بیا وارد دنیای حافظ شو! چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳، جادهای رو به ساز حافظ بزن!
فالگیری از آثار ادبی، یکی از باورهای قدیمی ایرانی است که از دوران های بسیار قدیمی از تاریخ ایران پیروز شده است. ادبیات ایرانی از پايندهترين و پرارزشترين ادبيات جهان است و همواره مورد توجه و تقدير بشر بودهاست. حماسه های ایرانی در سال های قرن هجدهم به قلم نوازان ایرانی اسطوره و تاریخ مأموریت می دادند. امروزه نیز از شعر حافظ و کتب دیگر شاعران و نویسندگان ادبیات فارسی برای انبوهی از مردم فال گرفته می شود. حافظ با شعرهایش درباره عشق، زندگی و معانی عمیق زندگی، منشاء الهام بسیاری از عاشقان شعر و فلسفه ایرانی بوده است. به عبارت دیگر، فال گرفتن از آثار ادبی ایرانی به مثابه یک عمل مذهبی و روحانی است که مردم ایران از دیرباز به آن عمل می کنند.
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زدشعری بخوان که با او رطل گران توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادنگلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
قد خمیده ما سهلت نماید امابر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازیجام میمغانه هم با مغان توان زد
درویش را نباشد برگ سرای سلطانماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازندعشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
گر دولت وصالت خواهد دری گشودنسرها بدین تخیل بر آستان توان زد
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است.چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیستگر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآیباشد که گوی عیشی در این جهان توان زد
شرح لغت: ساز: آلت موسیقی، آهنگ/ بر ساز آن: همساز و هم نوای آن، بر طبق آهنگ آن/ گلبانگ: آواز خوش که صوفیان به هنگام روشن کردن چراغ دسته جمعی میخوانند، آواز بلند و رسایی که معرکه گیران به کمک ضربِ نقاره در معر که میخوانند.
تفسیر عرفانی:
۱- باید خود را برای کارهای مهمتر آماده سازی، زیرا مقدمات آنها فراهم شده. به درایت و کیاست و سرعت عمل شما نیاز دارد؛ بنابراین خود را از تار و پود تردید رها کن و دل به دریا بزن و اقدام کن.
۲- حضرت حافظ در بیتهای ششم، هفتم و هشتم میفرماید:
صاحبدلان هر دو جهان را در یک لحظه در راه محبوب نثار میکنند. بلی کار عشق است و در این قمار در وهله اول باید سرمایه جان را باخت.
* اگر دولت وصل تو دری که به روی عاشق بگشاید، بدین خیال میتوان پیشانی بر درگاه سائید و دست و پایی زد و کوشش کرد.
* عاشقی و جوانی و وارستگی جامع آرزوهاست. با این سه عامل به مراد میتوان رسید. آری، چون معانی فراهم آمد و معانی شیرین دست داد، میتوان هنر نمایی در فصاحت و بلاغت کرد.
تعبیر غزل:
اکنون که قصد انجام کار و فعالیت جدیدی را داری راهی را انتخاب کن که از آن نفعی به تو و دیگران برسد و علاوه بر سود مادی، نفع معنوی نیز همراه داشته باشد. تنها به فکر مادیات نباش که در لباس درویشی هم می توان خوشبخت و سعادتمند زندگی کرد.