تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

فال حافظ امروز: شنبه 28 اسفند، سرنوشت تو را از دیوان حافظ می‌خواند

تفال حافظ یکی از سنت‌های قدیمی و موروثی در فرهنگ ایرانی است که همچنان پس از گذشت زمان، جایگاه ویژه‌ای در دل مردم دارد. حافظ به عنوان یکی از بزرگترین شاعران و ادیبان ایرانی شناخته شده است و غزل‌های او از زبان آسمانی و عمیقی برخوردارند.

در غزل مذکور، حافظ به خواننده خود توصیه می‌کند که زمان خود را بهینه استفاده کرده و از لحظات زندگی استفاده کند. او بیان می‌کند که زندگی نهایت ارزش را دارد و باید بهترین استفاده را از آن برداشت.

در ادامه، حافظ به خواننده می‌گوید که از عمل‌های خیر و احسان بی‌وقت و بی‌خیالی نکند. همچنین، او از روش‌های دنیوی و مصلحتی برای رسیدن به خوشبختی هشدار می‌دهد و از سرگذشت متشکل از غرور و پشیمانی خود ابراز ترحم می‌کند.

به طور کلی، غزل حافظ بیشتر به دلاوری در برابر گرفتاری‌ها، صداقت در روابط انسانی و حفظ ارزش‌های انسانی می‌پردازد. این غزل نشان‌دهنده‌ی عمق و حکمت حافظ در بیان مسائل زندگی است که همچنان برای ما به عنوان راهنمایی و آموزش باقی مانده است.

همیشه در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده‌است. در ادامه فال حافظ مخصوص روز 28 اسفندماه 1402 از نظر خوانندگان محترم می‌گذرد.فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانیحاصل از حیات‌ای جان این دم است تا دانیکام بخشی گردون عمر در عوض داردجهد کن که از دولت داد عیش بستانیباغبان چو من زین جا بگذرم حرامت بادگر به جای من سروی غیر دوست بنشانیزاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشتعاقلا مکن کاری کآورد پشیمانیمحتسب نمی‌داند این قدر که صوفی راجنس خانگی باشد همچو لعل رمانیبا دعای شبخیزان‌ای شکردهان مستیزدر پناه یک اسم است خاتم سلیمانیپند عاشقان بشنو و از در طرب بازآکاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانییوسف عزیزم رفت‌ای برادران رحمیکز غمش عجب بینم حال پیر کنعانیپیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفتبا طبیب نامحرم حال درد پنهانی‌می‌روی و مژگانت خون خلق می‌ریزدتیز می‌روی جانا ترسمت فرومانیدل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکنابروی کماندارت می‌برد به پیشانیجمع کن به احسانی حافظ پریشان را‌ای شکنج گیسویت مجمع پریشانیگر تو فارغی از ما‌ای نگار سنگین دلحال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانیشرح لغت: محتسب: بازدارنده از منکرات / تیز: شتابان / به پیشانی: به گستاخیتعبیر غزل:این را بدان که در رسوم و آیین عاشقی، رنج و بلا و مصیبت کشیدن، آسایش و امنیت است. پس اگر کسی جهت دل عاشق خود از خداوند مرهمی بخواهد، کاری نادرست انجام داده است. این سختی‌ها بخشی از لذت وصال است.راضیه میرزاحیدری

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!