تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

چرا مردان از خانه فراری می‌شوند؟!

طی چند سال اخیر، خانواده‌های ایرانی با فشار اقتصادی بالای ۴۰ درصد و تورم مزمن دست و پنجه نرم کرده اند؛ تورمی که در خانواده‌هایی که تنها مردان در آن اشتغال دارند، بیشتر حس می‌شود. مدتی پیش سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی به دیده بان ایران گفت: «وقتی فشار‌های اقتصادی زیاد شده و بین درآمد‌ها و هزینه‌ها تناسبی وجود ندارد، می‌توان گفت شاهد ترک خانواده توسط مردان و افزایش میزان جرم وجنایت در طبقه متوسط هستیم.»

 در این شرایط پرسش‌هایی درباره شرایط مردان فراری از خانواده و علل و راه‌های پیشگیری از این اتفاق مطرح است. امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس، در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:

زنان خانه دار به شدت آسیب پذیرند

امان الله قرایی مقدم گفت: «نگاهی به اندیشه‌ها و نظریات بزرگترین جامعه شناسان تاریخ نشان می‌دهد اصل و زیربنای بخش زیادی از مسائل جامعه، اقتصاد است. وقتی مرد، توان تامین مایحتاج خانواده را ندارد، جایگاه خود را از دست می‌دهد. به شکل سنتی در جامعه ما نقش مدیر یا مسئول دخل و خرج خانواده مردان هستند. این پنداشت فارغ از صحیح یا غلط بودن آن، باعث می‌شود حجم بالایی از مسئولیت روی دوش مردان باشد و در چنین شرایطی طبیعیست که امار فرار مردان از زیر بار این مسئولیت سنگین، افزایش پیدا کند. این وظیفه مسئولان است که فکری به حال اقتصاد کشور کنند نه اعضای خانواده‌ها در جامعه. اما فارغ از این موضوع یک عضو دیگر خانواده به شدت از چنین شرایطی متضرر می‌شود و او کسی نیست جز زن در خانواده.»

وی افزود: «زنانی که خانه دار هستند، مهارتی ندارند، تحصیلات محدودی دارند یا به طور خلاصه، هر چه دارند و ندارند به وضعیت جیب و درآمد شوهرانشان پیوند خورده است، قطعا و حتما بسیار آسیب پذیر خواهند بود. ترک خانواده توسط مرد برای زن‌هایی در این شرایط مساوی فاجعه خواهد بود؛ بنابراین یکی از مهمترین مزیت‌ها برای زنان شاغل این است که با توجه به درامد و استقلال مالی نسبی، آسیب پذیری کمتری خواهند داشت. این فرض به این معنا نیست که اگر یک زن شاغل بود و همسرش او را ترک کرد، آسیب نمیبیند. بلکه به این معناست که سطح آسیب پذیری او کمتر و عزت نفس او برای یافتن راه حلی برای شرایط سخت پیش رو بالاتر است. زنانی که ناگهان توسط همسر ترک می‌شوند و شغلی ندارند قبل از جامعه توسط خانواده خود تحت فشار روانی یا حتی جسمانی و کلامی قرار خواهند گرفت. این روز‌ها در شرایطی زندگی می‌کنیم که بخش مهمی از ملاک ارزشیابی جامعه را مسائل مادی تعیین می‌کند.»

برخی افکار خطرناک و متحجرانه‌ای درباره اشتغال زنان دارند

این جامعه شناس در ادامه گفت: «اگر وضعیت جامعه ما به همین نحو پیش برود که خانواده‌ها زیر بار فشار اقتصادی کمر خم کنند، طبیعیست که سطح آسیب‌های اجتماعی ناشی از این وضعیت نیز روز به روز بالاتر می‌رود. اتفاقا نکته این جا است که حتی مسئولین کشور نیز به آسیب‌های فشار اقتصادی واقف هستند. اخیرا رئیس قوه قضائیه، آقای اژه‌ای به اهمیت مسائل اقتصادی و آسیب‌های ناشی از مشکلات اقتصادی پرداختند. اما این که چرا با وجود همه این‌ها اقدام جدی در این حوزه انجام نمی‌شود جای پرسش دارد. یک عده‌ای نادان و متحجر در کشورمان داریم که معتقدند اگر زنان مستقل و شاغل باشند، فرزنداوری کم می‌شود. این ادعا در شرایطی مطرح می‌شود که ما در دهه‌های مختلف، به ویژه در دوران سال‌های اولیه پس از پایان جنگ زنان شاغل متعددی داشتیم که بیش از یک فرزند هم داشتند. گره زدن مسئله عدم تمایل به فرزندآوری به مسئله تحصیل یا اشتغال زنان یکی از متحجرانه‌ترین و خطرناک‌ترین افکاری است که اتفاقا بدترین آسیب‌ها را به جامعه خواهد زد.»

وی افزود: «زنان شاغل نه تنها به نظم گرفتن اقتصاد خانواده و پیشگیری از مشکلات اقتصادی خانواده کمک می‌کنند، بلکه در نهایت جامعه را به سمت سلامت می‌برند. همچنین نتایج پژوهش‌های داخل و خارج از کشورنشان داده زنان شاغل فرزندان موفقی در حوزه تحصیل دارند. افزون بر این ها، بد نیست به آن سوی معادله یعنی مردان برگردیم. آن مردانی که از زیر بار مسئولیت‌ها فراری می‌شوند نیز به افزایش آسیب‌های اجتماعی دامن می‌زنند. این مردان در بهترین حالت، فقط به لحاظ روانی آسیب می‌بینند، اما برای برخی وضعیت خطرناک‌تر و شامل اعتیاد، بزهکاری و حتی ارتکاب تجاوز نیز می‌شود. وقتی تعادل خانواده به هم میخورد نه فقط وزنه‌ای که در خانه مانده (زن)، بلکه وزنه‌ای که خانه را ترک کرد (مرد) به شیوه‌های مختلف آسیب میبینند. اما ضلع سوم خانواده‌ها یعنی کودکان را فراموش نکنیم. کودکان در سایه ترک خانه توسط هر یک از والدین به انواع آسیب‌های اجتماعی دچار می‌شوند. این ترک خانه چه به شکل طلاق عاطفی، چه طلاق شرعی و چه فرار از خانه باشد، آسیب‌های خاص خود را خواهد داشت.»

این استاد جامعه شناسی افزود: «کودکان چه بدسرپرست باشند و چه تک سرپرست و بی سرپرست، قربانی شرایط محیطی خواهند بود. نتایج پژوهش‌هایی که خود من روی ۱۵۰ دختر و ۱۵۰ پسر جوان با شرایط خاص (بی سرپرست، تک سرپرست و بد سرپرست) انجام دادم، نشان می‌داد که بسیاری از این جوانان وارد روابط نامشروع و خارج از ازدواج شده بودند. درواقع آسیب‌هایی که این جوانان از خانواده‌های خود متحمل شده بودند، آنان را به ورود به ازدواج رسمی بی رغبت کرده بود. اما این شاید تنها بخش کوچکی از ماجراست و عوارضی بسیار جدی‌تر در کمین فرزندان این نوع خانواده‌ها است.»

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!