Inside در یک جمله، فیلمی با شخصیتپردازی ناقص، ریتمی نامتوازن و داستانی کم عمق است که حتی ایده اصلیاش را هم به سرانجام نمیرساند.
فیلم Inside تلاش میکند وارد قلمرویی تلخ و بیرحم از تجربه زندان و چند رابطه میاننسلی پیچیده شود، اما یکی از کماثرترین وجوهش همان «شروع فیلم» است؛ فیلم مقدمه درستحسابی ندارد و به شکل ضعیفی تماشاگر را در فضای داستان هل میدهد. Inside بلافاصله تماشاگر را وسط صحنهها رها میکند. جابهجایی از مرکز اصلاح و تربیت به زندان بزرگسالان، قرار گرفتن شخصیت در محیط زندان، و شکلگیری مثلثی پُرتنش.
چنین ورود مستقیم درمیانِ ماجرا اگرچه میتواند انتخاب عامدانه کارگردان باشد، اما در اینجا بیشتر باعث میشود که پیوند عاطفی بین مخاطب و شخصیت… بهدرستی شکل نگیرد. اطلاعاتی که باید درباره پیشزمینه، ترسها و امیدهای او داده شود یا با تأخیر میآیند و یا در لفافه و پراکندهاند. این ضعف مقدمه روی ریتم و کشش روایت هم سایه میاندازد. فیلم در بخشهایی به سمت گفتارمحوری و تأملات درونی میرود که اگر پیشزمینه شخصیتها محکم نباشد، آن گفتارها ملالآور میشوند و گاهی باعث افت کشش میشوند. نقطههایی که قرار است به اوج احساسی منتهی شوند، بهخاطر اطلاعات دیررس یا نامتوازن، آن شدت لازم را ندارند.
یکی از مهمترین مشکلات Inside فیلمنامهای است که با وجود پتانسیل بالای سوژه، در پرداخت داستان و شخصیتها عمق کافی ندارد. ما در Inside با مشکلات عدیدهای در این زمینه روبرو هستیم. فیلم تلاش میکند تصویری روانشناختی و واقعگرایانه از زندگی در زندان ارائه دهد، اما روایت فاقد ساختاری منسجم و قوس دراماتیک میباشد. شروع ناگهانی و بدون مقدمه، که شاید در نگاه اول یک انتخاب جسورانه بهنظر برسد، باعث میشود تماشاگر بدون پیشزمینه احساسی وارد داستان شود و در همان دقایق ابتدایی ارتباط عمیقی با مِل برقرار نکند.
یکی از مشکلات اصلی Inside، ضعف در توسعه شخصیتهاست. مل بلایت ۱۹ ساله، که تمام عمرش را در سیستم اصلاح و تربیت گذرانده، در فیلم فردی کمحرف ولی سرشار از عقده و ترس است. موردی که باید به آن اشاره کرده این است که بازی وینسنت میلر در نقش مل، گاهی زیادی کمتجربه به نظر میرسد و هنگام بروز احساسات قوی مصنوعی جلوه میکند. صحنهای که مل از شدت عصبانیت بلند میشود و صندلی را به شیشه میکوبد یکی از آن صحنههایی است که کم تجربگی بازیگر و ضعف فیلمنامه در آن نمایان است. ناگفته نماند که شخصیت مل به درستی پخته نشده و بار احساسی کافی به او داده نشده است تا بازیگر بتواند بهطور طبیعی واکنش نشان دهد. به عبارت دیگر، پس از این معرفی اولیهی شخصیت مل، روند بعدی داستان و تکمیل لایههای درونی او در فیلمنامه تا حدی نامعلوم باقی میماند.
مل در روایت فیلم نوجوانی است که سرنوشتش را از بچگی در زندان دیده و اکنون در شرایطی دشوار پا به بزرگسالی گذاشته، اما اطلاعات پسزمینهاش جز همین نامه و فلشبکهای پراکنده کامل ارائه نمیشود تا تماشاگر بتواند همدلی عمیقتری با او پیدا کند. وقتی شخصیت اصلی فیلم اینگونه باشد فیلم در یک سراشیبی رو به پایین قرار می گیرد و تمام پل های پشت سرش را خراب میکند. در مجموع، فقدان پردازش پویای انگیزههای مل و مونولوگهای کلیشهای و پرداخت نشده او مانع از آن میشود که مل به شکلی دراماتیک و باورپذیر در ذهن مخاطب شکل بگیرد و این به کاهش درگیری احساسی با سرنوشت او منجر میشود. اما حتی ضعفهای فیلمنامه و ساختاری Inside به همینجا ختم نمیشود.
مارک شپرد (Cosmo Jarvis)، جنایتکاری با پروندهای وهشتناک و موعظهکنندهای مذهبی در زندان، بهعنوان تضادی عجیب مقابل مل ظاهر میشود. بازی جذاب جرویس در ارائه چهرهای «دوگانه» – مبلغ دینی و دیوانهای پریشان – مورد ستایش است. یعنی شخصیت او بیشتر از طریق لحن پُرزرقوبرق و حالات ظاهری ترسیم میشود تا از خلال پردازش دقیق حول کاراکتر. اتفاقاتی که برای او افتاده تا به اینجا برسد و فلشبکهایی که نمایانگر حالات و رفتارهای حال حاضر او هستند؛ هیچکدام در فیلم وجود ندارد و بدون هیچ پیش زمینهای این شخصیت را به مخاطب معرفی میکنند.
در نتیجه، شپرد تا حد زیادی شخصیتی ظاهرنما باقی میماند؛ جنایتکار خشن که توبه کرده و سخنان عرفانی میگوید، اما انگیزه واقعی پشت این تغییرات بهطور کامل روشن نمیشود؛ نبود صحنههای تکمیلی باعث میشود بخشهایی از عمق شخصیت او همچنان در پس پرده باقی بماند. این وضعیت بر تجربهی تماشاگر نیز تأثیر دارد. وقتی یک شخصیت منسجم و چندبعدی توسط فیلمنامه پرورش نمییابد، تماشاگر تنها با ظواهر و گفتههای او ارتباط برقرار میکند و کمتر زمینه برای درک پیچیدگیها یا همذاتپنداری با او وجود دارد.
شخصیت وارن مورفت زندانی باتجربهای است که در آستانه آزادی است اما بدهی سنگینی دارد و آرزوی دیدن پسرش را میکشد. در آغاز، رابطهی فرزندخواندگی او با مل ساخته میشود، اما تحولات و کشاکشهای بین او و مل به شدت کلیشهای هستند. به عنوان مثال طرحی که وارن برای کشتن شپرد طرحریزی میکند در پرداخت فیلمنامه آنچنان ارگانیک نیست و بیشتر بهنظر میرسد نویسنده به اجبار او را در چنین موقعیتی میاندازد. همین زمینهسازی مصنوعی از پویایی عاطفی وارن هم کاسته است؛ چون با اینکه مخاطب از ابتدای فیلم میداند او پسر دورافتادهای دارد و احساس گناه میکند، اما انگیزه دقیق و عمق رابطهی او با مل بهخوبی توضیح داده نمیشود. اینطور بنظر میرسد که کارگردان این دو شخصیت رو به زور سر راه یکدیگر قرار داده تا به عنوان سردمدار روایت داستانش باشند.
ضعف دیگر Inside این است که روایت قابل پیش بینی دارد. اگر سرنوشت وارن یا مل کاملاً برای بیننده روشن و از پیش احساسشده باشد، دنبال کردن فیلم برای بیننده کمرنگ میشود. این اتفاق همراه با دیالوگهای سنگین که توسط شخصیت اصلی ادا میشوند و در تضاد با بازی نه چندان خوب شخصیت اصلی هستند بیش از پیش مُهری بر خوب نبودن فیلم میکوبند. همین ضعف سبب میشود تا مخاطبان کمتر در احساسات شخصیتها غوطهور شوند.
در مجموع، ضعفهای فوق باعث شده Inside امکان پیوند احساسی یکپارچه با شخصیتها را تا حدی از دست بدهد. به این ترتیب، خطوط داستانی نوشتاری آنگونه که انتظار میرفت عمیق و چندوجهی نمیماند و میزان درگیری عاطفی مخاطب با سرنوشت این شخصیتها کاهش مییابد. مسئله دیگر، گسستهای روایی و ریتم نامتوازن است. فیلمنامه بهطور مداوم بین روایتهای درونی، نامهنگاریهای مل و صحنههای زندان جابهجا میشود، اما این برشها یک ساختار روان و هدفمند ندارند. نتیجه این میشود که برخی سکانسها طولانی و تکراری به نظر میرسند، درحالیکه اطلاعات حیاتی درباره گذشته و انگیزههای شخصیتها دیر و ناقص ارائه میشود. همین تأخیر باعث میشود لحظات اوج داستان تأثیر احساسی لازم را نداشته باشند.
Inside فیلمی است که هیچ چیزی از فیلم در ذهنتان باقی نمیگذارد. فیلم با ارائه محتوای ناقص، داستانگوییه ضعیف و پراکنده و ضعف بازیگری شخصیت اصلی، هیچ حرفی برای گفتن ندارد. فیلمنامه به جای خلق یک روایت منسجم و درگیرکننده، مجموعهای از صحنههای جداگانه را پیش چشم مخاطب میگذارد که به هیچکدام به شکل کافی پرداخته نمیشود. و در نهایت خط داستانی، انسجام و تاثیرگذاری لازم را پیدا نمیکند. شاید بتوان یکی از تنها نقاط قوت فیلم را پایانبندی آن نام برد، اما ضعفهای ساختاری فیلم موجب میشود پایانبندی نسبتاً خوب آن هم چندان به چشم نیاید. فیلم نه داستان بندی خاصی دارد و نه دلیل محکمی پشت هر اتفاق وجود دارد. همه چیز به ساده ترین شکل ممکن و با مشکلات عدیدهی داستانگویی پیش میرود و Inside سنگ بناهایش را یکی پس از دیگری خراب میکند.
نمره نویسنده: ۳/۱۰
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید