تک فان

تک فان

مجله خبری تفریحی: دنیای سرگرمی و تفریح
امروز: شنبه , ۲۹ آذر , ۱۴۰۴
X
۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا

شب یلدا فقط طولانی‌ترین شب سال نیست؛ شبی‌ست که زمان در آن مکث می‌کند تا ایرانی‌ها دوباره به روایت، خاطره و باهم‌بودن پناه ببرند. شبی که تاریکی‌اش نه برای ترس، که برای روشن‌تر دیده‌ شدن نور است؛ نور شمع، صدای خنده، شعر حافظ و قصه‌هایی که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده‌اند. یلدا بیش از آنکه یک مناسبت تقویمی باشد، آیینی فرهنگی است؛ لحظه‌ای جمعی که در آن، خانواده و روایت در مرکز جهان می‌ایستند.

تبلیغات

سینما، به‌عنوان هنر قصه‌گویی مدرن، نسبت عمیقی با چنین شبی دارد. همان‌طور که در یلدا گرد هم می‌آییم تا روایت بشنویم، فیلم‌ها نیز ما را به دور آتش خیال جمع می‌کنند؛ روایت‌هایی از عشق، تنهایی، امید، فقدان و تولد دوباره. شب یلدا، با حال‌وهوای تأمل‌برانگیز و صمیمی‌اش، فرصتی ایده‌آل برای تماشای فیلم‌هایی است که نه صرفاً سرگرم‌کننده‌اند، بلکه می‌توانند گفت‌وگو بسازند، احساس مشترک خلق کنند و ما را به فکر فرو ببرند.

این مقاله تلاشی است برای پیوند زدن سنت یلدایی ایرانیان با تجربه‌ی سینما. در ادامه، فیلم‌هایی معرفی می‌شوند که تماشای آن‌ها در شب یلدا معنا و طعمی متفاوت پیدا می‌کند؛ آثاری که با فضای خانوادگی، شبانه، شاعرانه یا حتی تلخ‌وشیرین خود، می‌توانند هم‌نشین خوبی برای بلندترین شب سال باشند. فیلم‌هایی برای دیدن کنار خانواده، دوستان یا حتی در تنهاییِ آگاهانه‌ی یلدایی؛ جایی که سینما، درست مثل حافظ، آینه‌ای می‌شود برای خواندن خودمان.

October Sky محصول ۱۹۹۹: پایان شب سیه سپید است

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

فیلم October Sky اثری الهام‌بخش و صمیمی به کارگردانی جو جانستون است که بر اساس داستان واقعی هومر هیکم، نوجوانی در شهری معدن‌خیز در دهه ۵۰ آمریکا ساخته شده؛ جایی که آینده اغلب پسرها از پیش تعیین شده و به اعماق معدن ختم می‌شود. اما هومر با دیدن پرتاب اولین ماهواره فضایی (اسپوتنیک)، رویایی تازه پیدا می‌کند: ساختن موشک و رسیدن به آسمان. فیلم با نگاهی انسانی و بدون اغراق، تضاد میان رؤیای فردی و فشار سنت، خانواده و محیط را به‌تصویر می‌کشد و آرام‌آرام مخاطب را با شور کشف و امید همراه می‌کند.

قدرت اصلی October Sky در رابطه پدر و پسر و مسیر بلوغ شخصیت اصلی نهفته است؛ جایی که شکست‌ها، تردیدها و مقاومت اطرافیان به بخشی از فرایند رشد تبدیل می‌شوند. فیلم نه به احساسات‌گرایی افراطی متوسل می‌شود و نه قهرمان‌سازی کلیشه‌ای می‌کند؛ بلکه با روایت ساده، موسیقی گرم و بازی‌های باورپذیر، حس «امکان تغییر» را زنده نگه می‌دارد: فیلمی که بعد از پایانش، سکوت کوتاهی می‌آید و بعد لبخند و انگیزه‌ای مشترک بین همه باقی می‌ماند. (نویسنده: مینو فرجی)

Perfect Days محصول ۲۰۲۳: شاهکاری برای ما انسان‌های تنها

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

تنهایی برای ما طردشدگی نیست. غمگین بودن و افسردگی هم نیست. تنهایی انتخابی آگاهانه و روشی برای زیستن است. تنهایی ما با غم پیوند نخورده است. با سکوت، توجه و زندگی پیوند خورده است. در هیاهوی زندگی، در شلوغی خیابان‌ها، در حاشیه‌ بافی‌های روزنامه‌ها؛ ما در سکوتی عمیق به موسیقی گوش می‌دهیم، کتاب می‌خوانیم و با تمام عشق بارش باران را تماشا می‌کنیم. اگر روراست باشم، فیلم Perfect Days برای همه نیست. زیبایی و لطافت آن را تنها ما انسان‌های تنها می‌فهمیم. از تکرار کیرکگوری‌اش گرفته تا لذتِ خوانش کتاب را. زندگی قهرمان ما در یک دور تکرار است. نه تکرار مکانیکی بلکه تکراری زنده و آگاهانه. پذیرش زندگی و مکثی کوتاه در میانِ هیاهو. قهرمان ما با اینکه توالت‌ها را تمیز می‌کند، اما کثیف نیست، فیلم هم هیچ کثیفی ندارد. اثر تمیز است و ساکت. قهرمان ما رویشِ گل‌ها را تماشا می‌کند. به صدای بارش باران گوش می‌دهد و در آرامشی خاص موسیقی می‌شنود. Perfect Days در کلامی ساده یک شاهکار است. فیلمی درخشان و انسانی که تماشای آن یعنی خودِ سینما. یعنی زندگی و حس. حسی که تنهایی ما را در قالب فیلم به تصویر می‌کشد. البته تنهایی ما نه گریز از آدم‌هاست، نه انزوا. نوعی آشتی‌کردن با جهان است؛ نوعی راه رفتن آرام در میان زندگی، بی‌آنکه جهان را مجبور کنیم شتاب ما را بپذیرد. ما تنهاها زمان را می‌فهمیم؛ می‌دانیم که لحظه‌ها چطور در سکوت می‌رسند و چگونه باید آن‌ها را بی‌هیاهو در آغوش گرفت. Perfect Days هم دقیقا به همین زبانِ ناگفته با ما سخن می‌گوید؛ زبانی که خم شدن آرامِ قهرمان برای دستمال‌کشیدن یک آینه، یا مکثش پای یک درخت، بیشتر از هزار دیالوگ معنی دارد.
این فیلم به‌ ظاهر روایت از یک زندگی ساده است، اما در عمق، تأملی درباره‌ زیستنِ درست است؛ درباره اینکه چطور می‌شود در دنیایی که سرعت و صدا را تحسین می‌کند، به سکوت و سادگی وفادار ماند. قهرمان فیلم چیزی را از جهان نمی‌گیرد؛ فقط نگاه می‌کند، لمس می‌کند، و لحظه‌ها را همان‌طور که هستند دوست می‌دارد. این همان کیفیتی است که ما تنهاها خوب می‌شناسیم؛ توان قدم‌زدن در زندگی بدون نیاز به تعریف شدن از طریق دیگران.
شاید برای همین است که Perfect Days این‌قدر به جانمان می‌نشیند. فیلمی که نمی‌خواهد چیزی را ثابت کند، نمی‌خواهد ما را تکان دهد یا فریاد بزند؛ فقط می‌خواهد یادمان بیاورد که آرامش هنوز ممکن است. که زندگی هنوز جایی میان نور، باران، کارِ ساده و نگاهِ عاشقانه به جهان جریان دارد. و همین است که آن را برای ما تبدیل می‌کند به یک خانه؛ پناهی از جنس تصویر، سکوت و معنا. (نویسنده: امیرسالار کریمی)

Les Belles de Nuit محصول ۱۹۵۲: پناه بر رویا

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

فیلم «زیبایی‌های شب» ساخته رنه کلر، همچون گنجینه‌ای نادیده و درخشان در تاریخ سینما، فراتر از یک کمدی فانتزی، تأملی ظریف و چندلایه بر ماهیت آرزو، واقعیت و نگاه خیال‌پرداز انسان است. کلر، استاد مسلم سینمای ناطق که همواره با خلاقیتی کم‌نظیر صدا و تصویر را در هم می‌تافت، در این اثر نیز با ظرافتی مثال‌زدنی، سینما را به ابزاری برای کاوش در روان آدمی بدل می‌کند.
فیلم روایت کلود (ژرار فیلیپ)، پیانیست شکست‌خورده‌ای است که از پیش‌پاافتادگی و ناکامی‌های زندگی معاصر به خواب پناه می‌برد. در این پناهگاه امن، او خود را در دل قرون گذشته و ماجراهای عاشقانه‌ای پرزرق و برق می‌یابد؛ گریزی به گذشته‌ای ایده‌آل‌شده که گویا عشق در آن اصیل‌تر و زندگی پرشورتر بوده است. اما نبوغ کلر در اینجاست که این گذر از مرز واقعیت و خیال را صرفاً با تصاویر خوش‌ساخت رقم نمی‌زند. او صدا را به سلاحی بدیع برای خلق طنز، تعلیق و بینش تبدیل می‌کند. صداهای آزار دهنده محیطی با طنزی ظریف و معنادار به دل فانتزی‌های قهرمان نفوذ می‌کنند و گسست ناپایدار و خنده‌دار رویا از واقعیت را آشکار می‌سازند. این تدبیر هوشمندانه، فیلم را از سطح یک سرگرمی صرف فراتر برده و به تجربه‌ای غنی از مواجهه با توهماتمان بدل می‌کند.
میزانسن کلر نیز تیغی دولبه است که همین تقابل را می‌آفریند. قاب‌های موزون و عمیق، نماهای روان و طراحی‌های افراطی و باشکوه صحنه‌های رویایی، عمداً در برابر فضای ساده، بی‌تکلف و پیش‌پاافتاده‌ی آپارتمان قهرمان در واقعیت قد علم می‌کنند. این تقابل بصریِ حساب شده، نه تنها مرز دو جهان، بلکه کششِ ویرانگر و همیشگی به سوی فرار را عینیت می‌بخشد. کلر با این کار، سینما را که خود ذاتاً هنر رویاست در مقام آینه‌ای برای نگاه انتقادی به فراروی انسان قرار می‌دهد.
پرسش مرکزی فیلم، صریح و عمیق است: آیا گذشته واقعاً زیباتر بود، یا این زیبایی ساخته‌ی ذهن تن‌آسا و ناراضی ماست؟ سفر قهرمان از انزوای رویاباخته‌اش به سمت پذیرش امکان شور و عشق در اکنون، در واقع سفری از نابالغی به بلوغ عاطفی است. نقطه‌ی اوج این سفر، زمانی است که زیبایی‌های خیالی «شب» رنگ می‌بازند و جایش را به درکِ حضور «زیبایی» در زندگی روزمره و در شخصیتی واقعی می‌دهد. این گذار، فیلم را به اثری انسان‌گرایانه و امیدبخش بدل می‌کند: شادی نه در گذشته‌ای موهوم، که در نگاه ما به اطراف و پذیرش زندگی با تمام کمبودهایش نهفته است. «زیبایی‌های شب» اثری است که کلر در آن تمامی دستاوردهای فرمی و فکری‌اش را به کمال به کار می‌گیرد. ترکیب موسیقی، صدا، تصویر و روایت با چنان ظرافتی انجام شده که فیلم هم مفرح و سبک‌بال است و هم عمیق و تأمل‌برانگیز. این فیلم نه فقط شاهکاری کمتر دیده‌شده از دوران طلایی سینمای فرانسه، بلکه یادآوری همیشگی است از قدرت سینما در به چالش کشیدن درونی‌ترین فرآیندهای ذهن انسان: رؤیاپردازی، فرار و نهایتاً، آشتی با واقعیت. (نویسنده: مانی مترنم)

Secondhand Lions محصول ۲۰۰۳

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

اگر بخواهیم از میان فیلم‌هایی که گذر زمان به آن‌ها آسیب نزده و همچنان گرم، صمیمی و تماشایی مانده‌اند، یک گزینه مطمئن برای شب یلدا انتخاب کنیم، فیلم Secondhand Lions محصول سال ۲۰۰۳ یکی از بهترین انتخاب‌هاست. این فیلم ترکیبی هوشمندانه از ماجراجویی، فانتزی ملایم و درام خانوادگی است که بدون تکیه بر شوخی‌های سطحی یا اغراق‌های مرسوم، مخاطب را آرام‌آرام درگیر خود می‌کند. داستان درباره پسری نوجوان است که تابستانش را نزد دو عموی سالخورده، عجیب‌وغریب و به‌ظاهر منزوی می‌گذراند. عموهایی که با بازی درخشان مایکل کین و رابرت دووال جان گرفته‌اند و با قصه‌هایی از گذشته، جنگ‌ها، عشق‌ها و ماجراهای باورنکردنی، مرز میان واقعیت و افسانه را محو می‌کنند.

فیلم Secondhand Lions به زیبایی از قدرت قصه‌گویی می‌گوید؛ اینکه چگونه روایت‌ها می‌توانند زندگی بسازند، امید بدهند و نسل‌ها را به هم پیوند بزنند. این فیلم به‌خاطر لحن آرام، پیام‌های انسانی، روابط خانوادگی گرم و حس نوستالژیکی که منتقل می‌کند، گزینه‌ای ایده‌آل برای تماشای جمعی در شب یلداست. شبی که خودش درباره دور هم بودن، شنیدن قصه‌ها و باور به معناهای ساده اما عمیق زندگی است. (نویسنده: علی محمدپناه)

Chef محصول ۲۰۱۴

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

فیلم Chef را می‌توان یکی از آثار نادیده‌گرفته‌شده هالیوود در دهه اخیر به شمار آورد که داستانی سرشار از عشق و آرامش را روایت می‌کند. جان فاورو که بیشتر به خاطر کارگردانی لایواکشن‌های پرهزینه‌ایی مانند Iron Man شناخته می‌شود پس از اکران فیلم Cowboys & Aliens، روند نگارش فیلم‌نامه Chef را تنها در دو هفته به کمک روی چوی، سرآشپز کره‌ای آمریکایی، به پایان رساند. جان فاورو برای سال‌ها علاقه‌مند بود تا فیلمی در رابطه با غذاهای خیابانی بسازد و زمانی که این فرصت را به دست آورد، با بودجه ۱۴ میلیون دلاری یکی از دوست‌داشتنی‌ترین آثار خودش را کارگردانی کرد.
داستان فیلم Chef از جایی آغاز می‌شود که شخصیت کارل کسپر پس از اخراج از رستورانی که در آن کار می‌کرد، تصمیم می‌گیرد تا همراه با بهترین دوست و فرزندش، یک کامیون را به رستورانی سیار تبدیل کند تا شاید بتواند دوباره خانواده‌اش را سر و سامان ببخشد.
فرقی ندارد شخصیت کارل در رستوران مشغول خرد کردن سبزیجات باشد یا در آشپرخانه خانه‌اش پنیر گریل شده درست ‌کند، جان فاورو تمام سکانس‌های مرتبط با آماده کردن غذا را با نهایت دقت و عشق کارگردانی کرده است. همین توجه و ظرافت نشان می‌دهد که یک سرآشپز بزرگ پیش از همه نکات، باید غذایی خوشمزه برای خودش و اطرافیانش آماده کند. درنهایت Chef فیلمی است که قطعا درکنار یک خوراکی که به آن علاقه‌مند هستید، تجربه‌ای لذت‌بخش در شب یلدا خواهد بود. (نویسنده: ارشیا امیری)

The Old Oak محصول ۲۰۲۳: شاهنامه آخرش خوش است

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

«کن لوچ» را در کنار دیگر بزرگانی از جمله جیمز کامرون، گیرمو دل‌تورو و ویم وندرز می‌توان به عنوان مهم‌ترین کارگردانان زنده حال حاضر دنیا قلمداد کرد. جدیدترین اثر او یعنی «بلوط پیر» یک فیلم رئالیستی و محصول مشترک سه کشور انگلستان، فرانسه و بلژیک است. این فیلم‌ساز صاحب سبک فیلمش را در طول شش هفته در شمال شرقی انگلستان فیلم‌برداری کرد و اذعان نمود که «بلوط پیر» احتمالا آخرین اثری است که او کارگردانی می‌کند و بعد از آن دیگر قصد ساخت فیلمی را ندارد. اگر این‌گونه باشد، «کن لوچ» پایان خوشی را برای شاهنامه زندگی هنری خود سروده است. «بلوط پیر» داستان انسان‌هایی است که مجبور به مهاجرت شده‌اند و حالا به دور از یار و دیار خود با بداخلاقی میزبانان جدید نیز دست و پنجه نرم می‌کنند. اما به قول ارنست همینگوی: «دنیا محل زیبایی است و ارزش آن را دارد که به خاطرش جنگید». قهرمان داستان «کن لوچ» نیز برای زندگی و خانواده‌اش می‌جنگد و کارگردان به دور از سیاه‌نمایی و آلوده ساختن انسان‌ها، کاراکترهای داستانش را به کمک او فرا می‌خواند و این‌گونه است که اندک اندک جمع مستان می‌رسند. کارگردان به‌قدری در کار خود متخصص است و فرم هنری را به خوبی می‌شناسد که می‌داند اتوپیاسازی نیز به مانند سیاه‌نمایی جایی در هنر و سینما ندارد، به همین دلیل مدینه فاضله‌ای را خلق نمی‌کند که در پایان داستان، تمام انسان‌ها نادم و پشیمان همراه و هم‌سو با قهرمان داستانش شوند بلکه خوبی و بدی، عشق و نفرت و بسیاری از تضادهای انسانی را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. رمز موفقیت «بلوط پیر» پیروزی انسانیت  بر انسان است یعنی جایی که دیگر نه ملیت اهمیت دارد و نه نژاد و مذهب. مسلمانان به شیوه خود برای عزیز از دست رفته‌شان عزاداری می‌کنند و مسیحیان به روش خود یاد او را گرامی می‌دارند. اما این اختلاف در سنت و فرهنگ هرگز مانع جدایی این دو قشر از یکدیگر نمی‌شود و این واژه انسانیت است که از پس انسان‌ها «بلوط پیر» را به فرم هنری خود می‌رساند و یکی از بهترین‌های تاریخ سینما را خلق می‌کند. شاهکار «کن لوچ» نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد که گوی رقابت را به دیگر اثر قابل تحسین سال ۲۰۲۳ یعنی «آناتومی یک سقوط»، ساخته ژوستین تریه فرانسوی باخت. (نویسنده: صدرا درگاهی)

The Guilty محصول ۲۰۱۸

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

فیلم The Guilty یک درام روان‌شناختی به کارگردانی آنتوان فوکوآ است که براساس اثری دانمارکی با همین عنوان ساخته شده است. روایت تقریباً تمام فیلم در یک لوکیشن محدود جریان دارد. جیک جیلنهال در نقش مأمور پلیسی در اتاق تماس‌های اضطراری ۹۱۱ مسئول پاسخگویی به تماس‌های تلفنی است. همه‌چیز عادی آغاز می‌شود، اما این مأمور ناگهان درگیر ماجرایی پیچیده از دل تماس‌ها می‌شود و تلاش می‌کند با کنترل وضعیت، به شکلی به بحران پایان دهد. فیلم از نظر بصری، بازیگری و طراحی صوتی یکی از نمونه‌های شاخص ژانر درام محسوب می‌شود. هرچند انتخاب لوکیشن محدود و سبک نگارش برخی دیالوگ‌ها مورد انتقاد مخاطبان بوده است، اما در شکل و فرم کلی خود عملکردی موفق ارائه می‌دهد. بازی درخشان جیلنهال یکی از برجسته‌ترین نقاط قوت فیلم به شمار می‌آید. در نهایت می‌توان گفت The Guilty انتخابی مناسب برای شب‌های سرد زمستان است؛ اثری که با قرار دادن تماشاگر در بطن قصه، روایتی جذاب و پرکشش را پیش روی او قرار می‌دهد. (نویسنده: شبیر عابد)

سه گانه Paddington

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

در شب یلدا که گرد هم می‌آییم تا با نور مهربانی و شادی بلندترین شب سال را گرامی بداریم هیچ همراهی دلپذیرتر از سه گانه سینمایی پدینگتون نمی‌تواند باشد. این مجموعه که با فیلم‌های “پدینگتون” (۲۰۱۴) و “پدینگتون ۲” (۲۰۱۷) ساخته پل کینگ و سپس “پدینگتون در پرو” (۲۰۲۴) تکمیل شد درک زیبا و ساده‌ای از مهربانی را به عنوان ستون اصلی داستان سرایی عرضه می‌کند. تماشای این سه گانه تجربه‌ای مشترک برای همه اعضای خانواده فراهم می‌آورد. در فیلم اول شاهد پذیرفته شدن یک غریبه مهربان در کانون خانوادگی هستیم انگاری که خود خرس کوچکِ کُت قرمز با ظرف مارمالادش نمادی از مهمان نوازی اصیل است و فیلم دوم این مهربانی را به سطح یک شاهکار ارتقا می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه یک نگرش خوب می‌تواند حتی سخت‌ترین قلب‌ها و محیط‌ها را دگرگون کند و نتیجه‌ای چنان درخشان بدهد که بسیاری آن را یکی از بهترین فیلم‌های حال خوب‌کن خانوادگی تمام ادوار بدانند. فیلم پایانی اما دایره این سفر عاطفی را با بازگشت به ریشه‌ها و تاکید بر این نکته که “خانه” جایی است که محبت در آن جریان دارد به شکلی کامل می‌بندد. تماشای این سه فیلم در کنار هم در شب یلدا تنها یک سرگرمی نیست بلکه بازتاب همان ارزش‌های کهنی است که در این شب گرامی داشته می‌شود: گردهمایی، شادی ساده، نور در برابر تاریکی و باور راسخ به اینکه نیکی پاسخ نیکی می‌یابد. این داستان‌ها با کمدی فیزیکی کلاسیک، رنگ‌های گرم و شاد و پیامی جهان شمول درباره خانواده و تعلق، درست مانند سفره یلدا، طیف وسیعی از سنین و سلیقه‌ها را دور هم جمع می‌کند و حسی از گرما و امیدواری ماندگار را به جای می‌گذارد. (نویسنده: امیر پریمی)

Sabrina محصول ۱۹۵۴

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

داستان فیلم «سابرینا» حول محور سابرینا دنیلسون (با بازی خیره‌کننده‌ی آدری هپبورن) می‌چرخد؛ دختر راننده‌ی خانواده‌ای ثروتمند که تمام دوران نوجوانی‌اش را در سایه‌ی کاخ مجلل خانواده لارسون سپری کرده است. او دلباخته‌ی پسر کوچک خانواده، دیوید لارسون (با بازی ویلیام هولدن) یک خوش‌گذران بیست و چند ساله است. اما عشق سابرینا یک‌طرفه و در نهایت به یک فانتزی کودکانه تقلیل می‌یابد، تا زمانی که او به پاریس می‌رود و به یک زن آراسته، باوقار و مسحورکننده تبدیل می‌شود. این اثر بدون شک یکی از بهترین‌ عاشقانه‌های تاریخ سینماست. جالب آنکه قصه‌ی فیلم نه عجیب است و نه پیچیده. فیلمی هم نیست که سخت فهمیده شود یا در پی جزئیات و حواشی فرامتنی‌اش باشد. حتی کاراکتر سابرینا که آدری هپبورن بازی‌اش می‌کند شبیه همان دخترانِ زیبای معصومِ کلیشه‌ای هالیوودِ قدیم می‌ماند که هپبورن و مونرو بارها بازی‌اش کرده‌اند. پایان خوشش نیز از آن دسته پایان‌هایی نیست که آدم را متحیر و متعجب سازد. پس چرا تا این حد این فیلم شاهکار است؟ چون که به شدت بوی انسانیت می‌دهد. در ساده‌ترین شکل ممکن، فیلمی اصیل و آرامش‌بخش به‌ شمار می‌رود. حس خوبی‌ به مخاطبش منتقل می‌کند و حتی پس از پایان، ذهن و قلب او را نشانه می‌گیرد. و مهم‌تر از همه‌ی این‌ها، آدری هپبورن را دارد؛ هنرپیشه‌ای که خنده‌هایش، نگاه‌هایش، و حتی خرابکاری‌ها و اشتباهاتش، همه و همه زیبا و جذاب به چشم می‌آیند. دیگر چه چیزی از این بیشتر که وایلدر، بوگارت و هپبورن را در یک فیلم داشته باشی؟ تلاقی جذاب هپبورن با همبازی‌هایش نیز، هرچند شاید به اندازه «تعطیلات رمی» نباشد، اما کاملاً در خدمت این افسانه می‌آید. علاوه بر این، تا دلتان بخواهد این اثر دیالوگ‌های ماندگار و صحنه‌های حال خوب کن دارد. فعلا همین دیالوگ‌ها را از این فیلم داشته باشید؛ «سرآشپز: حواست به کار نیست، تو عاشقی، یه عاشق غمگین… سابرینا: از کجا معلومه؟… سرآشپز: یه خانم عاشقِ شاد غذا رو می‌سوزونه، ولی یه عاشقِ غمگین یادش میره اجاق رو روشن کنه» و این دیالوگ ماندگار؛ «هیچ مردی به اختیار خودش تنهایی رو انتخاب نمی‌کنه»

به هر حال، بیلی وایلدر استاد مسلمِ به تصویر کشیدن عشق در تمام اشکالش است و از ساخته‌ی این کارگردان جاودانه‌ هم کمتر از این‌ها انتظار نمی‌رود. او در هر حالتی می‌تواند عشق و رمانتیسم را به تصویر بکشد، چه به حالت کمدی‌اش در «ایرما خوشگله» باشد، چه به شکل تلخ، سیاه و سفید و طعنه‌آمیزش در «آپارتمان» باشد و چه در «سابرینا» باشد که به شکل خیلی ساده، بی‌آلایش و در عین حال جذاب از عشق و اختلاف طبقاتی حرف می‌زند. سوای این فضا اگر لازم باشد می‌تواند از طرفی تماشاگرش را بخنداند و از طرفی دیگر تا مرز گریه بکشاند. بنابراین تنها توصیه‌‌ای که دارم، این است که این فیلم را نبینید؛ بلکه آن را زندگی کنید! با تمام وجود در آن غرق شوید و از آن لذت ببرید. حتی اگر شیفته و دلباخته‌ی سینمای کلاسیک و سیاه و سفید هم نیستید به سراغ این فیلم بروید. به قبل و بعدش فکر نکنید، فقط خودتان را برای لحظاتی از شرِ دل‌مشغولی‌های دنیای اطرافتان خلاص کنید و دلتان را به «سابرینا» بسپارید. سیمای آدری هپبورن، تنهایی و مردانگی همفری بوگارت، سرکشی‌های هولدن، رقص‌ها و لحظه‌های شیرین و حال خوب کنِ «سابرینا» چنان زیباست که انگار یک اثر سیاه و سفید را رنگی‌تر از هر فیلم امروزی دیگری کرده است. (نویسنده: آرتین توکلی)

Harvey محصول ۱۹۵۲

۱۰ فیلم جذاب برای شب یلدا به پیشنهاد تحریریه گیمفا - گیمفا

فیلم هاروی از آن دست فیلم‌هایی است که در زمره بهترین فیلم‌های قابل تأمل تاریخ جای می‌گیرد. فیلمی که گذر زمان برایش قابل تعریف نیست، بلکه هنوز هم آن جادوی سینمایی و کلاسیک خود را داراست. بی‌اغراق بگویم که این فیلم چنان فضای جادویی و دلنشینی دارد، که تنها کاری که نیاز است بکنید آن است که چشمان مبارکتان را به صفحه نمایش بدوزید، و از فضای دوس‌داشتنی آن لذت ببرید. داستان فیلم هاروی درباره مردی خوش‌مشرب و دوست‌داشتنی به نام داوود ال‌وود پی است که با موجودی ماورایی ارتباط دارد. اما این تنها ظاهر ماجراست. در قالب ارتباط او با این موجود نکاتی عمیق و روانشناختی از رفتار و حس‌و‌حال انسان نهفته است که مخاطب فیلم را به فکر درباره این مضامین دعوت می‌کند. هاروی با بازی درخشان جیمز استوارت، فضای آرام، دیالوگ‌های هوشمندانه و شخصیت‌پردازی ظریف؛ اثری گرم، شوخ‌طبع و در عین حال عمیق است که هنوز هم پس از دهه‌ها از ساخت آن تماشاگر را به لبخند و تأمل وا‌می‌دارد.(نویسنده: سینا افتخاری)

منبع خبر





دانلود آهنگ
ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *