در این مقاله، به بررسی ۷ افشاگری شگفتانگیز و تکاندهندهای میپردازیم که در سریال It: Welcome to Derry دیدیم. این لحظات نه تنها اطلاعات جدیدی را درباره شخصیت ترسناک پنیوایز فاش میکنند، بلکه پیچیدگیهای بیشتری به دنیای وحشتناک استیون کینگ اضافه مینمایند.

سریال It: Welcome To Derry شامل افشاگریهای زیادی درباره پنیوایز، موجودی میانبعدی و تغییر شکل دهنده است، اما برخی از این افشاگریها واقعاً شوکه کننده هستند و تأثیر عمیقی بر داستان دارند. این سریال که ادامه دوگانه It به کارگردانی اندی موسکیتی است، تحت عنوان It: Welcome to Derry در HBO Max منتشر شد. فصل اول این سریال هماکنون قابل مشاهده است.
این سریال به روایت بخشهایی از رمان استیون کینگ میپردازد و لحظات مهم شهر دری در ایالت مین را نشان میدهد. در فصل اول این سریال ما شاهد اتفاقاتی هستیم که به یک رویداد مهم ختم میشوند که نشانهای از پایان یک دوره زمانی خاص برای پنیوایز است. سریال It: Welcome to Derry تنها به بازگو کردن داستانهای کتاب اکتفا نمیکند و افسانهها و اطلاعات جدیدی درباره شرور داستان ارائه میدهد. برخی از افشاگریهای شوکه کننده مربوط به شخصیت پنیوایز میتوانند نحوه درک ما از رمان، فیلمها و فصلهای آینده سریال را تغییر دهند.
۷. شخصیت پنیوایز برگرفته از یک دلقک واقعی به نام باب گری است.

در رمان It هم این دلقک رقصنده (پنیوایز) خودش را باب گری معرفی میکند، اما کتاب توضیح روشنی درباره دلیل این نام نمیدهد. در It: Chapter Two اشاره میشود که پنیوایز زمانی انسان بوده و نامش باب گری است. خوشبختانه، سریال It: Welcome to Derry بالاخره مشخص کرد که باب گری کیست و ارتباط او با پنیوایز چیست.
خانم کرش واقعی، نه خانم کرش که در فیلم حضور دارد، دختر باب گری بوده است. باب گری مردی عادی بوده که در کارناوال اجرا میکرد و با ظاهر دلقک، یعنی پنیوایز، روی صحنه میرفت. او در زندگی شخصیش فردی بداخلاق بود، اما بچهها اجرایش را دوست داشتند و جذب شخصیتش در قالب دلقک میشدند.
موجود It به شکل یک کودک سراغ باب گری آمد و او را به جنگل کشاند و کشت. از آن پس، ظاهر پنیوایز به شکل محبوب این موجود تبدیل شد، چون بهترین راه برای جذب کودکان بود. هرچند اشارههایی به این موضوع در It: Chapter Two شده بود، اما دانستن جزئیاتش همچنان جذاب و قابل توجه است.
۶. پنیوایز در شهر دری، واقع در ایالت مین، گیر افتاده است.

یکی از افشاگریهای نه چندان غافلگیر کننده در It: Welcome to Derry به این سوال پاسخ میدهد که چرا این موجود تغییرشکل دهنده میان بعدی هرگز شهر دری، واقع در ایالت مین، را ترک نمیکند. پاسخ سادهتر از چیزی است که به نظر میرسد: او اساساً قادر به ترک دری نیست. پنیوایز در محدوده این شهر گرفتار شده است.
پیش از ساخته شدن این پیشدرآمد، این موضوع که آیا It میتواند از دری خارج شود یا نه، مورد بحث بود؛ بنابراین میزان شگفتانگیز بودن این نکته برای هر مخاطب به برداشت قبلیاش از آثار استیون کینگ بستگی دارد. بعضی از مخاطبان فکر میکردند او نمیتواند از دری برود، به همین دلیل این افشاگری برایشان خیلی شوکه کننده نبود. با این حال، توضیحی که برای این محدودیت ارائه شد، بسیار جالب و رضایتبخش به نظر میرسد.
در ابتدا، این موضوع میتوانست به پدیدهای میانبعدی یا مرتبط با ماکروورس نسبت داده شود؛ اما قسمت چهارم مجموعه It: Welcome to Derry روشن میسازد که قبیله شاکوپیوا او را در محدودهای که بعدها به شهر دری تبدیل شد، به دام انداختند. اعضای این قبیله سیزده ستون را به صورت دایرهای دفن کردند؛ دایرهای که بر اساس محل سقوط شهابسنگی شکل گرفت که It همراه با آن به زمین آمده بود. از همان زمان، این قبیله شورایی تشکیل داد تا اطمینان حاصل کند It هرگز قادر به فرار از این محدوده نیست.
۵. پنیوایز در گودالی پر از خون و قطعات تکه تکه شده بدن قربانیان میخوابد

در سریال It: Welcome to Derry یکی از افشاگریهای ترسناک اما سرگرم کننده مربوط به پنیوایز، در مورد جایی است که او هنگام خواب زمستانیش قرار میگیرد. پس از تخریب ستون توسط ارتش، ما در این سریال پنیوایز را میبینیم که از خواب بیدار میشود. او تقریباً به صورت کامل در گودالی پر از خون قرار گرفته بود و قطعات تکه تکه شدهای از بدن قربانیانش در اطرافش وجود داشتند.
این صحنه به قدری تکان دهنده است که حتی میتواند باعث واکنشی عصبی یا خندهای ناخودآگاه در مخاطب شود. البته، در مواجهه شدن با پنیوایز، چنین تصویری چندان دور از انتظار نیست. این موجود بارها نشان داده که به هیچ چارچوب اخلاقی مشخصی پایبند نیست؛ موضوعی که نمونه آن قبلاً در It: Chapter Two و ظاهر شدنش در قالب خانم کرش مشاهده شده بود.
با اندکی تامل، شوک ناشی از این موضوع سریعتر از حد انتظار فروکش میکند. هنگامی که موجودی مانند پنیوایز قربانیان بیشماری میگیرد، منطقی است که تمامی بقایا در فاضلابها جای نگیرند. افزون بر این، همین بقایا برای او نوعی منبع تغذیه محسوب میشوند که در زمان بیدار شدن از آنها استفاده میکند.
۴. پنیوایز در برابر تکههای شهابسنگ آسیبپذیر است.

یکی از نکات مهم و تازهای که در It: Welcome to Derry به نمایش درآمد، ضعف پنیوایز در برابر تکههایی است که از شهابسنگ باقی ماندند؛ شهابسنگی که در سریال از آن با نام ستاره یاد میشود. در فیلمهای It، تنها نقطه ضعف پنیوایز باور و ایمان است. اعضای گروه بازندهها فقط زمانی میتوانند به او آسیب بزنند که واقعاً باور داشته باشند این کار ممکن است؛ به این ترتیب مهم نیست این کار با اسلحه مخصوص مایک یا اسپری تنفسی ادی انجام میشود. اما سریال It: Welcome to Derry از یک سلاح واقعی رونمایی کرد که واقعاً میتواند به این موجود صدمه بزند.
در سریال میبینیم که پنیوایز آماده کشتن لیلی بینبریج است، اما ناگهان با دیدن خنجری که تانیل انداخته متوقف میشود. این خنجر از تکههای شهابسنگ ساخته شده بود. دیدن چنین ضعف بزرگی برای پنیوایز شوکه کننده است، مخصوصاً با توجه به اینکه بقایای آن شهابسنگ هنوز هم در زیر زمین وجود دارند.
البته، این احتمال هم مطرح میشود که تأثیر این تکه از شهابسنگ نه به ذاتش، بلکه به باور مردم بومی مربوط باشد. عضو خردمند قبیله شوکوپیوا باور داشت ستاره نقطه ضعف It است؛ همین باور باعث شد واقعاً چنین اثری داشته باشد و با گسترش این اعتقاد میان دیگران، این ضعف تثبیت شود. این دیدگاه میتواند توضیح دهد که چرا پنیوایز در It: Chapter Two قادر است در نزدیکی بقایای شهابسنگ حضور داشته باشد، بدون آنکه آسیبی ببیند.
۳. پنیوایز زمانی در صلح با انسانها زندگی میکرد.

یکی از افشاگریهای بزرگ و غیرمنتظره سریال It: Welcome to Derry این است که موجودی که قبیله شوکوپیوا او را گالو مینامیدند، زمانی با انسانها در صلح زندگی میکرد. این موجود مدتها پیش از سکونت انسانها در آن منطقه، در جنگل حضور داشت و بعدها بومیان راهی برای همزیستی با او پیدا کردند.
شوکوپیواها خنجری ساخته شده از شهابسنگ داشتند که باعث میشد این موجود به محل زندگیشان نزدیک نشود. در مقابل آنها جنگل را به او واگذار کرده بودند. هرچند این موضوع به صورت مستقیم گفته نمیشود، اما میتوان حدس زد هر کسی که وارد جنگل میشد، طعمهای مجاز برای او به حساب میآمد. این توافق نانوشته تا قبل از اینکه که مهاجران با تصاحب زمینها، شهر دری را به شهری برای چوببری تبدیل کنند، به خوبی کار میکرد.
البته، فکر اینکه It زمانی در آرامش کنار انسانها زندگی میکرده، کمی عجیب و غیرقابل درک است. با وجود توضیح صریح سریال، تصور چنین دنیایی باز هم سخت به نظر میرسد. این موضوع احتمالاً برای برخی طرفداران حتی از ضعیف بودن پنیوایز در برابر تکههای شهابسنگ هم شوکهکنندهتر و گیجکنندهتر است.
۲. پنیوایز همه زمانها را یکجا تجربه میکند.

یکی از بزرگترین و شوکه کنندهترین افشاگریها در سریال It: Welcome to Derry این است که پنیوایز زمان را به شکلی کاملاً متفاوت نسبت به انسانها تجربه میکند. او به زمان خطی که ما و شما تجربه میکنیم، محدود نیست و همه زمانها را یکجا تجربه میکند. او تولد و مرگش را همزمان میبیند و زمانهای گذشته، حال و آینده همه با هم در مقابل چشمانش قرار دارند.
نتایج این دیدگاه پیچیده، زمانی در داستان نمایان میشود که پنیوایز در قسمت پایانی سریال، قبل از تولد بتی ریپسوم، از ظاهر او استفاده میکند. او میتواند پوستر مفقود شده ریچی را بیاورد و به مارژ نشان دهد. در بازه زمانی سال ۱۹۶۲، او میداند که گروه بازندهها بالاخره شکستش میدهند، پس تلاش میکند تا اجدادشان را از بین ببرد.
این نشان میدهد که او در بازه زمانی سال ۱۹۳۵ نیز میداند تلاشش برای کشتن مارژ شکست خورده، بنابراین برای نجات جانش رویکرد متفاوتی را پیش میگیرد. در نهایت، این افشاگری سوالات بسیاری را به وجود میآورد، اما منطقی است موجودی میان بعدی که از جای دیگری آمده، تحت قوانین زمانی ما قرار نگیرد.
۱. پنیوایز شاید بتواند باشگاه بازندگان را متوقف کند.

یکی از بزرگترین و شوکه کنندهترین افشاگریها در سریال It: Welcome to Derry این است که پنیوایز شاید بتواند از مرگش جلوگیری کند. هنوز مشخص نیست که آیا پنیوایز واقعا میتواند خودش را نجات دهد یا خیر. ما نمیدانیم که آیا دری یک حلقه علت و معلول است یا اینکه کشتن یکی از اجداد اعضای گروه بازندهها میتواند دنیایی موازی ایجاد کند.
ما تنها یک توضیح بسیار مختصر و مبهم از مفهوم زمان برای پنیوایز دریافت کردیم و قطعا این موضوع در دو فصل بعدی بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نکتهای که اهمیت دارد، این نیست که آیا پنیوایز میتواند جلوی گروه بازندهها را بگیرد یا نه، بلکه این است که پنیوایز باور دارد، میتواند این کار را انجام دهد. این همان دلیلی است که سریال It: Welcome to Derry در بازه زمانی معکوس حرکت میکند.
در هر صورت، پنیوایز در دو فصل آینده انگیزهای قوی برای تغییر سرونوشتش دارد. او احتمالا در فصلهای دوم و سوم به شدت ناامید خواهد شد و شاید دست به اقدامات شدیدتری بزند. او حتی فکر نابودی اجداد گروه بازندهها و کل شهر را هم در سر داشت.
منبع: Screen Rant
دیدگاهتان را بنویسید