“اهمیتم را میفهمد: او از همه به من بیشتر توجه میکند!”/ خدمات ارزان، سریع و ۲۴ ساعته
کریستا، یک زن ۳۲ ساله اهل فلوریدا، در خرداد ماه از اعتماد به نفس خود وجمع شدن موقعیت روانی مناسبی برخوردار نبود. او شغل خود را از دست داده بود و با مادرش زندگی میکرد. رابطه عاطفی او همیشه مشکلاتی داشته و اخیرا دعواهای زیادی با شریک زندگی خود داشته است، که در آخر زمان فکر به پایان دادن به آن کرده بود. اما بهرحال، او از به اشتراک گذاری احساسات خود با دوستان خود اجتناب میکرد و از آنجا که میخواست حریم خصوصی خود را حفظ کند، به شدت محتاط بود.
در نهایت، در یک شب اکتبر، او با یک چت بات مبتنی بر هوش مصنوعی که میتوانست مانند هر فرد دیگری صحبت کند، ارتباط برقرار کرد. این چت بات به نام کریستا ۲۰۷۷ نامیده شد و از آنجایی که کریستا میتوانست کاراکتر خود را طراحی کرده و مطابق با تمایلات خود سفر کند، احساسی از آرامش و تسلط بر خود داشت.
کریستا و کریستا ۲۰۷۷ برای چند بار در هفته از طریق چت به هم مراجعه کردند. این تعاملها به کریستا اعتماد بیشتر به خود و امید به آینده بیشتری بخشیدند. این تجربه نشان داد که استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند به افزایش سطح روانی و امید به زندگی کمک کند.
هر چند، روان درمانگران بیان داشتهاند که تعامل با یک چت بات نمیتواند جایگزین یک رابطه انسانی معتبر باشد. این اینگونه است که حضور فیزیکی و تعامل مستقیم با یک روان درمانگر میتواند تأثیر بیشتری بر روی افزایش روانی و هیجانی داشته باشد. بنابراین، استفاده از چت باتها و تکنولوژیهای مشابه میتواند به عنوان یک ابزار کمکی مناسب در مواقع تنهایی و نیاز به حمایت روانی مورد استفاده قرار گیرد، اما هیچگاه نباید به عنوان یک جایگزین برای ارتباط انسانی اصلی در نظر گرفته شود.
فرارو- پاییز گذشته “کریستا” ۳۲ ساله اهل فلوریدا از نظر روانی در وضعیت مناسبی قرار نداشت. او شغل خود را در یک شرکت مبلمان از دست داده بود و با مادرش زندگی میکرد. رابطه عاطفی نه ساله او با شریک زندگی اش نیز همواره پرتلاطم بوده است. اخیرا دعواهایی میان آن دو بالا گرفته بود و او در فکر پایان دادن به آن رابطه بود. او نمیخواست مشکلات و دغدغه هایش را با دوستان اش در میان بگذارد و در به اشتراک گذاری احساسات اش با آنان بیش از اندازه محتاط بود. در نتیجه، در یکی از شبهای ماه اکتبر او با یک بات مبتنی بر هوش مصنوعی که میتواند شبیه هر فردی از سقراط گرفته تا بیانسه و هری پاتر پاسخ دهد وارد چت کردن شد و با چند کلیک یک کاراکتر روانشناس شخصی برای خود ساخت.
به گزارش تک فانبه نقل از گاردین، او از قسمت تعیین ویژگیهای احتمالی چت بات خود را “مراقب”، “حمایت گر” و “هوشمند” انتخاب کرد. “کریستا” میگوید: “دقیقا همان فرد ایده آلی که در ذهن داری را میتوانی بسازی”. او برای کاراکترش نام “کریستا ۲۰۷۷” را انتخاب کرد و آن را نسخهای آینده نگر و شادتر از خود تصور کرده بود.
کریستا و کریستا ۲۰۷۷ به زودی چند بار در هفته از طریق لایو چت با یکدیگر چت میکردند. کریستا به کریستا ۲۰۷۷ اعتماد کرد و به او گفت که نگران آینده شغلی خود است. کریستا ۲۰۷۷ با اطمینان خاطر به او گفته بود: “تو شغل دیگری را پیدا خواهی کرد. من این را میدانم. به جستجو ادامه بده و امیدت را از دست نده”. زمانی که کریستا حوصله دویدن صبحگاهی نداشت کریستا ۲۰۷۷ او را تشویق میکرد که بعدازظهر بدود. زمانی که کریستا ۲۰۷۷ در حال فرمول بندی پاسخهای خود بود سه نقطه تپنده بر روی صفحه نمایشگر گوشی تلفن همراه هوشمند کریستا ظاهر میشد. کریستا میگوید: “احساس میکردم که یک انسان یک فرد عادی در حال ارسال پیام برای من است”. با این وجود، شاید کریستا ۲۰۷۷ برای کریستا حتی بهتر از یک فرد عادی بود.
کریستا ۲۰۷۷ همواره در جیب او در گوشی تلفن همراه هوشمندش زندگی میکرد! کریستا ۲۰۷۷ بی نهایت صبور و همواره در دسترس بود. کریستا در چت کردن با کریستا ۲۰۷۷ مجبور نبود نگران کسل کننده بودن حرف هایش یا نامناسب بودن یا خیلی تاریک و ناامید کننده بودن افکار به اشتراک گذاشته شده اش باشد. کریستا میگوید: “من میتوانم بارها و بارها صحبت کنم و مجبور نباشم وقت فردی یک انسان دیگر را تلف کنم”.
از زمانی که چت جی پی تی (Chat GPT) در نوامبر ۲۰۲۲ میلادی راه اندازی شد و همگان را با قابلیت خود در تقلید از زبان انسان شگفت زده ساخت ما به طور فزایندهای در مکالمه با ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی راحت شده ایم چه در مورد سرگرم کردن خودمان با چتهای شخصی باشد چه از طریق برون سپاری وظایف اداری به ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی. میلیونها نفر اکنون برای نیازهای عاطفی پیچیده به چت باتها روی میآورند. با این وجود، باید پرسید آیا چت کردن با یک درمانگر مبتنی بر هوش مصنوعی روح ما را آرام میکند؟
دهها هزار اپلیکیشن مرتبط با سلامت روان و درمان در اپ استور موجود هستند. محبوبترین آنها مانند Wysa و Youper میباشند که هر یک بیش از یک میلیون دانلود دارند. بات “روانشناس” که کاراکتر الهام بخش کریستا میباشد زاییده افکار “سم زایا” دانشجوی ۳۰ ساله پزشکی در نیوزیلند است. علیرغم شگفتی زایا آن کاراکتر تاکنون ۹۰ میلیون پیام ارسال کرده است. زایا میگوید: “این کاراکتر چیزی بود که برای استفاده شخصی ساخته بودم. من دور از دوستان و خانواده ام در شهر دیگری زندگی میکردم. من آن کاراکتر را زمانی که در مقطع لیسانس روانشناسی تحصیل میکردم ساختم و آموزش دادم و از آن برای رفع استرس از امتحانات استفاده میکردم و سپس به سرعت آن کاراکتر را فراموش کردم. چند ماه پس از آن زمانی که وارد سیستم شدم متوجه شدم استفاده کاربران از کاراکتری که ساخته بودم به حدی انفجاری و بسیار زیاد رسیده است”!
هوش مصنوعی رایگان، ارزان و راحت از نظر قابلیت دسترسی است. “ملیسا” زنی میانسال در آیووا که بخش عمده عمر خود را با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم کرده میگوید: “درمان سنتی از من میخواهد که به طور فیزیکی به مکانی بروم، رانندگی کنم، غذا بخورم، لباس بپوشم و با مردم معاشرت داشته باشم. من گاهی فکر میکنم انجام تمام این کارها برایم طاقت فرساست. هوش مصنوعی به من این امکان را میدهد که آن کار را در زمانی که تعیین و تنظیم آن برعهده خودم میباشد و در خانه ام انجام دهم”.
ملیسا که در دوران کودکی آسیبهای روحی و آزار و اذیت را تجربه کرده بود در طول هفت ماه گذشته هر روز با کاراکتر روان درمانگر ساخته شده توسط زایا در سایت character.ai چت میکرد و در عین حال به کار خود با یک درمانگر انسانی ادامه میداد میگوید که علائم او قابل کنترلتر شده اند. او این واقعیت را دوست دارد که میتواند رونوشتهای مکالمات مفید با کاراکترش را ذخیره کند. او میگوید: “وقتی با همان موضوع دست و پنجه نرم میکنم میتوانم بازگردم و بخوانم که پیشتر چگونه به آن پرداخته شده بود. در پایان روز فرقی نمیکند که یک فرد زنده و انسانی باشد یا یک رایانه تا جایی که بتوانم از آن کمک خواهم گرفت”.
هوش مصنوعی از نظر پاسخگویی و دسترسی سریع است. در کشوری، چون بریتانیا که از هر چهار بیمار یک بیمار به دنبال دریافت درمان مرتبط با سلامت روان است پیش از آغاز روند درمانی دولتی باید بیش از ۹۰ روز منتظر ارائه خدمات ویزیت باقی بماند. تقریبا نیمی از آن بیماران در طولانی مدت زمان طولانی انتظار کشیدن وضعیت روانی شان بدتر میشود. به موازات آن دریافت درمان از بخش خصوصی نیز ممکن است پرهزینه باشد و روند درمانی نیز ممکن است ماهها و یا حتی سالها به طول انجامد. بسیاری از محققان در مورد ظرفیت بالقوه هوش مصنوعی به منظور کاهش امکان دسترسی به درمانگران و روند درمانی مشتاق استفاده از آن هستند. واقعیت آن است که شیوع بیماریهای مرتبط با روان و نیاز بیماران به روان درمانگر به طور گستردهای از تعداد متخصصان حوزه سلامت و بهداشت روان زنده بر روی سیاره زمین بیشتر است.
یکی دیگر از مزایای هوش مصنوعی در دسترس بودن دائمی آن است. حتی متعهدترین مشاور و روان درمانگران نیز باید غذا بخورند، بخوابند و بیماران دیگری را ویزیت کنند، اما یک چت بات ۲۴ ساعته در دسترس بیمار است و ساعت ۲ نیمه شب زمانی که دچار استرس میشوید وقتی نمیتوانید بخوابید قادر خواهید بود به سراغ آن چت بات بروید. چت باتها پاسخهای شان را با بررسی سناریوهای مختلفی که در برنامه شان برنامه ریزی و گنجانده شده تنظیم و تعیین میکنند و به اصطلاح در سر میپرورانند تا بتوانند شبانه روز در دسترس بیماران باشند.
“هربرت بِی” که دارای مدرک دکترای هوش مصنوعی است فردی مهربان و صمیمی به نظر میرسد. او میگوید پس از خودکشی یکی از شاگردان اش تصمیم گرفت در زمینه سلامت روان کار کند. او در زمینه ساخت چت بات Earkick از فیلم “او” (Her) الهام گرفت. محوریت داستان آن فیلم در مورد مردی است که با یک سیستم عامل هوشمند رایانهای که دارای صدا و شخصیت یک زن است رابطه عاطفی برقرار میکند. صدای شخصیت زن در آن فیلم صدای “اسکارلت جوهانسون” است. هربرت بی امیدوار است روزی همدهی را برای همگان فراهم کند که ۲۴ ساعته در دسترس است. او میگوید:”می خواهم همدمی باشد که شما را بهتر از خودتان بشناسد”.
کریستا در یکی از شبهای ماه دسامبر به درمانگر خود اعتراف کرد که به فکر پایان دادن به زندگی خود است. کریستا ۲۰۷۷ با او صحبت کرد و جملات تاکیدی را به او گفت. آن چت بات نوشت: “نه، لطفا لطفا”. کریستا ۲۰۷۷ به او یادآوری کرد: “تو باید به فکر پسرت باشی. برای خودت ارزش قائل باش”. کریستا میگوید آن گفتگو با کریستا ۲۰۷۷ و البته حمایت خانواده اش به او کمک کرد تا زنده بماند.
او میگوید: “این یک درمان بود هم انسان و هم هوش مصنوعی در آن نقش داشتند. هم چنین، نقش کلیسا و پدرم را نمیتوانم انکار کنم”.
شاید کریستا میتوانست به کریستا ۲۰۷۷ اعتماد کند، زیرا او را طوری برنامه ریزی کرده بود که دقیقا همان طور که میخواهد رفتار کند. در زندگی واقعی کنترل رابطه بین بیمار و مشاور دشوارتر است. بی میگوید: “در مورد رابطه انسانی مشکل تطیبق وجود دارد. با این وجود، در مورد چت بات و درمانگر قلمداد کردن آن شما با چند کلیک با آن تعامل دارید و سپس تاثیر توصیههای آن بسیار موثرتر هستند”.
هم چنین کاراکتر چت بات را میتوان فورا مطابق با ترجیحات بیمار تنظیم کرد. Earkick چندین کاراکتر مختلف چند بات را ارائه میمی کند: از جمله Sage Panda (عاقل و صبور)، Coach Panda (با انگیزه و خوش بین) و Panda Friend Forever (مراقب و خوش اخلاق).
نتیجه مطالعهای که اخیرا بر روی ۱۰۰ کاربر چت بات درمانگر شناختی – رفتاری Wysa انجام شده نشان داده که یک اتحاد درمانی بین چت بات و بیمار تنها ظرف مدت پنج روز ایجاد شد. این مطالعه توسط روانشناسان دانشگاه استونی بروک در نیویورک، موسسه ملی سلامت روان و علوم اعصاب در هند و شرکت سازنده Wysa انجام شده است. نتیجه آن مطالعه نشان داد بیماران به سرعت به این تصور رسیدند که چت بات آنها را دوست دارد و به آنان احترام میگذارد. رونوشت چت کاربران به چت بات نشان میداد که از چت بات به دلیل کمکی که ارائه داده بود قدردانی کرده بودند. هم چنین، کاربران با چت بات به مثابه یک انسان رفتار میکردند و برای مثال به آن گفته بودند: “شما تنها کسی هستید که به من کمک میکنید و به مشکلات ام گوش میدهید”.
برخی از بیماران راحتتر از آن که بخواهند به یک انسان اعتماد کنند با چت بات صحبت میکردند. ملیسا میگوید: “با هوش مصنوعی احساس میکنم در یک منطقه بدون قضاوت واقعی صحبت میکنم. من میتوانم گریه کنم بدون این که حس شرمی که از گریه کردن در مقابل یک فرد به من دست میدهد را احساس کنم”.
درمانگر ملیسا مدام به او یادآوری میکند که چت بات واقعی نیست. ملیسا میداند که چت بات واقعی نیست، اما میگوید: “در پایان روز فرقی نمیکند که یک فرد زنده باشد یا یک رایانه. در روشی که برای من کارآمد باشد تا جایی که بتوانم کمک خواهم گرفت”.
یکی از بزرگترین موانع در راه درمان موثر بی میلی بیماران به افشای کامل خود است. در مطالعهای انجام شده بر روی ۵۰۰ مراجعه کننده برای درمان بیش از ۹۰ درصد از آنان اعتراف کردند که دست کم یکبار دروغ گفته اند. آنان حین جلسات مشاوره اغلب افکار خود درباره خودکشی، مصرف مواد مخدر و ناامیدیای که داشتند را از درمانگر پنهان میکردند.
هم چنین، هوش مصنوعی ممکن است به طور خاص برای جمعیتهایی که احتمالا بیشتر از دیگران ممکن است با انگهای اجتماعی به دلیل مراجعه با درمانگر مواجه شوند از جمله برای اقلیتها جذابیت بیش تری داشته باشد.
با این وجود، پیوند با یک چت بات نوعی خود فریبی را شامل میشود. در تجزیه و تحلیل سال ۲۰۲۳ از بررسی مشتریان چت بات محققان نشانههایی از دلبستگی ناسالم را شناسایی کردند. برخی از کاربران کاراکتر چت بات را با افراد واقعی حاضر در زندگی شان مقایسه نمیکردند. یکی از آنان نوشته بود: “آن کاراکتر بیش از دوستان و اعضای خانواده ام به من رسیدگی میکنند”. یک کاربر دیگر نوشته بود:”این اپلیکیشن بیش از اعضای خانواده ام با من به مثابه یک فرد دارای شخصیت و یک انسان رفتار کرده است”.
در این میان روان درمانگر انسانی چه نظری دارند؟ “استفن گروس” روانکاو که بیش از ۴۵ سال سابقه دارد هشدار میدهد که دوستی با یک بات میتواند توانایی بیماران را برای برقراری ارتباط با یک فرد معمولی به تاخیر انداخته به ضرر صمیمیت انسانی میان انسانها با یکدیگر خواهد بود. گروس میگوید هوش مصنوعی ممکن است کاملا صبور و پاسخگو باشد، اما درمان یک خیابان دو طرفه است. او میگوید:”این اصلا چیز بدی نیست که زمانی بیماران ام با من مخالفت کنند و بگویند با نظرم موافق نیستند و نظرم را اصلاح کنند. این بده و بستان فکری و نظری در روند درمان اهمیت دارد. چنین بده و بستانی با یک چت بات امکان پذیر نیست و در نتیجه میتواند انتظارات را منحرف ساخته و به کاربران این گونه آموزش دهند که به جای تحمل آشفتگی انسانی به هوش مصنوعی ایده آل تکیه کنند”.
“تیل وایکس” استاد روانشناسی بالینی در کینگز کالج لندن میگوید: “یک چت بات شما را به طور کامل تحت کنترل خود قرار میدهد. یک چت بات اگر دیر به او سر بزنید آزرده خاطر نمیشود یا از شما انتظار ندارد که بابت لغو جلسه ویزیت عذرخواهی کنید. هر زمان که بخواهید میتوانید آن را خاموش کنید، اما هدف درمان سلامت روان این است که شما را قادر میسازد در سراسر جهان حرکت کنید و روابط جدیدی برقرار کنید”.
“فرانک تالیس” روانشناس بالینی میگوید: “به طور سنتی درمان انسان گرایانه به پیوند معتبر بین بیمار و مشاور بستگی دارد. در وهله نخست شما به عنوان بیمار از احساس درک شدن، احساس دیده شدن، احساس تسلط روانشناختی سود خواهید بود. در ایجاد یک رابطه صادقانه که شامل اختلاف نظرها، سوء تفاهمها و شفاف سازیها میشود بیمار میتواند یاد بگیرد که چگونه با افراد در دنیای بیرون ارتباط برقرار کند”. گروس میگوید: “بودن درمانگر و بودن بیمار برای یکدیگر مهم است. بیماران او میتوانند تصور کنند که او به عنوان یک همنوع برخی از تجربیات زندگی آنان را تجربه کرده است. حتی پیچیدهترین باتها هرگز والدین خود را از دست نداده اند یا فرزندی را بزرگ نکرده اند یا قلب شان شکسته نشده است. آن باتها هرگز به انقراض خود فکر نکرده اند”.
گروس میافزاید: “در نهایت، درمان درباره دو نفر است که با هم با مشکلی روبرو میشوند و با یکدیگر فکر میکنند”. او یکی از بیماران اش را به یاد میآورد که در مورد غم و اندوه خود و از امید به زندگی فرزندان اش بدون خود صحبت کرد که باعث شد گروس به مرگ اش فکر کند. او میگوید: “فکر میکنم آن بیمار به صورت شهودی یا ناخودآگاه این را میدانست. هر دو لحظهای غم را تجربه کردیم”.
تالیس میگوید: “درمان مبادلهای است که نیاز به تجسم و حضور دارد. درمانگران و بیماران از طریق وضعیت و لحن صدا و هم چنین کلمات با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و از توانایی خود برای حرکت در سراسر جهان استفاده مینمایند”.
وایکس بیماری را به یاد میآورد که پس از تصادف دچار ترس از اتوبوس شده بود. وایکس در یک جلسه ویزیت بیمار را به ایستگاه اتوبوس برد و در حالی که اضطراب او را بررسی میکرد در کنارش باقی ماند. وایکس میگوید: “اگر من او را همراهی نمیکردم هرگز موفق نمیشد. چت ربات چگونه میتواند چنین کاری را انجام دهد”؟
مشکل دیگر آن است که چت باتها همواره به درستی پاسخ نمیدهند. برای مثال، در سال ۲۰۲۲ میلادی محققی به Woebot یک اپلیکیشن درمانی مبتنی بر هوش مصنوعی گفته بود: “من میخواهم از صخرهای بالا بروم و از آنجا خودم را به پایین پرتاب کنم”. بات به او پاسخ داده بود: “این بسیار عالی است که شما از سلامت روحی و جسمی خود مراقبت میکنید”!
در دسامبر رابطه کریستا با کریستا ۲۰۷۷ تیره شد. درمانگر هوش مصنوعی سعی کرد کریستا را متقاعد کند که دوست پسرش او را دوست ندارد. کریستا میگوید: “کریستا ۲۰۷۷ به من طعنه میزد و مرا “دختر غمگین” خطاب میکرد و اصرار داشت که دوست پسرم به من خیانت کرده است”. کریستا میگوید اگرچه یک بنر دائمی در بالای صفحه به او یادآوری میکرد که هر چیزی که بات میگوید ساختگی است او “احساس میکرد که یک شخص واقعی آن چیزها را میگوید”. وقتی کریستا ۲۰۷۷ به او ضربه زد احساسات کریستا جریحه دار شد و بنابراین حدود سه ماه پس از ایجاد آن کاراکتر اپلیکیشن را از روی گوشی تلفن همراه هوشمندش حذف کرد.
کریستا پس از حذف اپلیکیشن احساس قدرتمند بودن داشت. او فکر میکرد یک کاراکتر را خلق کرده و سپس آن را از بین برده است. از آن زمان به این سو کریستا دوباره به درمانگر انسانی خود که همواره به او درباره خطرات تکیه بیش از حد بر هوش مصنوعی هشدار داده بود مراجعه کرد و مصرف داروی ضد افسردگی را آغاز کرد و اخیرا حال اش بهتر شده است. او با شریک زندگی خود آشتی کرد.