طالع بینی با حافظ: روز سه شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲؛ زلالی روزم از رویت بیابان نور نبودست…
غزل حافظ درباره از دست دادن عزیزی است که باعث غم و اندوه او شده است. در این غزل، حافظ به دوری از روی عزیزش اشاره میکند و نشان میدهد که تصور از او، حتی در فکر و خیالش، آرامشی برای او ندارد. او به وقتی که مجبور به جدایی از عزیزش شده بود، اشاره میکند و میگوید که حالا که این دوری رخصت او را گرفته است، نور روشنایی و امیدی برای او باقی نمانده است.
حافظ در این غزل به تلاش برای فراموش کردن و جدایی از عزیزش اشاره میکند اما اعتراف میکند که صبر در برابر این هجران بسیار سخت است. او به نکاتی مثل خیالات و تصاویری که در ذهنش شکل میگیرند و ناتمامی اموری که به جریان عادت میافتد، اشاره میکند.
در نهایت، حافظ با اعتراف به درد و غمی که هجران تو او را وارد کرده است، خاتمه غزل را به این شکل میدهد که در غم و اندوه خود تا حدی رو به خنده و سرزنش خویشتن گیرد، اما حتی با اینکه خود را از گریه و دعا لایق نداند، امید به لطف و رحمت دیگری ندارد.
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
بی مهر رخت روز مرا نور نماندستوز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردمدور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
میرفت خیال تو ز چشم من و میگفتهیهات از این گوشه که معمور نماندست
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشتاز دولت هجر تو کنون دور نماندست
نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگویددور از رخت این خسته رنجور نماندست
صبر است مرا چاره هجران تو لیکن.چون صبر توان کرد که مقدور نماندست
در هجر تو گر چشم مرا آب روان استگو خون جگر ریز که معذور نماندست
حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خندهماتم زده را داعیه سور نماندست
شرح لغت: مهر رخت: خورشید صورتت/ روز مرا: برای روز من/ دیجور: تاریک، سیاه، ظلمانی/وداع: بدرود، خداحافظی کردن، تودیع/ دور از رخ تو: چشم بد از رخ تو دور، در فراق روی تو./ میرفت: دور میشد، بیرون میرفت/ خیال: تصویر ذهن/هیهات: افسوس، واحسرتا.
تفسیر عرفانی:
۱- آنقدر خود را شیفته و شیدای این نیت کردهای که آرام و قرار نداری. در همه حال به فکر او هستی. شب و روز شما در این اندیشه میگذرد.
۲- حضرت حافظ در بیت ششم میفرماید:
آن لحظه پیش آید که نگهبان و محافظ تو گوید: رنج و بال از جمال تو دور باد. عاشق دل خسته شما در گذشته است.
۳- از این فکر جدا صرف نظر کنید که فعلاً به صلاح و مصلحت شما نیست و برای شما زیان دارد. زیرا موجب از دست دادن عزیزی میشود.
تعبیر غزل:
عزیزی را از دست دادهای که میاندیشی هیچ کس در دنیا جای خالی او را برایت پر نمیکند و این موضوع تو را به شدت غمناک و بی تاب کرده است. فکر میکنی تمام زندگیت به او وابسته بود و اکنون که او رفته زندگی تو نیز فنا شده است. چاره کار شما جز صبر چیزی نیست، ولی به لطف خدا امیدوار باش که به زودی در رحمت دیگری به رویت گشوده خواهد شد.