تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

نقش اساسی شادی در حفظ سلامتی

مهران میرزایی، درباره اهمیت شادی و لامسه برای افراد جامعه توضیحاتی ارائه کرده است. او بیان کرده که عدم اهمیت دادن به فعالیت‌های شادی می‌تواند منجر به اختلالات روحی، روانی و بیماری‌های جسمی شود. به عنوان مثال، حس لامسه انسان هنگام ارتباط با دیگران بسیار اهمیت دارد و این حس می‌تواند از طریق تحریک در طبیعت فعال شود. به علاوه، او تأکید دارد که عشق و اعتماد والدین به فرزندانشان باید بی‌قید و شرط باشد تا این فرزندان احساس معنی شاد بودن را درک کنند.

او همچنین به اهمیت وجود راز‌های دوطرفه و نظرخواهی از کودکان در تصمیم‌گیری‌های خانواده اشاره کرده است. همچنین تأکید دارد که بچه‌ها باید احساس کنند که در شرایط سخت و دشوار از پناهگاهی پایدار و حمایت والدین برخوردار هستند. این راهکارها به منظور انتقال شادی و خوشبختی به بچه‌ها و رشد سالم آن‌ها برای زندگی در شرایط نامناسب ارائه شده است. از این‌رو، ارتباط و ارتباطات خانوادگی مثبت و سازنده نقش بسیار مهمی در تربیت و رشد سالم کودکان دارد.


مهران میرزایی گفت: «به‌خاطر بی‌توجهی به فعالیت‌های شادی‌آفرین، بخش بزرگی از جامعه درگیر اختلالات روحی، روانی و بیماری‌های جسمی ناشی از آن شده‌اند.»
به گزارش ایسنا، وی تصریح کرد: مهم‌ترین حس انسان هنگامی که با دیگران ارتباط می‌گیرد، حس لامسه است که هر زمانی که دچار اختلال پرحسی یا کم حسی می‌شود، به اشتباه به عنوان بیش فعالی شناخته می‌شود.
این مشاور خانواده افزود: انسان نیازمند به محبت و نوازش است و حس لامسه در اثر گردش در طبیعت تحریک می‌شود و به انسان حس خوشایند می‌دهد از این‌رو انسان به طبیعت‌گردی و تفریح در فضای آزاد سفارش شده است.
وی تصریح کرد: مهم‌ترین عامل شادی بچه‌ها، وجود یک خانواده شاد است، اما شاد بودن به معنی نداشتن اختلاف نیست. پدر و مادر‌هایی که در برابر کودکان دعوا می‌کنند، باید در برابر کودکان آشتی کنند تا بچه‌ها با واقعیت‌هایی زندگی آشنا شوند.
میرزایی تأکید کرد: ما نمی‌توانیم از شرایط غم و اندوه حاکم بر جامعه جلوگیری کنیم، اما می‌توانیم به گونه‌ای رفتار کنیم که تحت تأثیر این شرایط قرار نگیریم و مشکلات خود را مدیریت کنیم.
این مشاور خانواده افزود: اولین راهکارِ انتقال شادی به بچه‌ها این است که حداقل روزی سه بار آن‌ها را بغل کرده و با جملات محبت‌آمیز با آن‌ها صحبت کنیم در حالی که برخی خانواده‌ها محبت کردن به بچه‌ها را با لوس کردن آن‌ها اشتباه می‌گیرند.
وی گفت: انسان در هر سنی که باشد از محبت دیدن خوشحال می‌شود و انسان‌هایی که عشق را بی‌قید و شرط از اطرافیان خود دریافت می‌کنند دچار عقده حقارت نمی‌شوند و نوع‌دوستی در آن‌ها پرورش پیدا می‌کند.
میرزایی تأکید کرد: عشق و محبت والدین به بچه‌ها باید بی‌قید و شرط باشد تا آن‌ها معنی شاد بودن را درک کنند حتی اگر به اندازه نوشتن یک جمله در دفتر مشق آن‌ها یا نامه کوتاهی به آن‌ها باشد.
این مشاور خانواده، تصریح کرد: راهکار دوم برای انتقال شادی به بچه‌ها، وجود راز‌های دوطرفه است که این راز و رمز‌ها به معنی تشویق و تأیید فرزند است تا بچه‌ها بفهمند در شرایط سخت و دشوار خود، یک پناهگاهی دارند که آثار آن در بزرگسالی روشن می‌شود.
وی افزود: گاهی در مورد اتفاق‌های مدرسه از بچه‌ها سؤال کنید، حتی اگر حرف‌هایشان را خنده‌دار و بی‌معنا بدانید تا بچه‌ها بفهمند که همه شرایط آن‌ها برای والدین ارزشمند است. کودکانی که با رفتار منطقی والدین خود روبرو می‌شوند در بزرگسالی نیز با مشکلات زندگی رفتار منطقی دارند.
میرزایی، اظهار کرد: راهکار سوم جهت تربیت فرزندان شاد این است که در برخی تصمیم گیری‌های خانه از آن‌ها نظرخواهی کنید تا درک کنند که نظر او برای بقیه هم مهم است و اعتماد به نفس پیدا می‌کنند.
این مشاور خانواده، گفت: اجازه بدهید کودکان کارهایشان را خودشان انجام بدهند، اما هنگام مشکلات کنارشان باشید و به او شهامت و دلگرمی بدهید تا به اعتماد این حمایت بتواند مشکلات خودش را حل کند.
میرزایی افزود: دستاورد‌هایی که به سختی به دست می‌آید لذت آن‌ها پایدار است، اما امروز خانواده‌ها اجازه نمی‌دهند که بچه‌ها احساس نیاز کنند و، چون راحت به خواسته‌های خود می‌رسند لذت‌های آن‌ها نیز کوتاه مدت شده است.
وی تصریح کرد: شرایط جامعه با گسترش تکنولوژی و زندگی شهرنشینی باعث شده که زندگی سرعت پیدا کرده و به گونه‌ای است که تربیت کردن بچه‌ها سخت شود و با نوعی اضطراب و استرس برای خانواده‌ها همراه است.
این مشاور خانواده، گفت: خانواده‌های قدیم، مسئولیت تربیت بچه‌های کوچک را به فرزندان بزرگ‌تر می‌سپردند و این ارتباط باعث موفقیت آن‌ها در بزرگسالی می‌شد، چون احساس اعتماد به نفس پیدا می‌کردند و باور می‌کردند که یک شخصیت مفید شده‌اند.
میرزایی افزود: پدر و مادرها، به بچه‌ها مسئولیت بدهند و رفتار احترام‌آمیز داشته باشند تا احترام در وجود آن‌ها نهادینه شود. موفقیت ابن سینا از جایی ریشه گرفت که مادرش او را نابغه قرن صدا می‌زد.
وی تأکید کرد: درباره احساسات کودکان با آن‌ها صحبت کنید و هنگام خشم به آن‌ها اجازه دهید که حرف بزنند تا آرام شوند. ترس آن‌ها را بپذیریم و با او همدلی کنیم که این همدلی و همراهی به زندگی او معنا می‌دهد.

برچسب ها

,

مطالب مشابه را ببینید!