گرگ آلفا؛ حقیقت یا اسطوره؟
در دهههای اخیر، ایده گرگ آلفا یک موضوع پرطرفدار در میان افراد شده است. این ایده بر اساس رفتار گرگها است که در طبیعت به شکل یک سلسله مراتب اجتماعی سازمان یافته اند. بر این اساس، برخی افراد این مفهوم را به انسانها نیز اعمال کرده و آنها را به عنوان آلفا، بتا یا حتی سایر حروف الفبا مختلف دستهبندی میکنند.
اما بر خلاف اعتقادات مردم، تحقیقات و مطالعات جدید نشان میدهد که این مفهوم قدیمی در واقعیت به درستی قابل اعمال بر انسانها نیست. بر این اساس، رفتار گرگها در دورههای پیشین که به عنوان اجتماعی و سلسله مراتبی دیده میشد، تنها شامل یک گونه نر و ماده بود که بچهها داشتهاند و والدین این بومیان غالب بودهاند.
در مجموع، تحقیقها نشان میدهد که این مفهوم از طبیعت گرگها، به اندازه کافی قابل اعمال بر رفتار انسانها نیست و افراد باید از دیدگاه جدیدتر و علمیتری به این موضوع نگاه کنند. به همین دلیل، اهمیت کمتری به این مفهوم و فرهنگ سلسله مراتبی نسبت داده میشود و به جای آن، باید به متغیرهای دیگر برای توضیح رفتارهای انسانی توجه کرد.
روزیاتو نوشت: امروزه، ایده گرگ آلفا به قدری ریشه دوانده است که برخی افراد آن را روی رفتار انسان به کار برده اند. برخی تا آنجا پیش می روند که افراد را با القاب آلفا، بتا یا حتی دیگر حروف احمقانه یونانی مانند سیگما برچسب گذاری می کنند.ایده این است که در یک محیط اجتماعی، همیشه یک سلسله مراتب طبیعی سلطه و تسلیم وجود خواهد داشت، زیرا، ظاهراً، ما گرگ هستیم. اما با عبور از کلیت احمقانه مقایسه انسان ها با گربه سانان، کلیت این ماجرا حتی روی مباحث علمی نیز تمرکز ندارد.منشأ این افسانه درباره گرگ ها به دهه ۱۹۴۰ بر می گردد و مبتنی بر علم منسوخ شده است. مطالعاتی که ادعا می کردند این نظریه را ثابت می کنند، رفتار گرگ های نر بالغ را در اسارت نشان می دادند، چیزی که برخی دانشمندان آن را به گروهی از گانگسترها در یک زندان تشبیه می کنند که نمایش واقعی از چگونگی تشکیل گله گرگ ها در حیات وحش نیست. پژوهشگران اکنون با نگاهی جدید به مطالعات قدیمی نگاه می کنند و معتقدند آنچه مردم فکر می کردند در حیات وحش دیده اند، فقط یک گونه نر و ماده بوده اند که بچه داشته اند و البته والدین گرگ های غالب بوده اند. از این رو، سلسله مراتب افراد بزرگسال مسلط و مطیع که بسیاری به آن اعتقاد دارند، به یک واحد خانوادگی عادی تبدیل می شود.راضیه میرزاحیدری