فیلم Weapon از آن دسته آثاری است که هنگام اکران و حتی پس از آن، سر و صدای زیادی به پا میکنند؛ آنقدر که ناخودآگاه مخاطب را به سمت خود جذب میکنند و کنجکاوی او را برمیانگیزند. این هیاهو، چه در فضای مجازی و چه در محافل سینمایی، چنان پررنگ است که کمتر کسی میتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. البته این فیلم از آثاری است که بیشتر مخاطبان را به دو دسته تبدیل میکند. موافقانی که آن را بسیار خوب میدانند (مانند منتقدان که نمرههای خوبی به این فیلم دادند) و در طرفی دیگر، افرادی که فیلم را به شدت میکوبند. اما به هر جهت، Weapons چیزی میان این دوست. نه یک شاهکار که بتوان آن را بهترین فیلم سال یا بهترین فیلم ترسناک سال دانست؛ نه آنقدر بد که بشود آن را بدترین یا جزو بدترینهای سینمای امسال دانست. اما موضوعی که در هر صورت ثابت است، این مسئله است که فیلم به هیچ وجه در ترسناک بودن موفق نیست. حتی گاهی فیلم کمدی میشود تا ترسناک. شخصیتپردازیها نیز ضعفهای مهمی دارد. اما جنبههای مثبت دیگری هم دارد؛ از جمله ساختار غیرخطی و متفاوت فیلم، جلوههای بصری، لحن و داستانگویی رازآلود، معمایی، درگیرکننده و جذاب. البته فیلم بعد از لو رفتن معما و حقیقت کاملا فرو میریزد و سقوط میکند. اما هر چه هست، میتوان Weapons را برای یک بار تحمل کرد و حتی درگیر و سرگرماش شد.
شروع فیلم بسیار خوب است. این شروع قوی، نه تنها مخاطب را به سرعت درگیر میکند، بلکه پایههای یک تجربه داستانی عمیق و پر از ابهام را بنا مینهد. در همان ابتدا فیلم یک طرح داستانی جذاب و رازآلود را پیش میکشد. این طرح، به گونهای طراحی شده است که بلافاصله سوالاتی را در ذهن مخاطب ایجاد کرده و او را به فکر فرو میبرد. از همان دقایق نخستین، Weapons نشان میدهد که قصد ندارد یک فیلم معمولی باشد، بلکه میخواهد مخاطب را به چالش بکشد و او را وارد یک بازی فکری پیچیده کند. یکی از نقاط قوت فیلم شکل معمایی و رازآلود آن است. این جنبه معمایی، نه تنها در سطح داستان، بلکه در چگونگی ارائه اطلاعات و شخصیتها نیز دیده میشود. طرح داستانی بسیار جذاب، درگیر کننده و معماگونه است. این جذابیت، نه تنها به دلیل وقایع غیرمنتظرهای است که رخ میدهد، بلکه به دلیل شیوه روایت خاصی است که اطلاعات را قطرهچکان به مخاطب منتقل میکند و او را تشنه کشف حقایق نگه میدارد. همهی دانش آموزان یک کلاس به جز یک کودک به طرز ناگهانی در ساعت ۲ بامداد از خانهشان فرار میکنند. این اتفاق، نه تنها غیرمنطقی و غیرعادی به نظر میرسد، بلکه به شدت شوکهکننده و سوالبرانگیز است. چنین رویداد مرموزی، بلافاصله زنگ خطر را در ذهن بیننده به صدا در میآورد و او را به سوی کشف دلایل پشت پرده سوق میدهد. همین اتفاق سوالات بیپاسخ زیادی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. این سوالات، نقطه شروع یک کنجکاوی عمیق هستند که تا پایان فیلم با مخاطب همراه خواهند بود. این پرسشها به صورت پیدرپی و زنجیرهای در ذهن مخاطب شکل میگیرند: چرا آنها فرار کردند؟ چه انگیزهای، چه تهدیدی، یا چه وسوسهای باعث شده است که گروهی از کودکان دست به چنین اقدام خطرناکی بزنند؟ آیا این یک بازی است، یک نقشه از پیش تعیینشده، یا واکنشی ناخودآگاه به یک اتفاق خاص؟ چرا همهی دانش آموزان یک کلاس به جز یک نفر فرار کردهاند؟ استثنای این یک نفر، خود یک معمای بزرگ است. آیا او از نقشه باخبر نبوده، یا عامدانه در آن شرکت نکرده؟ آیا او از چیزی میترسیده، یا خود در پس این ماجرا نقشی داشته است؟ چرا فقط یک کلاس از مدرسه؟ آیا آنها هدف قرار گرفتهاند، یا خود، عامل اصلی ماجرا بودهاند؟ و چرا همه در یک ساعت؟ این هماهنگی دقیق زمانی، بر پیچیدگی و برنامهریزی شده بودن این فرار میافزاید. آیا کسی آنها را هدایت میکرده، یا یک اتفاق غیرمنتظره و فراطبیعی در این زمان خاص رخ داده است؟ و چندین سوال دیگر که ذهن مخاطب را درگیر میکند. این سوالات، همان قلابهایی هستند که Weapons با آنها مخاطب را به دام میاندازد و او را وادار میکند تا برای یافتن پاسخ، تا انتهای فیلم را دنبال کند. همین درگیرکننده و معمایی بودن فیلم نقطه قوت است. این ویژگی، نه تنها از خسته شدن مخاطب جلوگیری میکند، بلکه او را به یک کارآگاه تبدیل میکند که تلاش میکند پیش از شخصیتهای داستان، معما را حل کند. البته این معما در بخشهای پایانی و پس از لورفتن حقیقت فرو میریزد.
یک نکتهی جذاب و خلاقانهی فیلم نوع روایت آن است. در دنیای امروز سینما که بسیاری از فیلمها به دلیل پیروی از الگوهای روایی ثابت، قابل پیشبینی شدهاند، Weapons با انتخاب یک فرم غیرمتعارف، خود را متمایز میکند. روایت Weapons، خطی نیست و همین موضوع فیلم را برتر و متفاوتتر میسازد. این عدم پایبندی به روایت خطی، نه تنها از یکنواختی جلوگیری میکند، بلکه به کارگردان این امکان را میدهد که با زمان و فضا بازی کرده و اطلاعات را به شکلی هنرمندانه و پازلگونه به مخاطب ارائه دهد. البته که این میان ضعفهایی از جمله قطع شدن ارتباط تماشاگر با هر شخصیت پس از پایان هر اپیزود رخ میدهد. فیلم هر چند دقیقه نام یک کاراکتر را به نمایش میگذارد و داستان آن کاراکتر را با دیگر کاراکترها پیوند میدهد. در واقع داستان را از نگاه آن کاراکتر تعریف میکند. این شیوه روایت، به بیننده این امکان را میدهد که از زوایای دید مختلف به ماجرا نگاه کند و با هر شخصیت، وارد دنیای خاص خود شود. این برشهای مکرر بین داستانهای فردی، نه تنها به تنوع فیلم میافزاید، بلکه به مرور زمان، تصویری کاملتر و پیچیدهتر از کل ماجرا را برای مخاطب آشکار میکند. به جرئت، غیرخطی بودن روایت مهمترین و متفاوتترین عنصر فیلم است. این انتخاب جسورانه، نشاندهنده شجاعت کارگردان در شکستن مرزهای سنتی داستانگویی است و به Weapons هویتی منحصر به فرد میبخشد.
یکی از بزرگترین ضعفهای فیلم آبکی بودن آن است. این اصطلاح آبکی بودن، به معنی کمعمق بودن، غیرمنطقی بودن و باورناپذیری برخی عناصر داستانی است که از جدیت و تاثیرگذاری کلی فیلم میکاهد. این مسئله به خصوص در به تصویر کشیدن نیروهای انتظامی و یا برخی وقایع به وضوح مشهود است. اینکه پلیس احمق است و انگار چشمانش را به روی خیلی از مسائل بسته. این تصویرسازی از پلیس، نه تنها غیرواقعی و کلیشهای است، بلکه به شدت از منطق داستان میکاهد. پلیسها در Weapons به گونهای عمل میکنند که گویی هیچ تجربه و مهارت خاصی در حل معماهای جنایی ندارند، و این موضوع، مخاطب را از فضای جدی و معمایی داستان دور میکند. این موضوع فیلم را به سمت تخیلی و بعداً آبکی بودن میبرد. زمانی که شخصیتهای کلیدی و مهمی مانند پلیس و حتی خیلی از شخصیتهای دیگر، به شکلی غیرمنطقی و بدون عمق به تصویر کشیده میشوند، کل جهان داستان دچار مشکل میشود و مخاطب دیگر نمیتواند وقایع را جدی بگیرد. این عدم باورپذیری، ضربه بزرگی به کلیت فیلم وارد میکند.
اما یک نکتهی مثبت دیگر فیلم، در اوج و تعلیق نگه داشتن مخاطب است. با وجود ضعفهایی که در منطق داستانی وجود دارد، فیلم در ایجاد تعلیق و حفظ کنجکاوی مخاطب موفق عمل میکند. در لحظات حساس، فیلم متوقف میشود و به خط داستانی دیگری میپردازد و به این شکل مخاطب منتظر سرنوشت شخصیتهاست. این تکنیک، که قبلاً نیز به آن اشاره شد، به کارگردان اجازه میدهد تا ریتم فیلم را کنترل کرده و در لحظات مناسب، از یک داستان به داستان دیگر پرش کند تا کنجکاوی مخاطب را به اوج برساند. همین که بعد از پایان هر بخش، فیلم از اوج به شروعی دیگر (از منظر کاراکتری دیگر) میرسد، جذاب است. این ساختار روایی، به فیلم اجازه میدهد تا با بازی با زمان و زاویه دید، همیشه یک کارت برنده برای درگیر نگه داشتن مخاطب داشته باشد. این روش، به خصوص در پردههای اول و دوم فیلم، به خوبی عمل میکند و تا حد زیادی میتواند ضعفهای دیگر را پوشش دهد.
اما یکی از مهمترین ضعفهای فیلم را میتوان در شخصیتپردازی کاراکترها یافت. این ضعف، نه تنها به عمق داستان لطمه میزند، بلکه مانع از برقراری ارتباط عمیق مخاطب با شخصیتها میشود. همین که مخاطب فرصت همدلی، ارتباط و همذاتپنداری با شخصیتها را پیدا نمیکند، خود گویای این مسئله است. تماشاگر هرگز نمیتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند. شخصیتها در Weapons به جای آنکه انسانهایی با ابعاد و پیچیدگیهای روانی باشند، بیشتر شبیه به تیپها و الگوهای از پیش تعیینشده به نظر میرسند. حتی در فیلم، همهی کاراکترها تیپ هستند و هیچ گاه به عمق نمیرسند. آنها صرفاً ابزاری برای پیشبرد داستان هستند، نه شخصیتهایی که بتوان با آنها احساسات مشترکی داشت. چراکه ارتباط و همذاتپنداری تماشاگر با شخصیتها شکل نمیگیرد. این عدم ارتباط، باعث میشود که مخاطب نسبت به سرنوشت شخصیتها بیتفاوت باشد و به راحتی آنها را فراموش کند. حتی میتوان گفت تمام شخصیتها سطحی هستند و تمرکز فیلم بیشتر بر روی فضای معمایی و خود مسئلهی فرار کودکان و پیدا کردن گناهکار است تا شخصیتها؛ یعنی ما حتی مظلومیت الکس را هم نمیبینیم یا حالات و رفتارهای دیگر شخصیتها. الکس، که میتوانست قهرمان داستان باشد یا حداقل شخصیتی محوری، به شکلی سطحی و بدون عمق به تصویر کشیده میشود. ما هرگز به درستی با دردها، ترسها یا امیدهای او آشنا نمیشویم. در واقع، تمام شخصیتهای فیلم به شکل سطحی پرداخته میشوند.
فیلم Weapons ترسناک است. البته تنها در عنوان و اسم. این یکی از بزرگترین تناقضات فیلم است که در ژانر ترسناک طبقهبندی میشود، اما در عمل، قادر به ایجاد ترس و وحشت نیست. ژانر آن روی کاغذ ترسناک است؛ و آنچه در تبلیغات مانور داده شده هم بر همین اساس است. کمپینهای تبلیغاتی Weapons تلاش میکنند تا آن را به عنوان یک فیلم ترسناک و حتی بهترین فیلم ترسناکِ سال معرفی کنند، اما این تبلیغات با تجربه واقعی تماشاگر فاصله زیادی دارد. ما کمتر میترسیم. به جای احساس ترس، مخاطب بیشتر درگیر جنبههای معمایی و رازآلود فیلم میشود. ما بیشتر درگیر داستان رازآلود فیلم میشویم. درگیر معمای پیچیده فیلم میشویم. Weapons بیشتر شبیه به یک پازل فکری است تا یک تجربه وحشتآور. ما به فکر میافتیم و سعی میکنیم معمای فیلم را حل کنیم. به ویژه در پردهی اول فیلم این موضوع دیده میشود. در آغاز، فیلم بیشتر به دنبال ایجاد کنجکاوی و سوال در ذهن مخاطب است تا ترساندن او. فیلم با ایجاد ابهام و طرح سوالات متعدد، مخاطب را به سوی کشف حقیقت سوق میدهد، نه به سوی احساس ترس. در واقع، Weapons بیشتر جلوهی جنایی، رازآلود و معمایی دارد تا ترسناک. این ویژگیها، با وجود اینکه میتوانند جذاب باشند، اما با انتظاراتی که از یک فیلم ترسناک میرود، فاصله زیادی دارند. این مسئله ممکن است برخی از مخاطبان را که صرفاً برای ترسیدن به سمت این فیلم آمدهاند ناامید کند اما همان شکل رازآلودگونهی فیلم تا حد زیادی مخاطب را همراه خود میکند. این جنبه معمایی، تا حدی میتواند از ناامیدی کامل مخاطب جلوگیری کند، اما باز هم، انتظارات از ژانر ترسناک را برآورده نمیسازد. البته فیلم در خشن بودن و خونین بودن حد و مرزی ندارد اما گاهی به کمدی و حتی یک ترسناک بامزه بدل میگردد.
این مسئله بسیار اشتباه است که فیلم را بهترین فیلم ترسناک سال بنامیم. واقعا یک فیلم ترسناک نیست و Weapons هر چه باشد در ترساندن موفق نیست. حتی از استفادهی درست از المانها و عناصر ژانر ترسناک هم عاجز است و در خیلی از موارد دست به دامن کلیشه میشود. این کلیشهها، نه تنها از تاثیرگذاری فیلم میکاهند، بلکه آن را به یک اثر پیشپا افتاده تبدیل میکنند. همانطور که داستان هم بعضی مواقع دچار کلیشه از نوع بدش میشود. ساختار آن خاص، متفاوت و جذاب است و در خیلی عناصر فنی و بصری هم موفق است، در داستانگویی و طرح معما نیز موفق است (به جز پایانش و بعد از آن که حقیقت برملا میشود و برخی بخشهای دیگر) اما در هر صورت ترسناک نیست. این تناقض میان فرم و محتوا، یکی از بزرگترین مشکلات Weapons است. تنها چند سکانس مختصر و کوتاه برای ترسیدن وجود دارد که خشن و صریح هستند و حتی شاید کمی بترسانند اما نمیتوان آن را یک فیلمِ موفقِ ترسناک دانست. این صحنههای معدود، نمیتوانند بار یک فیلم کامل ترسناک را به دوش بکشند و در مجموع، Weapons در ژانر ترسناک شکست میخورد.
کارگردانی در سطح بالایی قرار دارد. با وجود تمام ضعفهای داستانی و شخصیتی، در بعد فنی، Weapons درخشان عمل میکند. اینکه داستان به خوبی روایت میشود و روایت داستان فیلم خاص است و در هر بخش، داستان از نگاه یک شخصیت روایت میشود بسیار خوب است. این شیوه روایت، به کارگردان اجازه میدهد تا با استفاده از تکنیکهای مختلف، هر بار یک بعد جدید از داستان را به مخاطب نشان دهد. میزانسنها نیز خوب است. دقت در چینش صحنهها، نورپردازی و حرکت دوربین، همگی به خلق فضایی خاص و تاثیرگذار کمک میکنند. کارگردان با استفاده از این تکنیکها، توانسته است علیرغم برخی ضعفهای فیلمنامه و روایی، یک تجربه بصری قدرتمند را برای مخاطب فراهم آورد. همچنین از نورپردازی و فیلمبرداری گرفته تا طراحی صحنه و لباس، همگی با دقت و وسواس خاصی انتخاب شدهاند و در خدمت داستان رازآلود و معمایی فیلم هستند. این هارمونی میان عناصر فنی، به خلق اتمسفری منحصر به فرد کمک میکند که مخاطب را به عمق داستان میکشاند. (نه ترسناک)
اما هر چه بخشهای نخستین و حتی میانی فیلم خوب و قابل دفاع باشد، افول اساسی فیلم از بخش میانی فیلم آغاز میشود. پس از یک شروع پرقدرت و یک پرده اول و حتی دوم درگیرکننده، Weapons به تدریج جذابیت خود را از دست میدهد. بعد از شروع درگیرکننده و پرتعلیق فیلم، ادامهاش جذاب است و به خوبی مخاطب خود را در میان فضای معمایی فیلم میبیند. در این مرحله، فیلم هنوز توانایی خود را در حفظ کنجکاوی و تعلیق نشان میدهد. حتی در بعضی بخشها فیلم به اوج میرسد و البته با تکنیکی جذاب هر زمان که اوج تعلیق فرا میرسد مخاطب را در همان اوج رها میکند تا تماشاگر در فکر این باشد که بعدش چه شد. این تکنیک، که به خوبی در پردههای اولیه فیلم به کار گرفته میشود، نشان از هوشمندی کارگردان در کنترل ریتم و درگیر نگه داشتن مخاطب دارد. بعدش هم پیش از آن که «بعدش چه شد؟» اولی را آشکار سازد مخاطب را «بعدش چه شد؟» بعدی درگیر میکند. این بازی با تعلیق، مخاطب را تشنه کشف حقایق نگه میدارد و او را وادار میکند تا به تماشای فیلم ادامه دهد. اما از یک جایی به بعد فیلم کشدار میشود و بیمنطق فیلم طولانی میشود. این کشآمدن بیمورد، نه تنها به داستان کمکی نمیکند، بلکه باعث خستگی و بیحوصلگی مخاطب میشود. طولانی شدن بیدلیل فیلم، به ریتم آن آسیب میزند و جذابیتهای اولیه را از بین میبرد. حتی وقتی حقیقت آشکار میشود و شرور فیلم هویدا؛ فیلم به جای شوکه کردن و میخکوب کردن مخاطب، سقوط میکند. به شدت هم سقوط میکند. این لحظه، که باید اوج داستان و نقطه عطف اصلی باشد، به جای آن که تاثیرگذار باشد، به یک شکست بزرگ تبدیل میشود. Weapons به خوبی پرسشها، چراها و معماهای زیادی در ذهن تماشاگر به وجود میآورد اما با پایانی بسیار بد و شکل افشا شدن حقیقت، همهی اینها را بیمعنا میکند. این بخشهای ناامیدکننده، تمام زحمات فیلم در ایجاد ابهام و کنجکاوی را به هدر میدهد و مخاطب را با احساس ناامیدی ترک میکند. حتی این پایان نمیتواند پایانی مثلا استعارهای باشد. انگار که همهی عطش مخاطب برای فهمیدن جواب معمای فیلم بیهوده بوده. این احساس، یکی از تلخترین تجربههایی است که یک تماشاگر میتواند از یک فیلم معمایی داشته باشد. نمیشود یک فیلم معماها و سوالهای زیاد و جذابی را در ذهن مخاطب ایجاد کند و بعد یک دفعه بیهدف و با عجله به پایان برسد. این عدم گرهگشایی منطقی و عجله در پایان، به داستان لطمه میزند. باید گرهگشایی شود و مخاطب از لذت پی بردن به حقیقت لذت ببرد. این همان چیزی است که یک فیلم معمایی خوب را از یک فیلم شکستخورده متمایز میکند. نمیشود تمام معماها را به پای اتفاقات ماورایی یا تخیلی یا توهم گذاشت. این رویکرد، به جای ارائه یک راهحل منطقی، به داستان ابعادی غیرواقعی و غیرباورپذیر میبخشد که از جدیت آن میکاهد. آن وقت تمام فیلم و تمام معماهای جذاب و درگیرکنندهی فیلم بیمعنا و مضحک میشود. این نتیجه، برای فیلمی که در ابتدا بسیار پرامید ظاهر شده بود، بسیار ناگوار است. انگار همه چیز بی سر و ته و بیهوده بوده.
به شخصه اگر میدانستم که چه پایان و چه ادامهای در انتظار فیلم است، به هیچ عنوان پایان فیلم را تماشا نمیکردم و در یکی از اوجهای فیلم (که مثلا مخاطب باید منتظر فهمیدن سرنوشت یک کاراکتر میماند)، شاید در همان میانهی اثر، فیلم را رها میکردم تا در ذهنم Weapons، همان Weapons خوبِ پردهی اول و بخشی از پردهی دوم باقی بماند.
با وجود تمام مسائل، Weapons فیلمیست که حداقل ارزش یک بار دیدن را دارد. علیرغم تمام ضعفها و کاستیها، Weapons هنوز هم حرفهایی برای گفتن دارد و میتواند تجربهای منحصر به فرد را ارائه دهد. حتی اگر ترسناک یا بی عیب و نقص نباشد. این عدم ترسناک بودن، با وجود اینکه یک نقص بزرگ برای یک فیلم در این ژانر است، اما مانع از ارزش کلی فیلم نمیشود. به طور کلی، Weapons میتواند مخاطب را درگیر و سرگرم کند. این درگیری و سرگرمی، ناشی از جنبههای معمایی، بصری و فرم روایی فیلم است. با تمام ضعفهایش ساختار و لحنی جذاب دارد. این جذابیت ساختاری، تا حد زیادی از یکنواختی فیلم جلوگیری میکند. شخصیتها سطحیاند و ایراداتی هم در فیلم دیده نمیشود اما میتوان فیلم را تحمل کرد. یعنی فیلم هنوز نقاط قوتی دارد که مخاطب را پای خود نگه دارد. حتی میشود از آن لذت برد. این لذت، میتواند ناشی از تعلیق و معماها یا تحسین جنبههای فنی و هنری فیلم باشد. البته که همین معماها در پایان فرو میریزند و حتی مضحک میشوند. در هر حالت ضعفها و گاه بیسر و ته بودن و پایان بد و ضعفهای بد از لو رفتن حقیقتِ فیلم را نمیشود نادیده گرفت. این ضعفها، نقاط تاریک فیلم هستند که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد و تاثیر منفی بر تجربه کلی تماشا میگذارند. اما میشود از روایت غیرخطیاش و شکل معماگونهی فیلم (پیش از برملاشدن حقیقت و ظاهر شدن کاراکتر شرور) تعریف کرد. این نقاط قوت، برگ برندههای Weapons هستند که آن را از سایر آثار متمایز میکنند. در هر حال، این فیلم را ببینید چرا که یکی از فیلمهای مهم سال محسوب میشود. (حتی اگر بدترین یا بهترین فیلم سال نباشد) اهمیت این فیلم، بیشتر به دلیل بحثها و معماهایی است که ایجاد میکند و رویکردهای متفاوتی که در آن به کار گرفته شده است. این تجربه، فارغ از قضاوت نهایی ما، میتواند چالشبرانگیز و جذاب باشد و به ما در درک بهتر پیچیدگیهای سینمای امروز کمک کند. Weapons، هر چه که باشد، سزاوار یک بار تماشاست. حالا چه برای خندیدن باشد! (بعید میدانم) چه برای ترسیدن باشد! (باز هم بعید میدانم) و چه برای درگیر شدن در فضای رازآلود فیلم باشد (این یکی را بیشتر از همه قبول دارم) و چه برای تماشای سقوط یک فیلم با افشا شدن حقیقت و ظاهر شدن شرورش و یا ضعفهای شخصیتپردازیهایش باشد.
امتیاز نویسنده به فیلم: ۸ از ۱۰
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید