آیا انسانیت بیشتر از امکان اعضای انسانی است؟
قالگذاشتن یک پدیده نسبتاً جدید است که در چند سال اخیر وارد فرهنگ لغات زبان انگلیسی شده است. این پدیده، که بعضی اوقات به عنوان ghosting شناخته میشود، به نظر میرسد که اختصاصی از دنیای مدرن باشد، اما در واقع دارای ژرفایی تاریخی و فرهنگی بوده است. از داستانهای سیبی سنگتراش بابلی تا ترانههای معروف مانند “نامه برگشتی”، مشاهده میشود که این الگوی رفتاری قدیمی است.
پس از مطالعه دو دیدگاه مختلف از زاویههای فلسفی، مشاهدات میتواند دامنه گستردهای از تفاوتها و وضعیتها را پوشش دهد. بر اساس دیدگاه امانوئل کانت، قالگذاشتن بر مبنای اصل “الزام نامشروط”، نادرست است و ممکن است باعث از دست دادن ارتباطات ارزشمند و فرصتهای رشد شود. از سوی دیگر، نیکول دولار با توجه به شرایط و وضعیتهای منحصر به فرد، از قالگذاشتن به عنوان یک راه حمایتی از خود و حفاظت از افراد مختلف، به خصوص زنان، حمایت میکند.
با توجه به این دیدگاهها، انتخاب بهترین روش برای هر شخص و هر موقعیت میتواند به تفکر دقیق و احترام متقابل نسبت به طرف مقابل بستگی داشته باشد. از اینرو، ارزیابی دقیق و تصمیمگیری بر اساس شرایط و عواطف خود، میتواند راهحل منطقی و عاقلانهای برای هر فرد در مواجهه با وضعیتهای خاص قالگذاشتن باشد.
تک فان-قالگذاشتن که در انگلیسی با عنوان ghosting میشناسیم، فقط 4سال است که وارد فرهنگ لغات زبان انگلیسی شده است.به گزارش تک فان، با اینکه قالگذاشتن ممکن است پدیدهای مدرن به نظر برسد اما به اندازه جدایی آدمها از همدیگر قدمت دارد.شاید امروز طرف جواب چت شما را ندهد، اما در قرن شانزدهم میلادی هم کسانی بودند که جواب نامه را نمیدادند. در داستانها سیبی سنگتراش بابلی، از یک روستا به روستای دیگر میرفت تا از گفتوگو با طرف خودداری کند.حتما ترانه معروف الویس پریسلی به نام «نامه برگشتی» را شنیدهاید. این ترانه نمود قالگذاشتن در رابطه است. پس قال گذاشتن عقبه تاریخی دارد.ممکن است روشهای قالگذاری تغییر کرده باشد اما هنوز هم ما بر سر دوراهی درستی و غلطی قال گذاشتن هستیم: آیا اجتناب از یک گفتوگو به دلیل اینکه سخت به نظر میرسد کار درستی است یا میتوانیم فرد را بدون توضیح رها کنیم و یکباره همه ارتباطات را با او قطع کنیم و فقط سکوت کنیم؟میتوانیم پاسخ این پرسش را از منظر فلسفی بدهیم. کتابخانه ادبیات فلسفی غنی است. ما هم احکام مذهبی و هم فلسفه اخلاق دارد. هم نوشتههای روزمره هم شعر و هم نقلقولهای بزرگان داریم که میتوانیم با ارجاع به آنها پاسخ این پرسش را پیدا کنیم. اما ازآنجایی که فرصت برای مطالعه تاریخ روشنفکری چندان زیاد نیست و حوصله خیلیهامان ممکن است سر برود، میخواهیم طیف اسناد قابل ارجاع را محدود کنیم. بنابراین دو مورد «طرفدار» و «مخالف» این رفتار را با شما در میان میگذاریم اما نتیجه نهایی را به خودتان میسپاریم.برای پرسش آیا «قال گذاشتن» درست است یا غلط؟ به نظریات امانوئل کانت و نیکول دولار مراجعه میکنیم. کانت را انتخاب کردیم چون رفتاری مثل قال گذاشتن در مرز بیادبی و فریبکاری حرکت میکند و کانت در مورد هر دو پدیده نظر داده است. دولار را انتخاب کردیم چون او یک فیلسوف مدرن است و درباره پدیده مدرن قال گذاشتن اطلاعات دارد و میداند که این پدیده برای همه تجربه یکسانی نیست.امانوئل کانت: خودت دلت میخواهد کسی قالات بگذارد؟چرا کانت احتمالا مخالف قال گذاشتن بود؟ امانوئل کانت اصلی با عنوان «الزام نامشروط» یا «امر مطلق» داشت و بر مبنای آن معتقد بود که «فقط بر مبنای آن اصلی عمل کن که با استناد به آن بتوانی همزمان خواهان تبدیل این اصل به قانونی جهانشمول شوی.»درواقع خیلی خلاصه به زبان امروزی یعنی «چه میشد اگر همه این کار را انجام میدادند؟»تعداد کمی از آدمها واقعا ممکن است دلشان بخواهد قال گذاشته شوند. علاوه بر آن، اگر هر کسی همیشه بخواهد دیگران را قال بگذارد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. این کار احتمالا باعث میشود که آدمها دیگر نتوانند رابطههای معنادار بسازند.اما فقط این نیست. خودتان را جای شخصی بگذارید که برای یک قرار آماده شده است، بهترین لباسش را پوشیده، بهترین جملاتی که میخواهد بگوید را آماده کرده و سرتاپا شوق است که طرف را ببیند. اما طرف بدون توضیح همه راههای ارتباطی را مسدود میکند. اشکال این فرد چه بوده؟ چطور میتواند اشکال کارش را برای قرارهای بعدی برطرف کند؟ شاید او هیچ مشکلی نداشته و این طرف مقابل است که مشکل دارد. یا شاید صرفا هیچ علاقهای بینشان ایجاد نشده است. نکته اینجاست که وقتی بیتوضیح کسی را قال میگذارید، فرصت رشد کردن را از او میگیرید زیرا به او بازخورد نمیدهید.بنابراین بر مبنای مفهوم «الزام نامشروط» کانت، قال گذاشتن غلط است زیرا جهان اگر پر از قالگذارها شود، مردم از دسترسی به اطلاعات ارزشمند و تلاش برای بهبود خودشان محروم میشوند.نیکول دولار: قال گذاشتن شکلی از دفاع از خود به خصوص برای زنان استایراد کانت این بود که درباره حداکثر اخلاقی مینوشت که اغلب انتزاعی، آرمانگرایانه و نظری بود. اما وقتی پای روابط واقعی در میان باشد، هیچ خبری از شکل آرمانی نیست. روابط پردردسر، شلوغ، هورمونی و به دلایل مختلف لغزنده هستند. از همه مهمتر هر رابطهای منحصربهفرد و یکتاست. هر رابطهای شامل بازیگران منحصربهفرد و پویاییهای منحصربهفرد است، بنابراین به سختی بتوان یک حداکثر جهانی برای همه رابطهها متصور شد.نیکول دولار در سال 2021 درباره قال گذاشتن استدلال کرد که برای زنان قال گذاشتن پذیرفتنی است. دلار این پرسش را مطرح میکند که آیا اگر آن زن طرف را قال نگذارد، راه بهتری برایش وجود دارد؟ آیا طرد واضح نتیجه بهتری به بار میآورد؟ پاسخ او به این پرسشها خیر بود.او توضیح داد، اغلب زنانی که به وضوح و مستقیم مردان را طرد میکنند با زنستیزی از سوی آنها مواجه میشوند. او استدلال کرد دختری که پسری را طرد میکند احتمالا سه پاسخ آزاردهنده از سمت وی دریافت میکند: استدلالآوری (تو اشتباه میکنی!)، ایجاد حس گناه (اما قلب منو شکستی!) یا بدنام کردن (….فکر کردی کی هستی!).بنابراین بیایید استدلال دولار را برای حمایت از قال گذاشتن مرور کنیم:1.به حداقل رساندن آسیب2.وقتی دختری پسری را مستقیم طرد میکند، اغلب، با آزارهای زنستیزانه مواجه میشود3.آزارهای زنستیزی باعث آسیب میشود.بنابراین قال گذاشتن اغلب بهتر از توضیح مستقیم است.اما مگر همه مردها زنستیز یا شکارچی هستند؟حتی در پاسخ به این پرسش هم دولار میگوید، قال گذاشتن برای دختران بهتر است. او توضیح میدهد «حتی اگر مردی بسیار خوب باشد، قال گذاشتن از زنان محافظت میکند. چنین مردی هرگز فکر نمیکند که آن زن قصد تخریب او یا بازی کردن با او را داشته است.»کدامشان را برگزینم؟تفاوت استدلال کانت و دولار آن است که دولار هر موقعیتی را منحصربهفرد میبیند و از خودش میپرسد که «آیا رفتار جایگزین بهتر است؟» اما کانت معتقد است «رفتار جایگزین بهتر است.» بر اساس نظرات او، طرد مستقیم و سخت ممکن است دل افراد را بشکند اما لااقل معنایش این است که شما با دیگران با احترام رفتار کردهاید و به عکسالعمل آنها اعتماد کردهاید. علاوه بر آن، حتی اگر بپذیریم که جهانی از قالگذاران به مبارزه با زنستیزی کمک میکند، باعث میشود که تاروپود همه روابط از هم گسسته شود. این رفتار مانع از آن میشود که افراد یک خداحافظی محترمانه از هم بکنند و پرونده آن رابطه نیمهتمام ممکن است برای همیشه در ذهن طرف مقابل باز بماند.اما دولار هم بیراه نمیگوید. او میگوید که قالگذاشتن را باید به مثابه یک پدیده واقعی و منحصر به فرد مطالعه کرد. ما نباید به قال گذاشتن به عنوان یک پدیده کلی نگاه کنیم بلکه مثلا باید به پدیده قال گذاشته شدن فرد الف توسط فرد ب نگاه کنیم. بنابراین این افراد هستند که با توجه به شرایط تصمیم میگیرند چگونه رفتار کنند. اگر طرف با شناختی که به دست آورده میترسد مستقیم صحبت کند چون ممکن است با رفتارهای خشن مواجه شود، بهتر است چیزی نگوید و رابطه را ترک کند. اما اگر دلیل او برای قال گذاشتن صرفا یک مکالمه خاص بوده یا دلش نمیخواهد غمگین شدن طرف مقابل را ببیند، قال گذاشتن شیوه مناسبی برای او نیست.در مواردی که دو طرف احترام زیادی برای هم قائل هستند و رفتار خشونتآمیزی از هم ندیدهاند و صرفا احساس میکنند که هممسیر نیستند، بهتر است که به شیوه کانت عمل کرده و انسانیت و روابط انسانی را در رأس همه امور بگذارند. عاطفه رضوان نیا