کیوان، ۲۸ ساله – گیمر قدیمی:
«…یه وقتایی واقعاً هیچی قد روشن کردن کنسول و شنیدن صدای مِنو حالتو خوب نمیکنه.
اون لحظهای که بالا میاد، همهچی سر جاشه!… قانون داره، مأموریت داری، پاداش داری! کسی هم نیست نق بزنه بِت!
…خیلیا نمیفهمن اینو! نمیدونن بازی واسه ما فقط سرگرمی نیست، پناهگامونه! جاییه که میتونی یه نفس راحت بکشی وسط این همه شلوغی!
راستش به نظرم بازی یکی از هوشمندانه ترین راههایی بوده که آدمیزاد برای سالم نگه داشتن ذهنش پیدا کرده!…»
آنچه خواندید فقط بخشی از دیالوگ های صمیمانه ای است که در اتاق درمان اعتیاد به بازی مطرح می شود! حقیقت این است که این گیمر کاملا درست می گوید. تاثیر مثبت بازی ویدئویی بر روان، از بهبود تمرکز و کاهش استرس گرفته تا تقویت حس موفقیت، در بسیاری از تحقیقات اثبات شده است. مخصوصاً زمانی که بازی با آگاهی و تعادل همراه باشد.
مطالعات زیادی نشان دادهاند که تاثیر مثبت بازی ویدیویی بر روان بههیچوجه ادعایی بدون پشتوانه نیست. از کاهش استرس و اضطراب گرفته تا بهبود مهارتهای شناختی، هماهنگی ذهن و بدن، احساس موفقیت و تقویت تعاملات اجتماعی، بازیها میتوانند عملکرد روان را در مسیر رشد قرار دهند. در بسیاری از بازیها، بهویژه آنهایی که داستان قوی، ساختار مرحلهای مشخص و امکان تعامل دارند، بازیکن وارد حالتی خاص میشود که در روانشناسی به آن «جریان» یا «فِلو» گفته میشود. این حالت با تمرکز عمیق و احساس رضایت همراه است و از مؤثرترین لحظات تجربهی روانی در بازی به شمار میرود.
بررسیهای علمی مختلف هم این موضوع رو تأیید میکنند. مثلاً بازیهایی مثل Minecraft و Animal Crossing بهخاطر محیط آرامشبخش و اجتماعیشان، میتوانند به کاهش اضطراب، افسردگی و حتی احساس تنهایی کمک کنند. در کشور ژاپن تحقیقاتی نشان دادند افرادی که به صورت متعادل بازی میکنند، از نظر سلامت روان شرایط بهتری دارند و حتی سطح رضایتشان از زندگی بالاتر است. شواهد حاکی از آن است که حتی بازیهای حرکتی، مثل بازیهای تناسب اندام، بر کاهش اضطراب، افسردگی و بهبود خواب تاثیر قابل توجهی داشته اند. بازیهای دیگری نظیر Sparx نیز وجود دارند که بهطور ویژه با اهداف درمانی طراحی شدهاند و هرچند تاثیرات آنها معمولاً در سطح متوسط ارزیابی شدهاند ولی نتایج مثبتی در کاهش علائم بیشفعالی (ADHD) و افسردگی نشان داده اند.
برای خیلی از ما، بازی فقط یک تفریح نیست. پشت این علاقه عمیق، نیازهای روانی مهمی قرار دارند که بازیها خیلی هوشمندانه برآوردهشان میکنند. بازی به ما «حس پیشرفت» میدهد، مثل وقتی که در Minecraft از صفر شروع میکنیم و کمکم یک دنیای کامل میسازیم. یا وقتی در یک بازی مرحلهبهمرحله، مأموریتها را پشت سر میگذاریم و سطح شخصیتمان بالا میرود، «حس کنترل زندگی» را دوباره تجربه میکنیم. گاهی بازی به ما «حس تعلق» میدهد؛ مثلاً در Animal Crossing وقتی به دهکده مان برمیگردیم و با کاراکترهای آشنا تعامل داریم، یا در بازیهای تیمی آنلاین، وقتی بخشی از یک گروه میشویم در واقع داریم حس داشتن یک جایگاه اجتماعی در گروه را تجربه میکنیم. گاهی همبازی، برای مدتی کوتاه، راهی برای فرار از فشارهای روزمره است، بدون قضاوت، بدون تنبیه! در واقع، شاید اگر این انگیزهها را بهتر بشناسیم، بهتر هم بتوانیم رابطهمان با بازی را مدیریت کنیم.
تأثیر بازیهای ویدیویی بر روان همیشه هم مثبت نیست؛ و تمام این مزایا، زمانی که بازی، فرد را از مسیر تعادل خارج کند ممکن است مشکل ساز شود.اما معمولا، این خط باریک بین لذت و وابستگی کمکم محو میشود:
وقتی ساعتها میگذرد و حتی متوجه گذر زمان نمیشوید.وقتی دیگر از بازی نمیتوانید فاصله بگیرید، حتی وقتی خستهاید! وقتی «بردن»، دیگر خوشحالتان نمیکند و فقط حس تهی بودن را در انتها تجربه می کنید.زمانی که مدام در حال بازی کردن هستید و از مسئولیتهای واقعی فرار می کنید.وقتی دچار بینظمی خواب و افت خلق می شوید.
همه اینها میتوانند نشانههایی از آن باشند که بازی، دیگر یک انتخاب دلخواه نیست؛ بلکه به نوعی «اجبار درونی» تبدیل شده است. اینجاست که باید با دقت بیشتری به تاثیرات بازی ویدیویی بر روان توجه کرد—البته این موضوع به معنی حذف بازی از زندگی فرد نخواهد بود بلکه این هشدار را روشن می کند که باید برای مدیریت علاقه مهارت هایی جدید را آموزش دید.

گاهی فهمیدن اینکه بازی هنوز در کنترل ماست یا کمکم کنترل را بهدست گرفته، کار راحتی نیست. اگر با این نشانهها روبهرو هستید، شاید وقت آن رسیده باشد کمی مکث کنید و از خودتان بپرسید: « من دارم بازی میکنم یا بازی داره منو بازی میده؟»
مدام قول میدهید فقط ۱۰ دقیقه بازی کنید ولی ساعتها میگذرد؟وقتی اینترنت قطع میشود یا نمیتوانید بازی کنید، کلافه و بیقرار میشوید؟بازی برایتان تنها راه لذت، فرار یا آرامش شده؟روابط، کار یا درستان بهخاطر بازی آسیب دیده؟
اگر پاسخ شما به این سوالات بله هست لازم نیست نگران شوید .این موضوع کاملا قابل مدیریت است و فقط باید وضعیت فعلی را به منزله یک چراغ زرد ببینید. به این معنی که وقت آن رسیده تا برای بازگشت به وضعیت طبیعی مدتی با کمک کسی که این مسیر را خوب میشناسد همراه شوید. در چنین لحظاتی، کمک گرفتن از یک متخصص میتواند دریچهای تازه باز کند. نه برای ترک بازی، بلکه برای بازگرداندن کنترل به دست خود فرد، تا لذت بازی باقی بماند. حقیقت این است که هیچکس نمی تواند لذت بازی کردن را از کسی بگیرد. هیچکس قرار نیست به شما بگوید بازی نکن! چیزی که مهم است، این است که خودتان بخواهید لذت بازی را هوشمندانه مدیریت کنید، نه اینکه بازی شما را مدیریت کند.
در همین مسیر، پلتفرم رواندرمان (ravandarman) بهعنوان یکی از مراجع تخصصی در حوزه سلامت روان، بستری امن و آنلاین برای رزرو نوبت روانشناس فراهم کرده است. این پلتفرم با درک عمیق از تنوع تجربههای انسانی، به افراد کمک میکند تا رابطهشان با بازی را بهتر بشناسند و اگر لازم بود، با کمک یک همراه حرفهای، تعادلی شخصیسازیشده برای خودشان بسازند.
اگر احساس میکنید که بازی گاهی بیش از حد در زندگیتان پررنگ شده، یا گاهی از آن لذت میبرید اما خستگیاش با شما میماند، رواندرمان اینجاست تا بدون قضاوت و برچسب، فقط یک همراه باشد— هدف، حذف لذت نیست—هدف، مدیریت هوشمند لذت است برای آن که در مسیر شناخت بهتر خودتان و مدیریت هوشمند لذتی که برایتان ارزش دارد قرار بگیرید.
اگر به برداشتن اولین قدم برای بازپس گرفتن فرمان زندگیتان فکر میکنید کافی است به روان درمان سر بزنید
![]()
دیدگاهتان را بنویسید