تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
امروز: دوشنبه , ۲۸ مهر , ۱۴۰۴
X
چرا Badlands می‌تواند انقلابی در فرانچایز Predator باشد؟

چرا Badlands می‌تواند انقلابی در فرانچایز Predator باشد؟

در دنیای پرهیاهوی سینمای امروز، کمتر فرانچایزی را می‌توان یافت که همچون Predator، پس از نزدیک به چهار دهه، نه تنها تازگی خود را حفظ کرده باشد، بلکه با هر نسخه، افق‌های تازه‌ای پیش روی مخاطبان بگشاید. فیلم Predator: Badlands، جدیدترین فصل از این حماسه سینمایی، به نظر می‌رسد بیش از هر زمان دیگر آماده است تا تعریف ما را از این جهان پهناور دگرگون کند. این فیلم که توسط دن تراختنبرگ کارگردانی می‌شود، ادامه منطقی مسیری است که او با فیلم Prey آغاز کرد. اگر فیلم شکار را می‌توان بازگشت به ریشه‌ها دانست، Badlands بی‌تردید گام نهادن به قلمروهایی کاملاً ناشناخته است. بر اساس اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده، این فیلم ما را به آینده‌ای دور می‌برد، به جهانی که در آن انسان‌ها دیگر حضور ندارند و تنها میراث آنان در قالب تمدن‌های مصنوعی به جا مانده است.

تبلیغات

جهش به آینده: جهانی بدون انسان

چرا Badlands می‌تواند انقلابی در فرانچایز Predator باشد؟ - گیمفا

در این جهان نو، با شخصیتی کاملاً تازه آشنا می‌شویم: دک، یک شکارچی جوان که به گفته منابع نزدیک به تولید فیلم، در جامعه خود به عنوان یک حاشیه‌نشین یا عنصر دست‌کم گرفته‌شده شناخته می‌شود. این انتخاب روایی هوشمندانه به فیلم این فرصت را می‌دهد که همزمان با پیشبرد داستان، به کاوش در زوایای پنهان جامعه یوتجاها بپردازد. برای اولین بار در تاریخ این فرانچایز، بیننده این فرصت را خواهد یافت تا دنیا را از پشت چشمان یک شکارچی یا غارتگر ببیند و با چالش‌ها و دغدغه‌های او همراه شود. اما تنهایی دک در این سفر پرخطر، با حضور همسفر غیرمنتظره‌ای شکسته می‌شود: تیا، یک اندروید پیشرفته از تولیدات شرکت ویلند-یوتانی. بر اساس گزارش‌های منتشر شده، رابطه این دو شخصیت، قلب تپنده فیلم خواهد بود. آنچه این رابطه را ویژه می‌سازد، تقابل و سپس همکاری دو موجود از دو جهان کاملاً متفاوت است: یکی نماینده طبیعت و غریزه، دیگری نماد تکنولوژی و منطق.

یکی از جسورانه‌ترین تصمیمات Badlands این است که برای اولین بار، شکارچی (Predator) را نه به عنوان یک تهدید خارجی، بلکه به عنوان قهرمان داستان به ما معرفی می‌کند. این تغییر زاویه دید، تنها یک ترفند روایی نیست، بلکه نشان‌دهنده بلوغ فرانچایزی است که پس از چهار دهه، به جای تکرار فرمول‌های گذشته، به کاوش در لایه‌های ناشناخته خود می‌پردازد. شخصیت “دک” به عنوان یک حاشیه‌نشین در جامعه یوتجاها، این فرصت را فراهم می‌کند تا با فرهنگ، سلسله مراتب و ارزش‌های این تمدن بیگانه به طور عمیق‌تری آشنا شویم.

قلب تپنده فیلم: اتحاد غریزه و منطق

چرا Badlands می‌تواند انقلابی در فرانچایز Predator باشد؟ - گیمفا

از سوی دیگر اتصال شکارچی با یک مدل ویلند یوتانی می‌تواند گستره تازه‌ای باشد. این تقابل ظاهری، به تدریج به همکاری و سپس دوستی عمیق‌تری تبدیل می‌شود که می‌تواند نمادی از همزیستی احتمالی طبیعت و تکنولوژی در آینده باشد. بر اساس اخبار منتشر شده، بازی الا فنینگ در نقش تیا، یکی از نقش‌آفرینی‌های به یادماندنی او خواهد بود. او در قالب یک اندروید، باید طیف وسیعی از احساسات را به تصویر بکشد، از منطق سرد ماشینی تا گرمای دوستی و فداکاری. از نظر زیبایی‌شناختی، به نظر می‌رسد Badlands دستاوردهای قابل توجهی در پی خواهد داشت. بازگشت آلک گیلیس به عنوان طراح تولید قدیمی فرنچایز، تضمینی بر تداوم حس و حال جهانی است که از اولین فیلم با آن خو گرفته‌ایم. اما گزارش‌ها حاکی از آن است که این بار، گیلیس فرصت یافته تا فراتر از طراحی‌های پیشین برود و جنبه‌های تازه‌ای از فرهنگ و تمدن یوتجاها را به نمایش بگذارد.

صحنه‌های اکشن فیلم، بر اساس آنچه در گزارش‌های فنی آمده، بر ایجاد تعلیق و تنش از طریق ریتم و ترکیب‌بندی تأکید خواهد داشت، نه صرفاً بر خشونت و درگیری. این رویکرد که در فیلم شکار نیز تا حدی شاهد آن بودیم، اکنون در Predator: Badlands به بلوغ کامل خود رسیده است. نبرد با موجودی به نام کالیسک که گفته می‌شود تهدیدی باستانی برای ساکنان سیاره بیگانه است، می‌تواند به یکی از به یادماندنی‌ترین سکانس‌های نبرد در تاریخ سینمای علمی-تخیلی تبدیل شود. یکی از جسورانه‌ترین تصمیمات تراختنبرگ در این فیلم، حذف کامل شخصیت‌های انسانی از داستان است. این تصمیم نه تنها یک انتخاب روایی، بلکه یک بیانیه هنری است. در جهانی که انسان‌ها دیگر حضور فیزیکی ندارند، پرسش‌های بنیادین تازه‌ای مطرح می‌شوند: معنای زندگی وقتی خالقان اولیه ناپدید شده‌اند چیست؟ ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی در غیاب انسان چه سرنوشتی خواهند داشت؟ و آیا تمدن می‌تواند فراتر از خالقان خود به حیات ادامه دهد؟

ادغام اسطوره‌ها: تقابل Predator و Alien

پشت پرده predator badlands از کارگردانی تا جهان‌سازی

ادغام جهان‌های پردیتور یا غارتگر و بیگانه نیز بُعد تازه‌ای به این پرسش‌ها می‌بخشد. بر اساس زمان‌بندی اعلام شده، Predator: Badlands چندین قرن پس از رویدادهای Alien Resurrection اتفاق می‌افتد. این بدان معناست که برای اولین بار، شاهد تعامل مستقیم میراث بیولوژیک بیگانه‌ها با فرهنگ شکارگرانه پردیتورها خواهیم بود. این تقابل می‌تواند تمثیلی از برخورد دو شیوه کاملاً متفاوت بقا باشد: یکی مبتنی بر تطبیق و تسخیر، دیگری مبتنی بر مهارت و افتخار. از نظر تکنیکی، فیلم قول داده است که ترکیبی متعادل از جلوه‌های عملی و دیجیتال ارائه دهد. بر اساس گزارش‌های فنی، سازندگان توجه ویژه‌ای به طراحی عملی صحنه و لباس داشته‌اند. این توجه به جزئیات می‌تواند به باورپذیری هرچه بیشتر جهان فیلم بینجامد. طراحی صحنه‌های سیاره بیگانه، بر اساس پیش‌نمایش‌های محدودی که منتشر شده، محیطی غنی و چندلایه را به تصویر می‌کشد که هم زیبا است و هم ترسناک، هم بیگانه است و هم آشنا.

موسیقی فیلم نیز، بر اساس اخبار منتشر شده، قرار است تحولی در موسیقی این فرانچایز ایجاد کند. اگر در فیلم‌های پیشین موسیقی عمدتاً نقش ایجاد حسی از خطر و تعلیق را داشت، در Predator: Badlands گفته می‌شود که موسیقی بیشتر بر جنبه‌های عاطفی و حماسی داستان تأکید خواهد داشت. این تغییر رویکرد می‌تواند همراهی احساسی عمیق‌تری بین مخاطب و شخصیت‌ها ایجاد کند. برای بازیگران، به ویژه دیمیتریوس شوستر-کولوآماتانگی در نقش دک، این فیلم می‌تواند یک فرصت استثنایی باشد. بازیگری که باید تنها از طریق زبان بدن و بیان چشمان، طیف کاملی از احساسات را انتقال دهد، کاری است که کمتر بازیگری را می‌توان برای آن مناسب دانست. گزارش‌ها از تمرینات فشرده او برای آماده شدن برای این نقش حکایت دارد.

از نظر دراماتیک، فیلم وعده داده است که داستانی چندلایه ارائه دهد. در سطح اول، یک ماجراجویی حماسی و پرحادثه داریم. در سطح دوم، داستانی از دوستی و وفاداری میان دو موجود غیرانسانی. و در عمیق‌ترین سطح، تأملی فلسفی درباره ماهیت زندگی و هوشیاری. این لایه‌بندی می‌تواند فیلم را هم برای مخاطبان عام جذاب کند و هم برای علاقه‌مندان به سینمای مفهومی رضایتبخش باشد. تأثیر بالقوه Badlands بر آینده فرانچایز نیز قابل تأمل است. این فیلم می‌تواند دروازه‌ای به سوی داستان‌های کاملاً تازه در این جهان بگشاید. داستان‌هایی که نه تنها به ماجراجویی‌های تازه می‌پردازند، بلکه به کاوش در جنبه‌های مختلف فرهنگ و تمدن یوتجاها ادامه می‌دهند. این می‌تواند آغازگر عصری تازه برای فرانچایزی باشد که پیش از این عمدتاً از دریچه نگاه انسان‌ها روایت می‌شد.

بلوغ یک فرانچایز: تأثیری فراتر از یک فیلم

پشت پرده predator badlands از کارگردانی تا جهان‌سازی

در بافت گسترده‌تر سینمای علمی-تخیلی، Badlands می‌تواند نمادی از بلوغ این ژانر باشد. ژانری که اکنون پس از دهه‌ها، به اندازه کافی اعتماد به نفس دارد که داستان‌های خود را فراتر از نگاه انسان‌محور روایت کند. این می‌تواند الهام‌بخش فیلم‌سازان دیگر برای خلق آثاری باشد که جسارت کاوش در دیدگاه‌های غیرانسانی را دارند. از نظر تکنیک‌های فیلمسازی، تراختنبرگ با Badlands این فرصت را دارد که سبک بصری منحصربه‌فرد خود را تکمیل کند. ترکیب نورپردازی طبیعی با جلوه‌های حساب شده، استفاده از ترکیب‌بندی‌های خلاقانه برای انتقال حس مقیاس و عظمت، و توجه به جزئیات در طراحی صدا، همگی می‌توانند سهمی در خلق یک تجربه سینمایی به یادماندنی داشته باشند.

برای استودیو، این فیلم یک سرمایه‌گذاری بلندپروازانه است. اما شواهد نشان می‌دهد که این ریسک می‌تواند به نتیجه برسد. موفقیت فیلم شکار در سال ۲۰۲۲ ثابت کرد که مخاطبان برای رویکردهای تازه و متفاوت به فرانچایزهای آشنا ارزش قائلند. Badlands با پیشبرد این رویکرد به سطحی بالاتر، می‌تواند هم هواداران قدیمی را راضی نگه دارد و هم مخاطبان جدیدی جذب کند. در نهایت، آنچه Badlands را به فیلمی ویژه تبدیل می‌کند، شاید جسارت آن در به چالش کشیدن مفاهیم پایه باشد. این فیلم از ما می‌پرسد: آیا می‌توانیم با موجودی که زمانی هیولایی ترسناک می‌دانستیم همذات‌پنداری کنیم؟ آیا می‌توانیم زیبایی را در فرهنگی کاملاً بیگانه بیابیم؟ و آیا می‌توانیم مفهوم خود از “ما” و “آنها” را فراتر ببریم؟

همه چیز درباره فیلم predator badlands | نبرد نهایی در جهانی بدون انسان

پاسخ به این پرسش‌ها نه تنها در گرو اجرای هنری فیلم، بلکه در گرو پذیرش مخاطبان نیز خواهد بود. اگر Predator: Badlands بتواند این ارتباط را برقرار کند، نه تنها به فیلمی موفق، بلکه به اثری تبدیل خواهد شد که در حافظه سینما ماندگار می‌شود.



ادگار رایت با The Running Man به ریشه‌های سینما بازمی‌گردد

ادگار رایت با the running man به ریشه‌های سینما بازمی‌گردد

ادگار رایت، کارگردانی که سینمای او همواره با نوآوری در فرم، ریتم و هوشمندی در ارجاعات فرهنگی شناخته شده، این بار به سراغ یکی از متون به‌ظاهر ناسازگار با سبک پرشور خود رفته است: «مرد فراری» یا The Running Man اثر استیون کینگ (که با نام مستعار ریچارد باخمن منتشر شد). اما همان‌طور که تریلر اخیراً منتشرشده نشان می‌دهد، این اقتباس نه یک بازسازی خاکستری و کابوس‌وار از دنیایی دیستوپیایی، که گویی یک کولاژ پرانرژی، خشن و طنازانه است که موسیقی راک را با صحنه‌های اکشن درهم می‌آمیزد. این انتخاب، یک انحراف جسورانه از نسخه کلاسیک ۱۹۸۷ با بازی آرنولد شوارتزنگر و همچنین از حس و حال تلخ رمان اصلی محسوب می‌شود. با این حال، این انحراف ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که نه تنها برای احیای این داستان، بلکه برای احیای یک زیرژانر کامل از علمی‌تخیلی یعنی «رقابت‌های خونین آینده‌نگرانه» نیاز است.

رایت، که سابقه درخشانی در ساخت فیلم‌هایی دارد که در عین سرگرم‌کننده بودن، به شدت سینمایی و هوشمند هستند (از سه‌گانه «کورنتو» گرفته تا «بیبی درایور»)، به نظر می‌رسد در «مرد فراری» در حال انجام یک معامله بزرگ است: مبادله «ترس و هراس دیستوپیایی» با «اکشن و خنده». برای بسیاری از علاقه‌مندان جدی کینگ، این ممکن است یک خیانت به اثر اصلی تلقی شود. اما باید پرسید: آیا هدف از یک اقتباس، بازتولید وفادارانه یک متن است، یا تفسیر دوباره آن از طریق هسته ذهنی یک هنرمند دیگر؟ رایت، به عنوان یک فیلمساز-فیلم‌بین، همیشه بیشتر به رابطه سینما با فرهنگ عامه علاقه داشته تا به بازسازی واقع‌گرایانه. در The Running Man، او ظاهراً در حال بررسی این پرسش است که چگونه مفاهیم بنیادین رمان (تمامیت‌خواهی، تفریح مبتنی بر بی‌اخلاقی، و رسانه‌های خون‌آشام) در عصر حاضر، که خود با انفجار رسانه‌های واقع‌نما و بازی‌های تلویزیونی پرمخاطب شکل گرفته، بازتعریف می‌شوند.

طنز و خشونت: یک ترکیب انفجاری

چرا Badlands می‌تواند انقلابی در فرانچایز Predator باشد؟ - گیمفا

ریتم سریع، تدوین پرتحرک و موسیقی پرشور آخرین تریلر فیلم، همگی امضای سینمایی رایت را بر پیشانی خود دارند. این رویکرد، احتمالاً فیلم را از یک حکایت اخلاقی سنگین در مورد سقوط جامعه، به یک کمدی سیاه پرشتاب تبدیل می‌کند که در عین حال که مخاطب را می‌خنداند، او را با پرسش‌های ناخوشایند مواجه می‌سازد. این همان نقطه قوت رایت است: استفاده از زبان پاپ‌کالت برای واکاوی خود پاپ‌کالت. در جهانی که رایت به تصویر می‌کشد، خشونت تنها یک تهدید خارجی نیست؛ بلکه به یک کالای مصرفی، یک سرگرمی تلویزیونی پرطرفدار و بخشی از اقتصاد رسانه‌ای تبدیل شده است. این دقیقاً همان چیزی است که رمان کینگ نیز به آن می‌پرداخت، اما رایت به جای استفاده از قلموی رئالیسم تلخ، از اسپری‌های رنگانگ و درخشان پاپ‌آرت بهره می‌برد تا همان دیوار را نقاشی کند.

زیرژانر رقابت‌های خونین: چرا اکنون؟

ادگار رایت با the running man به ریشه‌های سینما بازمی‌گردد

اما پدیده «مرد فراری» رایت را نباید تنها به عنوان یک اقتباس منفرد بررسی کرد. این فیلم، بخشی از یک موج گسترده‌تر است؛ احیای زیرژانر «رقابت‌های خونین آینده‌نگرانه» که در سال ۲۰۲۵ شاهد شکوفایی دوباره آن هستیم. این موج تنها به این فیلم محدود نمی‌شود. سریال Twisted Metal از پیکاک که به تازگی فصل دوم آن منتشر شده، دنیایی پساآخرالزمانی را به تصویر می‌کشد که در آن رانندگان با خودروهای مسلح برای رسیدن به یک آرزو با یکدیگر می‌جنگند. به طور مشابه، اقتباس پیش‌رو از رمان دیگر کینگ، The Long Walk نیز بر یک مسابقه مرگبار متمرکز است که توسط حکومت اداره می‌شود.

ریشه‌های این زیرژانر را می‌توان در سینمای اکسپلویتیشن یا سودجو دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ جستجو کرد. آثاری مانند «مسابقه مرگ ۲۰۰۰» (۱۹۷۵) که در آن رانندگان با عبور از روی عابران پیاده امتیاز می‌گرفتند، یا «رولربال» (۱۹۷۵) که یک ورزش فوق‌خشن سازمان‌یافته را به تصویر می‌کشید، پیشگامان این عرصه بودند. این فیلم‌ها، با بودجه‌های نسبتاً پایین و رویکردی بی‌پروا، به نقد جامعه مصرف‌گرا، هیجان‌طلبی کور و قدرت فزاینده رسانه‌ها و شرکت‌های بزرگ می‌پرداختند. پس چرا این زیرژانر که برای چند دهه تا حد زیادی به حاشیه رانده شده بود، ناگهان چنین بازگشت پررنگی داشته است؟ پاسخ را شاید بتوان در «اضطراب‌های اجتماعی-سیاسی معاصر» جستجو کرد. این فیلم‌ها همواره آینده‌ای را به تصویر می‌کشیدند که در آن خشونت عادی و معمولی شده و به یک کالای رسانه‌ای تبدیل گشته است. امروزه، در عصری که با قطبی‌شدن شدید سیاسی، بی‌اعتمادی عمیق به نهادهای سنتی (از دولت تا رسانه‌های جریان اصلی) و شیوع اخبار جعلی و نظریه‌های توطئه مشخص می‌شود، این داستان‌ها دیگر صرفاً تخیلاتی دورافتاده به نظر نمی‌رسند. آن‌ها بیش از هر زمان دیگری طنین‌انداز وضعیت کنونی ما هستند.

علاوه بر این، موفقیت تجاری عظیم آثاری مانند «بازی مرکب» یا همان Squid Game نتفلیکس که در آن افراد محروم جامعه برای پول در یک بازی مرگبار شرکت می‌کنند، به استودیوها ثابت کرد که تماشاگران جهانی، اشتیاق زیادی برای داستان‌هایی با این تم دارند. «بازی مرکب» تنها یک سریال موفق نبود؛ یک پدیده فرهنگی بود که گفت‌وگوهای گسترده‌ای درباره نابرابری، سرمایه‌داری و میل به شناخته شدن برانگیخت. موفقیت مجدد فیلم «بازی‌های گرسنگی» در سال ۲۰۲۳ نیز این موضوع را تأیید کرد که مخاطبان هنوز هم برای داستان‌هایی درباره سیستم‌های ستمگرانه و قهرمانانی که در برابر آن‌ها می‌ایستند، اشتیاق دارند.

«مرد فراری» در بستر امروز: یک آیینه تمام‌نما

ادگار رایت با the running man به ریشه‌های سینما بازمی‌گردد

در این بستر است که «مرد فراری» رایت می‌تواند نه تنها به عنوان یک فیلم سرگرم‌کننده، بلکه به عنوان یک اثر متعالی ظاهر شود. رایت، برخلاق بسیاری از سازندگان، به ریشه‌های این زیرژانر در سینمای جریان اصلی واقف است. او احتمالاً می‌داند که چه چیزی به فیلم‌هایی مانند «مسابقه مرگ ۲۰۰۰» قدرت می‌داد: یک انرژی زیرزمینی، یک حس بی‌پروایی و یک نگاه طعنه‌آمیز به هنجارهای اجتماعی. «مرد فراری» رایت، با ترکیب طنز و خشونت، ممکن است در نهایت وفادارتر از آن چیزی باشد که به نظر می‌رسد و به روح این زیرژانر نفس تازه‌ای بدمد. زیرا این زیرژانر هرگز درباره واقع‌گرایی صرف نبوده؛ بلکه درباره اغراق برای رسیدن به یک حقیقت بزرگتر بوده است.

اگر «مرد فراری» در گیشه و نزد منتقدان موفق شود که با توجه به اعتبار رایت و جذابیت ذاتی این مفهوم محتمل به نظر می‌رسد، می‌تواند دروازه‌ها را برای بازسازی‌ها و اقتباس‌های بیشتری از این دست بگشاید. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که «رولربال» یا «مسابقه مرگ ۲۰۰۰» یک بار دیگر اما این بار با نگاهی معاصر و شاید حتی رادیکال‌تر بازسازی شوند. در عصری که رسانه‌های اجتماعی، هر فرد را به یک ستاره بالقوه و هر تراژدی را به یک محتوای ویروسی تبدیل کرده است، داستان‌های رقابت‌های خونین دیگر یک هشدار برای آینده نیستند؛ آن‌ها تا حدی یک تفسیر از اکنون ما هستند.

ادگار رایت با The Running Man یک ریسک بزرگ می‌کند. او اثر یک نویسنده محبوب را می‌گیرد و آن را از فیلتر سبک منحصربه‌فرد خود عبور می‌دهد. اما این دقیقاً همان چیزی است که سینما به آن نیاز دارد: تفسیرهای جسورانه، و نه تنها بازتولیدهای مطیعانه. این فیلم، در کنار آثاری مانند «بازی مرکب»، نشان می‌دهد که زیرژانر رقابت‌های خونین آینده‌نگرانه نه تنها زنده است، بلکه به یکی از مرتبط‌ترین قالب‌ها برای بررسی بیماری‌های عصری که در آن زندگی می‌کنیم، تبدیل شده است. «مرد فراری» در ۱۴ نوامبر ۲۰۲۵ یعنی یک هفته بعد از Predator: Badlands اکران می‌شود. این فیلم صرف‌نظر از موفقیت یا شکست نهایی‌اش، بدون شک یک اثر بحث‌برانگیز و یک نقطه عطف فرهنگی خواهد بود که درباره رابطه همزیستانه ما با خشونت، رسانه و قدرت به گفت‌وگو می‌پردازد. و در این میان، چه کسی بهتر از ادگار رایت، کارگردانی که همواره موسیقی راک را با تصاویر سینمایی درهم آمیخته برای هدایت این سمفونی خشونت‌بار؟

منبع خبر





دانلود آهنگ
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و اجرا : وین تم
هر گونه کپی برداری از طرح قالب یا مطالب پیگرد قانونی خواهد داشت ، کلیه حقوق این وب سایت متعلق به وب سایت تک فان است