همواره اعتقاد داشتهام که کلا ادبیات جهان یک طرف، ادبیات ایران و روسیه یک طرف. ادبیات روسیه که خواستگاه بزرگان تاریخ بوده است، در زمان روسیه تزاری به حد خود رسیده و در این دوره ما شاهد اسطورههایی بودیم که بنا به گفته خود روسها، ادبیات مدرنشان با پوشکین آغاز شد. پوشکینِ بزرگی که علاقه ویژهای به سعدی داشت و در قالبهای شعری او کاملا ردپای این شاعر ایرانی پیداست. پس چه در دید ما خارجیها و چه در دید خود روسها، پوشکین شخصیت ادبی بسیار مهمی است. حال ما با فیلمی روبرو هستیم که ادعا میکند درباره او ساخته شده است. اما بنده در این اثر چیزی جز توهین به پوشکین بزرگ ندیدم و حتی یک بیوگرافی منجسم نیز از او را شاهد نبودیم. فیلم The Poet در حدِ پوشکین نیست.


افتتاحیه فیلم تلاشی برای به تصویر کشیدنِ شهرتِ پوشکین است. مردم شهر به سمتِ کتابفروشی هجوم آوردهاند و از صغیر و کبیر درباره این شاعر بزرگ حرف میزنند. دوربین با برداشتی ضعیف به میانِ مردم رفته و از ماهی فروش تا گدایی را نشان میدهد که نامِ پوشکین از زبان آنها نمیافتد. این تصاویر بیش از آنکه به تصویر کشیدنِ شهرت پوشکین باشند، ساختِ تصویری کاریکاتوری از اوست. گویی پوشکین یک سلبریتی امروزی است که ماهی فروش هم از اشعار او سخن بگوید. این افتتاحیه بد با دوربینِ بسیار بد در همان ابتدا لو میدهد که فیلمساز کارش را بلد نیست. گویی او صرفا نام پوشکین را آلت دست کرده تا روایتی از زندگی او بسازد. مثلا در سکانس بعدی پوشکین در یک مدرسه است. با اینکه میزانسن کاملا مناسب ۱۸۰۰ روسیه است، با این حال حس دکوری بودنِ صحنه در ترکیب با فیلمنامه کاملا مشهود است. بنا به نمایشنامهنویس بودنِ پوشکین، فیلمساز سعی کرده کمی اثرش را تئاتری کند و آن موزیکالِ افتضاح هم دقیقا از همین تفکر اشتباه سرچشمه میگیرد (درباره موزیکالِ اثر مفصل خواهم نوشت). در همین دو سکانس ابتدایی هم ما شاهد دوربین بسیار مشوش هستیم و هیچ یکدستی در فیلمسازی نشان داده نمیشود، چرا؟ چون کارگردان ما یک جوان ۳۱ ساله است که این فیلم اولین اثر اوست و قبلها تنها موزیک ویدیو ساخته است! سوالی که من میپرسم را فیلمساز باید از خود میپرسید؛ چرا باید از میانِ این همه آثار دست بر روی پوشکین بگذارم؟ مگر فیلمساز از زندگی او چه میدانست؟ از چه شعر چه میدانست؟ تا چه حدی موفق شد در این اثر تصویری واحد از پوشکین را بسازد؟ کسانی که به کل پوشکین را نمیشناختند، موفق شدند با این فیلم زندگی او و اشعارش را بشناسند؟ اینها سوالاتی است که همهچیز را درباره فیلم پاسخ میدهند.

مهمترین ایراد فیلم موزیکال است. به معنای واقعی کلمه با این موزیکالی که بنده دیدم، فیلم به ورطه نابودی کشیده شده است. اولا موسیقیها به هیچ وجه مناسب فیلم نیست. ما با پوشکینِ بزرگ روبرو هستیم نه یک رپر. اما فیلمساز پوشکین را تا حدِ یک رپر پایین کشیده و این چیزی جز یک توهین بزرگ نیست. خود موسیقیها هم اصلا ربطی به اتمسفر روسیه تزاری ندارند. موزیکِ الکترونیکِ ترنس امروزی بر روی زندگی پوشکین چه میکند؟ این مثلا پیوندِ پست مدرن با دوره ادبیات کلاسیک روسیه است؟ این کاسنپتی است که به ذهن فیلمساز رسیده و سعی بر اجرایی کردنِ آن داشته است، کانسپتی که باری دیگر حداقل برای من آشکار کرد فیلمساز نه پوشکین میشناسند، نه شعر و نه موسیقی.
از سمت دیگر خود زبان روسی برخلاف زبان فارسی اصلا آهنگین و جذاب نیست و ما به هیچ وجه از شنیدنِ این موسیقیها لذت نمیبریم. استفاده از تمپوی بالا در اجرای موسیقیها نیز فضا را شبیه دیس بازی رپرها کرده است. ما با یک موسیقی محترم در مقابل این شاعر بزرگ مواجه نیستیم. فیلمساز احترامی برای دوره کلاسیک قائل نیست و حتی پست مدرن را هم نمیشناسند. این را میشود از متن فهمید. متنی که روایت خطی را در پیش گرفته و برخلاف ادعای خویش نمیداند که روایتِ پست مدرن، غیر خطی است. پس در بخشهای موسیقی اثر پی میبریم که فیلمساز در همهچیز صرفا ادعا کرده است و اصلا نمیداند کی به کی و چی به چی است.

هرچه باشد ما در این فیلم با یک اثر بیوگرافی روبرو هستیم. پوشکین تنها دلیلی است که مخاطب پای صفحه مینشیند تا ببیند که او که بوده، آثارش چگونه بودهاند و چگونه زیست. در این اثر شخصیت پوشکین اصلا ساخته نمیشود. همهچیز از او یک روایت ویکی پدیایی است. اینکه تبعید شده بود و اشعار سیاسی مینوشت. درباره زندگی عاشقی او هم چیزی ندیدیم. نه فهمیدیم چگونه عاشق شد، نه فهمیدیم زنش که بود و نه پی به بُعد و شخصیت شاعری پوشکین بردیم. مثلا به ادعای خود روسها، پوشکین یکی از بزرگانِ رومانتیسیسم بوده است. اما کو؟ کجا ما این شخصیت و این رمانس را در آثار او دیدیم؟ یا حتی شعرهای سیاسیاش! من میتوانم بگویم فیلم حتی یه شعرخوانی درست از آثار پوشکین را در خود نداشت. تنها از شعرهای او در اجرای موسیقی به کار برده شد که آن اجرا هم قبل از رومانتیسیسم بودن، هیپ هاپی بود. یعنی ذهنیت مخاطب در قبال پوشکین بهم میریزد. اصلا در پایان نخواهد فهمید که او که بود. خودِ بازیگر شخصیت پوشکین هم چنگی به دل نمیزد. به روحِ لطیفِ شاعری پی نبرده و همین باعث شده تا درچشمانش این لطافت را شاهد نباشیم. در بدن نیز بسیار کلیشهای به ایفای نقش پرداخته. سعی نکرده است تا کمی روحِ شاعری را در میمک و حرکت خود داشته باشد.
بحث آخری که مایلم درباره آن بنویسم، کارگردانی و دوربین است. درباره کارگردان که قبلتر نوشتم و گفتم که اصلا در حد فیلم نیست و سینما هم نمیداند. در دوربین که مسئولیت اصلی روایت را بر عهده دارد، ما شاهد افراط در دو چیز هستیم. یکی رنگ گرم مثل قهوهای و دیگری استفاده از فضای خفه در میزانسن. نمیدانم چرا فیلمساز بر روی این مورد در این حد افراط نشان داده است. دوربینِ خفه آن هم با کاراکتر زیاد در کادر، نه تاثیر روانی بر روی پوشکین میگذارد و نه بخشی از روایت و فُرم اصلی قصه ماست. فیلمساز در استفاده از رنگ قرمز هم بسیار نمادین عمل کرده که همین نماد بازی بیش از حد هم به اثر او لطمه زده است. در مونتاژ نیز صداگذاریها مخصوصا در اجرای موسیقیها، اصلا هماهنگ نیست و حالت دکوری دارد. در بخش تکنیک ما شاهد هیچ چیز مثبتی نیستیم. نه بازیها نه دوربین و نه نور؛ هیچکدام در حد نام پوشکین ظاهر نشدهاند. تنها شاید بشود کمی از لباس و میزانسن (دکور) دفاع کرد. فیلمی که میان کلاسیک و پست مدرن پاسکاری میشود حداقل در این دو مورد پایش روی زمین بود.

در نهایت، The Poet نه توان درک جایگاه پوشکین را دارد و نه شجاعت نزدیک شدن به روح شعر او را. فیلمی است که نام پوشکین را وام گرفته اما حتی برای یک لحظه نمیتواند قدرت، ظرافت، درد، عشق و وقار او را بازتاب دهد. اثری که قرار بود پلی باشد میان زندگی یکی از بنیانگذاران ادبیات مدرن روس و مخاطب امروز، در عمل به یک بازنمایی کاریکاتوری، سردرگم و بیهویت تقلیل یافته است. چیزی که بیش از همه آزار میدهد، این است که فیلمساز حتی نمیداند میراث ادبی پوشکین چیست و چه مسئولیتی بر دوش کسی است که خود را راوی زندگی او معرفی میکند. نتیجه، محصولی است که نه سینماست، نه بیوگرافی و نه حتی تجربهای قابل احترام در بازآفرینی هنری. پوشکین شایسته بازخوانیهای خلاقانه است؛ شایسته جسارت، نوآوری و نگاه تازه. اما این شایستگی زمانی معنا دارد که فیلمساز نخست بفهمد با چه نامی روبهروست. The Poet نه تنها این فهم را ندارد، بلکه در تقلیل دادنِ عظمت یک شاعر جهانی اصرار هم میورزد. و اینجاست که میتوان با قاطعیت گفت: فیلم، نه تنها در حد پوشکین نیست، بلکه حتی در حد ادعای خودش هم نیست.
نمره نویسنده به فیلم: ۳ از ۱۰
دیدگاهتان را بنویسید