در گپفا فرصتی فراهم میشود تا در مورد موضوعات مختلف پیرامون بازی های ویدیویی صحبت کنیم و با رعایت احترام به سلایق یکدیگر نظرات خود را به اشتراک بگذاریم.
سال ۲۰۲۶ میزان بازیهای بزرگی خواهد بود؛ از نسخه جدید فرنچایزهایی مانند Resident Evil ،GTA و Onimusha گرفته تا آیپیهای تازهای مثل The Duskbloods ،Pragmata و Tides of Annahilation، همه ما منتظر بهترین سال نسل نهم گیمینگ هستیم. در گپفای امروز میخواهیم پیرامون مورد انتظارترینها از دیدگاه تحریریه گیمفا و کاربران سایت صحبت کنیم. ابتدا از اعضای تحریریه شروع میکنیم.
محمد حسین کریمی؛ سردبیر

۵. Nioh 3
سری Nioh برای من یکی از مهمترین و آندرریتدترین فرنچایزهای تاریخ گیمینگ است؛ به خصوص نسخه اول که برای اولین بار پایههای پیچیده و درهمتنیده سیستم مبارزات فرنچایز را بنا کرده بود و جادویی به نظر میرسید. این جادو در نسخه دوم وجود داشت، اما به واسطه تکرار کمرنگتر شده بود. حالاً نسخه سوم در حالی که میبایست صدر فهرست مورد انتظارترینهای من را از آن خود کند، به واسطه پایبندی بیش از حد به مبانی اولیه و عدم ریسکپذیری، در انتهای لیست قرار میگیرد. اما همچنان نمیتوانم از Nioh جدید بگذرم.
۴. Planet of Lana II: Children of the Leaf
نسخه اول Planet of Lana در سال عرضه جزو سه بازی برتر من بود و به خوبی برداشتی شادابتر از آنچه Playdead انجام میدهد را ارائه داده بود. بیصبرانه منتظرم تا ببینم تیم سازنده این بار چه نوآوریهایی در روایت و پازلها دارد و آیا میتواند خود را به سطح بالاتری برساند و با امثال Inside رقابت کند یا خیر.
۳. GTA 6
راستش را بخواهید، من از طرفداران سرسخت آخرین بازی راکستار، یعنی Red Dead Redemption 2، نیستم و توجه بیش از حد به جزئیات از مواردی نیست که برای من در حد و اندازه بسیاری از مخاطبین تحسینبرانگیز باشد. اما با این حال مشتاقانه منتظر هستم تا ببینم راکستار چگونه این جاهطلبی خود را به سرانجام میرساند و تا چه حد وسواس به خرج میدهد. به عبارتی اگرچه شاید لذت من از غوطهوری در یک دنیای پرجزئیات به اندازه دیگران نباشد، اما به ثمر نشیدن کار بزرگ راکستار برایم بسیار کنجکاویبرانگیز است. البته که نوستالژی وایس سیتی نیز به این موضوع کمک میکند.
۲. Saros
ریترنال برای من بهترین بازی پلی استیشن ۵ است و حتی آن را جزو پنج بازی برتر نسل میدانم. پس بدیهی است که بازی جدید سازندگان آن نیز برایم بسیار مورد انتظار باشد. اما نگرانیهایی هم به نظرم وجود دارد؛ به عنوان مثال، امیدوارم سازندگان با مکانیکهای جدیدی مانند «سپر»، المان چالش را از بازی نگرفته باشند و قصد نداشته باشند با هدف جذب مخاطبین بیشتر، از چشمانداز ساخت یک بازی مهارتمحور کوتاه بیایند.
۱. Resident Evil Requiem
همیشه فرنچایزی بزرگ در صنعت بازیهای ویدیویی وجود دارد که ما گیمرها آن را دنبال نکردهایم و برای بقیه این سهل انگاری جای تعجب دارد. یکی از این سری بازیها برای من Resident Evil است. اگرچه در گذشته بسیاری از این آثار را در زمان عرضه تجربه کرده بودم، اما تقریباً دو سالی میشود که به طور جدیتر آن را دنبال میکنم. تمامی نسخههای کلاسیک و مدرن را به طور کامل باری دیگر تجربه کردهام و عمیقاً درگیر Lore و داستان آن شدم. و حالا با قاطعیت میتوانم بگویم Requiem مورد انتظارترین بازی من در سال ۲۰۲۶ است؛ مخصوصاً که آمبرلا و اتفاقات راکون سیتی در مرکز آن قرار دارند.
مصطفی زاهدی؛ نویسنده

Crimson Desert
به عنوان کسی که عاشق آثار نقشآفرینی است، نمیتوانم برای Crimson Desert هیجان زده نباشم. اثری که نه تنها الهامات متعدد از آثار شاخص این ژانر داشته، بلکه فضای قرون وسطایی و ساختار جادویی آن، برای من به شدت جذاب است.
Resident Evil Requiem
این عنوان در لیست آثار مورد انتظار بسیاری از مخاطبان امسال قرار دارد و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم. بازگشت به Raccoon City، بزرگترین پروژه تاریخ فرنچایز و سالها انتظار، همه دست به دست هم دادهاند تا برای تجربهی این عنوان لحظه شماری کنم.
GTA VI
طبیعی است که برای بزرگترین اثر تاریخ دنیای سرگرمی روزشماری کنم. هر چند بعید میدانم به این زودیها موفق به تجربهی آن شوم، اما در اصل قضیه تغییری ایجاد نمیشود. ۲۰۲۶ به واسطهی عرضهی این اثر، سال فوقالعادهای برای گیمینگ خواهد بود و اگر این عنوان لانچ عظیمی داشته باشد، که احتمالا خواهد داشت، اوضاع این صنعت بیش از پیش میتواند دگرگون شود.
Nioh 3
هر دو نسخهی Nioh، جزو آثار برتر زندگی من به شمار میآیند و صدها ساعت لذت خالص را در آنها تجربه کردم. از برخی جهات، این آثار برای من حتی از بزرگترین عناوین سولزلایک هم لذت بیشتری داشتند و خاطرات بسیاری را برای من رقم زدند. امیدوارم تغییرات ایجاد شده در این نسخه، مثل ساختار جهان باز و اضافه شدن دو سبک مبارزه، در نهایت به بهتر شدن آن منجر شود.
آرمان زرمهر؛ نویسنده

۱- Resident Evil Requiem
بعد از سالها گمانهزنی، شایعات ضد و نقیض و انتظاری طولانی، بالاخره قرار است در سال ۲۰۲۶ شاهد عرضه آن باشیم و شخصا بیصبرانه منتظرم تا ببینم کپکام چگونه قرار است با دوران گذشته مجموعه خود خداحافظی کرده و برگی جدید در دفتر فرنچایز باز کند. هنوز هم سوالات بسیار زیادی در رابطه با RC، شخصیتهای دخیل در داستان و مقیاس کلی آن وجود دارد اما با توجه به چیزی که تا الان مشاهده کردیم، احتمالا قرار است شاهد گستردهترین تجربه فرنچایز تا به امروز باشیم.
۲- Pragmata
شخصا از لحظه معرفی Pragmata مجذوب آن شدم و از همان لحظه تا به امروز، این بازی تقریبا هر سال در لیست آثار مورد انتظارم بوده است. امسال سرانجام نمایشهای بسیاری از این بازی مشاهده کردیم که به نظرم ندای یک تجربه به شدت متمایز و خاص را میداد. ترکیب پازل و اکشن به صورت همزمان ایدهای جذاب و عجیب است که به شدت مشتاق تجربه آن هستم. از طرف دیگر، از آنجایی که علاقه بسیاری به تم فضا و به طور کلی آثار علمیتخیلی دارم، این بازی در این ابعاد نیز بسیار مرا جذب خودش کرده. بسیار خوشحالم که بالاخره بعد از گذشت پنج سال این بازی شانس دیدن روز عرضه را پیدا خواهد کرد.
۳- Yakuza Kiwami 3
امکان ندارد سالی یک نسخه جدید از فرنچایز Yakuza عرضه شود و در لیست آثار مورد انتظارم نباشد. ۲۰۲۶ میزبان ریمیک نسخه سوم مجموعه خواهد بود، آن هم در مقیاسی کاملا متفاوت با دو ریمیک پیشین مجموعه. شخصا اعتقاد دارم این مجموعه حداقل در بین عناوین اصلی خود، بازی ضعیف یا حتی متوسطی ندارد؛ با این وجود، نسخه سوم تنها نسخهای بود که شاید شخصا برای من پایینتر از بسیاری از بازیهای دیگر قرار میگیرد که البته این مسئله دلایل مختلفی دارد. بنابراین به شدت مشتاقم ببینم که آیا این ریمیک میتواند برخی از ابعاد ضعیف آن اثر را بهبود دهد یا خیر. تا به اینجای کار، مواردی همچون محتوای Dark Ties بسیار امیدوارکننده و جذاب به نظر میرسند اما ایجاد برخی تغییرات از جمله تغییر چهره کامل برخی از کاراکترها و همچنین احتمال اعمال تغییرات بیش از حد کمی نگران کننده جلوه میکنند. اما در نهایت مشتاقانه منتظر بازگشت به این اثر و تجربه مجدد آن پس از سالها هستم و امیدوارم RGG بتواند یک اثر عالی دیگر برای طرفداران مجموعه عرضه کند.
۴- Parasite Mutant
این بازی از آن دسته معرفیهای امسال بود که اصلا انتظارش را نداشتم. نسخه ابتدایی Parasite Eve یکی از آثار نقشآفرینی/وحشت بسیار ارزشمند برای من محسوب میشود که همیشه حسرت ادامه نیافتن میراث آن در ژانر را میخوردم. حال Parasite Mutant اینجاست تا کمبودها را جبران کند؛ از رویکرد هنری جذاب این اثر تا بازسازی سیستم مبارزات نوبتی بسیار جذاب قسمت ابتدایی Parasite Eve، همگی مرا شیفته خود کردند. Parasite Mutant احتمالا یکی از مورد انتظارترین بازیهای چندین سال اخیرم محسوب میشود.
۵- Trails in The Sky Sc Remake
فرنچایز Legend of Heroes و زیرمجموعه trails از آن، جزو مجموعههای Niche ژانر JRPG محسوب میشوند که تقریبا همانند یک الماس پنهان است و به شدت آن را دوست دارم. ۲۰۲۶ هم به نظر میرسد سال شلوغی برای این مجموعه باشد؛ ابتدای سال با Trails Beyond Horizon آغاز خواهد شد و شخصا امیدوارم با ریمیک نسخه دوم trails in the sky به پایان برسد. نسخه اورجینال این عنوان یکی از برترین عناوین jrpg است که شخصا تا به حال تجربه کردم و پس از تجربهی ریمیک عالی نسخه اول که همین امسال عرضه شد، امید بسیار زیادی به تواناییهای Falcom برای بازسازی قسمت دوم دارم و حقیقتا برای عرضه آن لحظه شماری میکنم.
فرهاد حسنپور؛ نویسنده

۱. Resident Evil Requiem
بر خلاف بعضی از گیمرها که از عرضه سالانه بازیهای یک فرنچایز ناراحت میشوند، من این را پدیده ناپسندی نمیدانم. این که مجبور نباشیم ده سال برای قسمتی دیگر از بازی محبوبمان صبر کنیم، از نظر من نهتنها بد نیست بلکه برای فرنچایزهای بزرگ ضروری است. یکی از همین مجموعه عناوین، رزیدنت ایول است که با برنامهریزی خوب کپکام، حداقل با ریمیکها و بستههای مکمل، هواداران را از انتظار طولانی در میآورد. تقریبا تمام این بازیها نیز کمنقص و عالی هستند.
شخصا تا همین چند روز پیش شاید خودم هم آگاه نبودم که چه قدر به بازیهای سبک ترس بقا علاقه دارم. از اینرو خیلی هم برای Resident Evil Requiem مشتاق نبودم. اما چند وقتی بود که بازیهای جدید مختلفی که میآمدند، مرا جذب نمیکردند. تا این که به بازی Tormented Souls برخوردم و دوباره بعد از مدتها پای یک بازی میخکوب شدم. بعد از آن هم بهسرعت به سراغ اثری دیگر در همین سبک رفتهام. از اینرو در حال حاضر کاملا برای بازگشت به راکون سیتی آماده هستم.
۲. Exodus
بخش مهمی از خاطرات گیمری من را سهگانه Mass Effect تشکیل میدهند. طی سالیانی که از عرضه این سری روی کنسول ایکس باکس ۳۶۰ گذشته، آن را روی پلتفرمهای مختلف بارها تجربه کردهام. حتی Andromeda که معمولا به دیده منفی به آن نگریسته میشود را هم سه بار به اتمام رساندهام. همه اینها را گفتم تا بدانید تقریبا هر بازی که شبیه Mass Effect باشد، بهسرعت میتواند مرا جذب کند.
در میان بازیهای آینده، یکی Exodus و دیگری The Expanse: Osiris Reborn در آن بالاهای فهرست عناوین مورد انتظار من قرار دارند. اما The Expanse هنوز پنجره عرضه دقیقی ندارد. بازی Exodus که در سال ۲۰۲۶ عرضه خواهد شد، به وسیله تیمی از طراحان اصلی Mass Effect درحال توسعه است و حالوهوای همان بازی را دارد. البته از نمایشهای بازی و زمینه داستانی شباهت بیشتر به نسخه Andromeda را حس میکنم. در هر حال، اگر Exodus بتواند اندکی از خاطرات سهگانه محبوبم را برایم زنده کند، از آن راضی خواهم بود.
۳- Lego Batman: Legacy of the Dark Knight
همین الان که دارم این سطور را مینویسم، زمینه صفحه دسکتاپ رایانهام Lego Batman است. من هیچوقت طرفدار پروپاقرص بازیهای لگو نبودهام اما زیبایی و جذابیت آنان را درک میکنم و برایم سرگرمکننده هستند. حالا هم که قرار است دنیاهای شوالیه تاریکی و لگو با هم ترکیب شوند بهشدت از آن استقبال میکنم.
همینکه گیمپلی قرار است تا حدودی شبیه به سری شوالیه تاریکی باشد برای خیلیها مثل من جذاب خواهد بود. اما یک نکته دیگر خندهدار بودن بازی است. ظاهراً Lego Batman قرار است داستانی طنزآمیز از فیلمها و بازیهای مختلف بتمن را روایت کند. قرارگرفتن بتمن در موقعیتهای مسخره، تضاد خندهداری ایجاد میکند که احتمالا به شدت تماشایی خواهند بود.
رضا حیدرعلی؛ نویسنده

GTA 6
GTA VI را میتوان موردانتظارترین بازی نهفقط سال ۲۰۲۶، بلکه تاریخ دانست. اصولاً راکستار مانند سایر غولهای صنعت بازیهای ویدیویی، صرفاً برای پول بیشتر به تولید انبوه نمیپردازد، اما زمانی که با انتشار یک اثر تصمیم ورود به میدان رقابت میگیرد، تا سالها بازار و رسانهها را قبضه خواهد کرد. از آنجاییکه حدوداً ۱۴ سال از انتشار آخرین نسخه GTA میگذرد، انتظارات همگی گیمرها و طرفداران این سری بهطرز وحشتناکی بالا رفته است. بهنظر من، این عنوان بیشک شاهکاری فراموشنشدنی خواهد بود؛ فارغ از هرگونه کموکاستی که ممکن است داشته باشد. معتقدم برای اینکه بتوان از این عنوان حداکثر لذت را برد، باید همه انتظارات را به فراموشی سپرد؛ زیرا بر فرض مثال اگر این بازی شاهکاری بینقص و جادویی هم باشد، باز هم نمیتواند خلاء میان انتظارات ما و تجربهای که نصیبمان شده است را پر کند. بنابراین پیشنهاد من به شما این است که پیش از تجربه، انتظارات خود را تا حد ممکن پایین بیاورید.
Resident Evil Requiem
اگر نگاهی به صحبتهای سازندگان این عنوان و تجربه چند نسخه قبلی سری Resident Evil بیندازیم، میتوان گمانهزنیهای بسیار جذابی در مورد عنوان Resident Evil 9 داشت. بهشخصه معتقدم تجربه مورد انتظار ما میتواند تبدیل به بهترین یا یکی از بهترین تجربههای سری RE تبدیل شود.
بهشخصه مشکل من با بیشتر بازیهای ویدئویی، ریتم بد و حوصلهسربر بودن آنها است؛ مشکلی که من هیچگاه با تقریباً هیچیک از عناوین RE، مخصوصاً RE 4: Remake نداشتهام. RE بهخوبی میداند طراحی مراحل خوشریتم و متعادل یعنی چه. بهشخصه برای RE: Requim به یک دلیل بیش از گذشته انتظار و عطش تجربه دارم. با دانشی بر اینکه دوربین بازی بهطرز شگفتانگیزی بر طراحی مراحل و گیمپلی بازی مؤثر است، زمانی که متوجه شدم این عنوان انتخاب نوع دوربین را در اختیار بازیکن گذاشته است، بهشخصه سطح انتظارم بیش از قبل شد و با خودم فکر کردم: «مگر سازندگان چقدر از طراحی مراحل خود مطمئن هستند که چنین گزینهای را در اختیار بازیکن قرار دادهاند؟!» بههرحال باید منتظر ماند و دید که این ریسک و بلندپروازی سازندگان نتیجه داده است یا خیر.
Wolverine
بهشخصه از عناوین فانتزی و اصطلاحاً مارولی متنفرم و اکثر اوقات حتی نمیخواهم گیمپلی و تریلرهای آنها را ببینم، اما زمانی که بهطور اتفاقی نگاهی به تریلر این عنوان انداختم، بهطرز عجیبی هیجانزده شدم. اگر گیمپلی این عنوان حتی چیزی حدود ۴۰٪ شبیه به چیزی باشد که در تریلر نشان داده شده، بهشخصه برای تجربه این گیمپلی دیوانهوار لحظهشماری خواهم کرد.
مبین آگهی؛ نویسنده

۱- Judas
Judas برای من فقط یک بازی مورد انتظار نیست، بلکه نوعی بازگشت به ریشههای فلسفی مدیوم بازیه. کن لوین همیشه در روایتهایش به دنبال انعکاس تضاد انسان و ایدئولوژی بوده، و Judas هم مثل BioShock وعدهی جهانی میده که درون خودش پوسیده اما هنوز تپندهست. چیزی که منو جذب میکنه، تمرکز بازی بر روابط انسانی در بستر یک فروپاشی اخلاقیه؛ جایی که انتخابها دیگه سیاه و سفید نیستن، بلکه بازتابی از ماهیت درونی خود بازیکنن.
از نظر گیمدیزاین هم Judas قرار نیست صرفاً یک شوتر اولشخص دیگه باشه. ساختار «rebuild and betray»، یعنی بازسازی و خیانت، احتمالاً سیستم تصمیمگیری جدیدی رو معرفی میکنه که هر کنش شما مستقیماً به شکل بازی و روایتش تأثیر میذاره. من انتظار دارم Judas همون نقطهای باشه که دوباره یادمون میاندازه چرا کن لوین هنوز یکی از آخرین نویسندگان واقعی این صنعت محسوب میشه.
۲- Resident Evil: Requiem
هر نسل، یک Resident Evil هست که تعریف ترس رو بازنویسی میکنه. بعد از بازسازیهای دقیق و موفق اخیر، Requiem به نظر میرسه گام بعدی Capcom برای احیای کامل هویت داستانی سری باشه — مخصوصاً اگر روایتش دوباره با تمهای ذهنی و روانی درگیر بشه. چیزی که منو هیجانزده میکنه، بازگشت به فضاییه که ترس نه از هیولاها، بلکه از حس گناه و زندهماندن میاد.
گر Capcom بتونه مثل همیشه تعادل بین اکشن و اضطراب روانی رو حفظ کنه، احتمالاً Requiem به نقطهی اوج تازهای برای این فرنچایز تبدیل میشه؛ جایی که وحشت دوباره معنا پیدا میکنه و مخاطب رو وادار میکنه خودش رو در آینهی سیاه داستان نگاه کنه.
۳- OD
کوجیما همیشه فراتر از مرزها حرکت میکنه، اما OD به نظر میرسه حتی از استاندارد خودش هم عبور کرده. ایدهی ترکیب وحشت با تجربهی تعاملی و بهرهگیری از هوش مصنوعی برای ساخت روایت پویا، چیزی نیست که از هیچ کارگردان دیگهای انتظار داشته باشیم. من منتظر ODام چون حس میکنم قرار نیست فقط «بازی» باشه، بلکه نوعی تجربهی روانشناسانه و فلسفی در مرز بین واقعیت و خیال خواهد بود.
همکاری کوجیما با جوردن پیل نشون میده که پروژه قراره مفهومیتر و سینماییتر از آثار قبلیش باشه. اگه Death Stranding درباره اتصال انسانها بود، OD شاید درباره شکست همین اتصال باشه؛ درباره ترسی که از درون شبکهها و ذهنها زاده میشه. برای من، این بازی نمادی از آیندهی مدیومه: جایی که مرز میان بازی، سینما و خوابهای ما محو میشه.
۴- Pragmata
Pragmata یکی از اسرارآمیزترین پروژههای کپکامه؛ تریلر اولیهاش بیشتر شبیه یک رویا یا پیام فضایی بود تا معرفی بازی. چیزی که منو به سمتش میکشه، حس تنهایی و انساندوستی عجیبیه که در همان چند دقیقهی کوتاه نمایان بود — دختری در لباس فضایی، شهری خالی، و آسمانی مصنوعی. انگار Capcom این بار تصمیم گرفته وارد قلمرویی بشه که بین خیالپردازی علمی و درام انسانی معلقه.
نیما خردمند؛ نویسنده
Resident Evil RequiemReanimalThe Blood of DawnwalkerCrimson DesertForza Horizon 6
شخصاً به ژانر وحشت علاقه زیادی دارم و مجموعه Resident Evil را برترین فرنچایز این سبک میدانم؛ از همین رو بدون تردید این عنوان موردانتظارترین بازی من در سال ۲۰۲۶ است. از سوی دیگر بازی Reanimal توسط سازندگان عنوان محبوب Little Nightmares در حال توسعه است و همین موضوع بهتنهایی آن را در فهرست موردانتظارترین آثارم قرار میدهد. با توجه به دموها و نمایشهای منتشرشده، بهوضوح مشخص است که بازی فضایی بسیار تاریک، رازآلود و مملوء از جزئیات و تئوریهای جذاب دارد که اشتیاقم برای تجربه آن را چندبرابر کرده است. بازی The Blood of Dawnwalker نیز توسط اعضای سابق استودیوی CD Projekt Red ساخته میشود و همین سابقه درخشان باعث شده یکی از موردانتظارترین بازیهای من باشد.
عنوان Crimson Desert با وجود اینکه با موتور آنریل انجین ۵ توسعه مییابد، بهدلیل گیمپلی، طراحی خلاقانه و الهامگیریهای هوشمندانهاش، جایگاه ویژهای در فهرست بازیهای موردانتظارم دارد.
در نهایت، مدت زیادی بود که انتظار داشتم نسخهای از مجموعه Forza در یکی از کشورهای ژاپن، کره جنوبی یا چین روایت شود و سرانجام این انتظار به پایان رسید؛ زیرا Forza Horizon 6 قرار است در کشور ژاپن جریان داشته باشد، که همین موضوع برایم هیجانانگیز است.
حالا نوبت شما است؛ مشتاقانه منتظر فهرست مورد انتظارترین بازیهای شما هستیم.
دیدگاهتان را بنویسید