فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» به کارگردانی سید علی هاشمی، در سال ۱۳۹۸ ساخته و آمادۀ اکران بود که به دلیل توقیف تا همین تازگیها مجوز اکرانش داده نمیشد. با گذشت ۶ سال از ساخت فیلم، این اثر پرستارۀ اقتباسی به روی پردۀ سینما رفت که با استقبال بسیار ضعیفی از سوی مخاطبان روبهرو شد. در هفتههای اخیر، این اثر اکران آنلاین شده است و در ادامه به نقد و بررسی آن میپردازم.
مقولۀ توقیف در سینمای ایران، موضوع تازه و تعجببرانگیزی نیست و «زعفرانیه ۱۴ تیر» هم بدون اینکه توجیه روشنی داشته باشد سالها بیرون از سالن سینما خاک خورده است! یکی از نکات قابل توجه این اثر، حضور بازیگران مشهور متعددش است. نازنین بیاتی، مهدی هاشمی، هنگامه قاضیانی، لیندا کیانی و مسعود رایگان در این اثر به ایفای نقش میپردازند. اما برخلاف بازیگران اثر، با کارگردانی فیلم اولی مواجه هستیم؛ سید علی هاشمی. کارگردانی که اولین و تنها فیلم سینماییاش تا کنون همین فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» بوده است. البته سید علی هاشمی پس از «زعفرانیه ۱۴ تیر» کارگردانی سریال تلویزیونی «مستوران ۲» را برعهده داشته است. همچنین او سریال «هزارتو» را با نقش آفرینی امیرحسین آرمان و یکتا ناصر ساخته است که به زودی از پلتفرم «فیلم نت» پخش خواهد شد.
سید علی هاشمی در اولین گام خود در فیلم سینمایی بلند، اقدامی پرریسک و جاهطلبانه انجام داده است؛ ساخت فیلمی اقتباسی از داستانی تحت عنوان «از این خبر خوشحال میشوی» به نویسندگی ریچارد باخ. نویسندگی فیلمنامۀ این اثر را جابر قاسمعلی برعهده داشته است. فیلمی تکلوکیشن که به مضامین مهمی از جمله ازدواج، خیانت، خانواده و ثروتمند اشاره میکند. در همین ابتدای نقد و بررسی میگویم که مشخصا سید علی هاشمی در این اقدام پرریسک شکست خورده است! در چنین فیلمی علاوه بر اهمیت بسزای فیلمنامه و بومیسازی منبع اقتباس، نقش کارگردان برجستهتر از آثار دیگر است که چگونه میخواهد چنین اقتباسی را آن هم با وجود ستارگان باتجربهای چون مسعود رایگان، مهدی هاشمی، هنگامه قاضیانی و … در تک لوکیشن به تصویر بکشد. حتی حضور کمال تبریزی – که سالهاست در افول به سر میبرد- به عنوان مشاور کارگردان هم نتوانسته کارگردانی اثر را به کیفیت بالا برساند.
در نگاه اول مشخصا تدوین مشکل دارد. اما مشکل به پیش از تدوین باز میگردد و دکوپاژ آن غلطهای متعددی دارد که حتی بینندگان نه چندان جدی سینما هم احتمالاََ آن را درمییابند. کل فیلم ظاهراََ در یک خانۀ بسیار لاکچری در زعفرانیۀ تهران روایت میشود که بیشتر همانند یک کاخ میماند تا یک خانه! لوکیشنی که دست فیلمساز را برای خلق اثری قابل توجه باز میگذارد اما فیلمساز توانایی بهرهبرداری از این خانه را ندارد. ما حتی یک مسترشات درست و حسابی از حیاط خانه، داخل خانه و اتاقهایش نمیبینیم در حالی که فقدان چنین پلانهایی کاملاََ حس میشود. حالا که به ضعفهای عیان فیلم میپردازیم جا دارد که به تنظیم رنگ پرایراد آن هم اشاره کنیم. خصوصاََ تنظیم رنگ درختان حیاط خانه، بسیار غیرقابل قبول است و تو ذوق تماشاچی میزند.
از این مسائل بگذریم و به خود داستان بپردازیم. داستان فیلم دربارهای خانوادهای بسیار ثروتمند در زعفرانیۀ تهران است که مهدی هاشمی در نقش پدر (شاهرخ انوشه) و هنگامه قاضیانی (سودابه / میمنت) در نقش مادر ظاهر شدهاند. مادر خانهدار است و به تازگی ناخنهایش را کاشته و به آن میبالد. حالا دخترشان، ماهرخ انوشه، از سر صحنه در ارمنستان بازگشته و میگوید سورپرایزی دارد و آن سورپرایز هم ازدواج ماهرخ با استادش است! استاد ماهرخ، آقای طابع، با نقشآفرینی مسعود رایگان صبح روز بعد به منزل آنها میآید و همین موضوع شروعی است بر فجایعی که در ادامه میبینیم!
«زعفرانیه ۱۴ تیر» داستان جسورانهای را روایت میکند که در سینمای ایران کمنظیر است و با وجود داشتن ضعفهای متعدد، نقاط قوت قابل توجهی هم دارد که در ادامه به آنها خواهم پرداخت. اما جدای از تمامی این نقاط ضعف و قوت با اثری متفاوت در سینمای ایران روبهرو هستیم. اثری که -اگرچه از کیفیت سینمایی بالایی برخوردار نیست- اما میتوانست با تبلیغاتی حداقلی به فروش بهمراتب بهتری در سینماها دست پیدا کند اما مجموع فروش این اثر به ۵۰۰ میلیون تومان هم نرسید!
با وجود تمامی ایراداتی که به فیلم وارد است اما باید پذیرفت که با اثری جذاب طرف هستیم. اثری که تماشای آن تا به انتها نه همانند یک دوی ماراتن نفسگیر بلکه با کنجکاوی مخاطب همراه است. داستانی جذاب با پیچشهای متعدد -که گرچه برخی از آنها چندان کار نمیکنند- اما مجموعاََ به اثر جان تازهای میبخشند. همینطور در فیلمنامۀ اثر یک طنز ملایمی دیده میشود که گرچه با فیلمی سیاه روبهرو هستیم اما در لحظاتی بیننده را حقیقتاََ میخنداند! در حقیقت تناقضهایی در اثر وجود دارد که به قدری نامتعارف هستند که خندۀ مخاطب را برمیانگیزند!
اما یکی از مشکلات مهم فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» این است که با وجود داشتن کاراکترهای محدود (تنها ۵ کاراکتر) اما شخصیتها شکل کاملی نمیگیرند و این بزرگترین عامل در عدم موفقیت اثر است. بیننده نه ماهرخ را میشناسد و نه تصمیمات عجیب او را درک میکند و شاید یکی از دلایل خندهدار بودن اثر در برخی لحظات -حداقل برای من- همین باشد. ما ماهرخ را نمیشناسیم و عشق و علاقۀ میان او طابع را نمیفهمیم و این عشق، سر منشأ تمامی درگیریهای خانوادگی میشود. از طرفی روابط میان دیگر کاراکترها پرداخت چندان قدرتمندی ندارد و همین سبب میشود تا بیننده وارد زیرلایههای داستان -که از منبع اقتباس آمده- نشود.
از طرفی بدون تعارف تماشای چنین بازیگرانی در چنین لوکیشنی جذاب است و همگی حداقلها را در نقشآفرینی خود داشتهاند. اما باید پذیرفت که در بسیاری از صحنهها بازیگردانی خوب انجام نشده و جزو از فراموششدنیترین نقشآفرینیهای این بازیگران محسوب میشود. البته مشخصاََ دلایل انتخاب هر یک از این بازیگران برای هر نقش قابل درک است و به عنوان مثال صدای بینظیر مسعود رایگان به نقش او مینشیند. یا تجربۀ نقشهایی این چنینی از سوی هنگامه قاضیانی -به عنوان مثال در فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»- و نازنین بیاتی احتمالاََ از دلایل انتخاب این بازیگران بوده است. اما حقیقتاََ ضعفهای فیلمنامه و شخصیتپردازی در کنار ضعفهای کارگردانی سبب شده تا اگرچه با نقشآفرینیهای بدی روبهرو نباشیم اما بخش زیادی از پتانسیل چنین کستی هدر برود.
تصویری از مهدی هاشمی و لیندا کیانی در فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» | با وجود دکوپاژ ضعیف در یک سری از صحنهها، نماهای POV لیندا کیانی هنگام ورود به خانه واقعا خوب است.
*برای اینکه اسپویل نشوید پاراگراف بعدی را رد کنید*
یکی از مضامین اصلی فیلم «خیانت» است. با وجود تمامی ضعفهای فیلمنامه که بسیاری از این موارد را هدر داده است اما خیانت به مادر خانواده از پرداخت قابل قبولی برخوردار است و حس مخاطب را تا حدی درگیر میکند. دیالوگهایی هم که این وسط نوشته شده بسیار خوب است و کاش فیلمنامه منطقیتر پیش میرفت تا چنین موضوعی از حس نمیافتاد. از ناخنهای کاشته شده -که بارها در طول فیلم نمایش داده میشود- تا ترانۀ تیتراژ پایانی با صدای علیرضا قربانی عزیز، کاراکتر میمنت / سودابه مظلومترین کاراکتر فیلم است. کاراکتر مادر خانهدار مظلومی که مثالهایش در جامعۀ خودمان خیلی هم کم نیست!
از طرفی به نظر من یکی از جذابترین نکات فیلم که حقیقتاََ خوب درآمده است نقد اجتماعی آن است که ابداََ به شکل شوآف نیست و کاملاََ در زیرلایۀ اثر دیده میشود. فیلمی که اگر سکانس اولیه آن -که در حقیقت یک فلش فوروارد است- را کنار بگذاریم به صورت گل و بلبل آغاز میشود از خانوادهای ثروتمند و به ظاهر بسیار خوشبخت. اما در ادامه میبینیم که از چه رازهایی در طول فیلم پرده برداشته میشود و باعث تبدیل شدن این کاخ لاکچری به یک منجلاب میشود. فیلمی در نقد قشر سوپر میلیاردر که برای یک روز به درون چارچوب پهناور خانۀ آنها نفوذ کرده و علیرغم ظاهر فوقالعاده زیبای زندگی آنها، زشتی روابط میان آنها را به تصویر میکشد.
در پایان باید گفت «زعفرانیه ۱۴ تیر» فیلمی متفاوت در سینمای ایران محسوب میشود که حاوی نقد اجتماعی قابل تأملی است. برخی دیالوگها بسیار خوب کار شدهاند و مجموعاََ با اثری سرگرمکننده و نسبتاََ خوش ریتم طرف هستیم. اما فیلمنامه و کارگردانی ضعفهای جدی و بعضاََ آماتورگونه دارند و ابداََ در حد مضامین و پتانسیل حقیقی این اثر اقتباسی نیستند.
نمره نویسنده به فیلم: ۴.۵ از ۱۰
طراحی و اجرا :
وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است
دیدگاهتان را بنویسید