Salvable یا نجاتپذیر درامی پراکنده و ناامیدکننده است، که در دام کلیشهها و ضعفهای روایی گرفتار میشود.
فیلم Salvable، با وعدهی ارائهی یک درام جنایی و خانوادگی وارد صحنه میشود، اما در عمل، این فیلم به دلیل ضعفهای آشکار در روایت، شخصیتپردازی سطحی و عدم انسجام ژانری، به سختی میتواند مخاطب را ترقیب به دنبال کردن خود کند. این اثر که داستان بوکسور میانسالی به نام سال گاستلو را روایت میکند، تلاش میکند تا ترکیبی از درام خانوادگی، و هیجان جنایی را ارائه دهد، اما در نهایت در هیچیک از این حوزهها به موفقیت دست نمییابد. در ادامه، به بررسی جنبههای مختلف این فیلم و دلایل ناکامی آن خواهیم پرداخت.
داستان نجاتپذیر حول محور سال گاستلو، ملقب به «گاو نر»، میچرخد؛ بوکسوری که روزگار اوجش را پشت سر گذاشته و حالا در یک شهر کوچک ولزی، با مشکلات مالی، رابطهی شکسته با همسرش و گذشتهای تاریک دست و پنجه نرم میکند. یکی از بزرگترین فرصتهای ازدسترفتهی نجاتپذیر، عدم توجه به گذشتهی تاریک سال گاستلو است که میتوانست به شخصیت او عمق و پیچیدگی بیشتری ببخشد. فیلم Salvable بهصورت مبهم به شکستهای سال در زندگی حرفهای و شخصیاش اشاره میکند، اما هرگز بهطور مشخص به این نمیپردازد که چه اتفاقاتی او را به این نقطهی فروپاشی رساندهاند. چه چیزی باعث افول و سرخوردگی او شده؟ اعتیاد، تصمیمات اشتباه، روابط مخدوش، یا افراد نزدیک به او یا چیزی دیگر؟…
فیلمنامه هیچ سرنخی ارائه نمیدهد و این خلأ، مخاطب را از درک واقعی انگیزهها و درگیریهای درونی سال محروم میکند. این فقدان جزئیات دربارهی گذشتهی سال، نهتنها او را به یک شخصیت تکبعدی تبدیل میکند، بلکه رابطهی او با دیگر شخصیتها، بهویژه رفیق صمیمی اش وینس ، را نیز بیرمق میسازد. برای مثال، رابطه میان سال و وینس میتوانست از طریق فلاشبکهایی به گذشته یا دیالوگهایی که فیلم را به جریان بیندازد، غنیتر شود. اما فیلم فقط به فکر این است که داستان را از طریق آنها به جلو ببرد.
شخصیت وینس به عنوان یک شخصیت کلیدی در داستان Salvable معرفی میشود، که که سال گاستلو را به دنیای زیرزمینی بوکس میکشاند. بااینحال، ورود او به داستان ناگهانی و بدون پشتوانه است که مخاطب نمیتواند ارتباط معناداری با او یا نقشش در زندگی سال برقرار کند. فیلم به جز اشارهای صرف، هیچ زمینهای دربارهی تاریخچهی رابطهی وینس و سال ارائه نمیدهد و به آن نمیپردازد.
شایا لباف تلاش میکند تا با انرژی و لهجهی خاص ایرلندی به وینس عمق ببخشد، اما فیلمنامه به او فرصت کافی نمیدهد تا فراتر از کلیشهی «دوست قدیمی مرموز و مشکلساز» برود. ورود بدون پیشزمینهی وینس، نهتنها او را به یک شخصیت غیرقابلباور تبدیل میکند، بلکه انسجام روایی فیلم را نیز مختل میکند. در یک درام جنایی، شخصیتهای فرعی مانند وینس باید نقشی فراتر از پیشبرد طرح داستان داشته باشند؛ آنها باید بهعنوان بخشی از دنیای شخصیت اصلی، به غنای احساسی و مضمونی فیلم کمک کنند. در Salvable، اما، وینس صرفاً بهعنوان یک محرک خارجی عمل میکند که سال را به سمت تصمیمات پرخطر سوق میدهد. این فقدان پیشزمینه، باعث میشود که تعاملات بین وینس و سال، سطحی و بیریشه باشد.
Salvable تلاش میکند چندین مضمون را بهطور همزمان پوشش دهد. روابط خانوادگی، رستگاری شخصی یک بوکسور میانسال، و دنیای زیرزمینی بوکس غیرقانونی با عناصر جنایی. با این حال، فیلم در هیچیک از این مضامین به عمق کافی نمیرسد و بهجای خلق یک روایت منسجم، بین این موضوعات سرگردان میماند. این پراکندگی، نهتنها باعث سردرگمی مخاطب میشود، بلکه فیلم را از دستیابی به یک هویت مشخص محروم میکند.
یکی از پتانسیلهای اصلی نجاتپذیر، رابطهی شکستهی سال با دخترش مالی بود که میتوانست قلب احساسی فیلم باشد. اما فیلم بهجای تمرکز بر این رابطه و کاوش در زخمهای عاطفی آنها، تنها به چند صحنهی کوتاه و کلیشهای از مشاجره یا تلاشهای نصفهنیمهی سال برای جلب محبت مالی اکتفا میکند. این صحنهها فاقد عمق احساسی هستند و دیالوگها، که اغلب شعاری و قابلپیشبینیاند، نمیتوانند حس واقعی از درگیری عاطفی منتقل کنند.
مضمون رستگاری، که در هستهی داستانهای بوکس معمولاً جایگاه ویژهای دارد، در نجاتپذیر نیز حضور دارد، اما بهصورت سطحی و بدون پرداخت کافی. سال گاستلو بهعنوان یک بوکسور شکستخورده معرفی میشود که در تلاش است تا هم در زندگی شخصی و هم در حرفهاش به رستگاری برسد. بااینحال، فیلم هرگز بهطور کامل به این نمیپردازد که چرا سال به این نقطه رسیده یا چه چیزی او را به ادامهی مبارزه ترغیب میکند. همانطور که پیشتر اشاره شد، عدم کاوش در گذشتهی تاریک سال، این مضمون را تضعیف میکند. بدون درک دلایل سقوط او، تلاشهایش برای بازگشت به رینگ یا بازسازی زندگیاش، بیشتر نمایشی به نظر میرسند تا یک سفر عمیق و معنادار.
صحنههای بوکس، که میتوانستند بهعنوان استعارهای برای مبارزهی درونی سال عمل کنند، نیز به دلیل کمبود تمرکز، تأثیر کمی دارند. این صحنهها بهجای اینکه بهعنوان نقطهی اوج احساسی داستان عمل کنند، بیشتر بهعنوان پرکنندههای اکشن به کار میروند و نمیتوانند مضمون رستگاری را تقویت کنند. بخش تریلر داستان، که با ورود وینس و دنیای بوکس غیرقانونی شکل میگیرد، پتانسیل ایجاد هیجان و تنش را داشت، اما این بخش نیز به دلیل عدم تمرکز، به یک فرصت ازدسترفته تبدیل میشود. Salvable سعی میکند با نمایش درگیریهای زیرزمینی و بخش جنایی داستان، که با ورود وینس و دنیای بوکس غیرقانونی شکل میگیرد، پتانسیل ایجاد هیجان و تنش را داشت، اما این بخش نیز به دلیل عدم تمرکز، به یک فرصت ازدسترفته تبدیل میشود.
Salvable سعی میکند با نمایش درگیریهای زیرزمینی و وارد کردن وینس به ماجرا، فضای پرتنشی خلق کند، اما همانطور که پیشتر اشاره شد، شخصیتپردازی ضعیف وینس و ورود ناگهانی او، این جنبه را تضعیف میکند. عناصر جنایی فیلم بیشتر به یک فکر پسین شبیهاند که برای افزودن تنش به داستان گنجانده شدهاند، اما فاقد عمق لازم برای واقعی به نظر آمدن هستند. فیلم به معضلات اخلاقی یا پیامدهای ورود سال به این دنیا نمیپردازد و دنیای جنایی را بهگونهای خلق نمیکند که حس واقعی و ملموس داشته باشد. این کمبود تمرکز بر خط داستانی جنایی، با عدم ارتباط معنادار آن با سفر شخصی سال تشدید میشود. برای مثال، فیلم میتوانست از دنیای جنایی برای بازتاب آشوب درونی سال یا اشتباهات گذشتهاش استفاده کند، اما در عوض، این بخش بهعنوان یک زیرشاخهی جداگانه و ناکامل با داستان خانوادگی و مضمون رستگاری در رقابت است.
این عدم تمرکز، منجر به روایتی پراکنده میشود که از نظر احساسی و فکری با مخاطب ارتباط برقرار نمیکند. ناسازگاری لحن فیلم —بین لحظات آرام خانوادگی، صحنههای پرهیجان بوکس، و درام جنایی مبهم— تجربهای ناهمگون ایجاد میکند که هیچیک از عناصر داستانی را به اوج نمیرساند. در مقایسه با فیلمهایی مانند راکی یا چپدست جیک جیلینهال ضعفهای Salvable بیشتر مشهود است. در چپدست المانهای رزمی با درام خانوادگی پیوند خوردهاند، به طوری که ما شاهد یک روایت منسجم و درگیرکننده هستیم. اما Salvable مضامینش را بهصورت رشتههای جداگانه ارائه میدهد که هرگز به هم متصل نمیشوند.
فیلم Salvable از نظر روایی و احساسی فرصتهای زیادی را از دست داده است. عدم کاوش در گذشتهی تاریک سال گاستلو، نهتنها او را به یک قهرمان ناقص و غیرقابلباور تبدیل میکند، بلکه کل ساختار دراماتیک فیلم را تضعیف میکند. این ضعف، در کنار مشکلات دیگر مانند کلیشههای روایی و شخصیتپردازی سطحی، باعث میشود که نجاتپذیر نتواند به یک اثر حتی قابل قبول تبدیل شود. اگر فیلم زمان بیشتری را صرف مضامینش میکرد، میتوانست یک درام قدرتمند خلق کند، اما پرش مداوم فیلم به سمت خطوط داستانی دیگر، این مضامین را به حاشیه میراند. فیلم Salvable به دلیل ضعفهای ساختاری و روایی نمیتواند تجربه تاثیرگذاری برای مخاطب رقم بزند، و به دلیل فیلمنامهی ضعیف و نپرداختن حول شخصیت مکمل داستان از یک درام کلیشهای فراتر نمی رود. جدا از همه اینها، پایانبندی فیلم هم مثل ساختار کلی آن، برای مخاطبانی که به دنبال یک داستان عمیق و شخصیتمحور هستند، یک ناامیدی صرف به ارمغان میآورد. در نهایت باید اذعان داشت که Salvable یک تجربه توخالی و بیمحتواست، و ارزش یک بار دیدن را هم ندارد.
نمره نویسنده: ۳/۱۰
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید