ملاقات با حافظ: یادآوری یک دلباخته در شبی بارانی
حافظ در این شعرهای زیبا به عشق و شوق وصال یار خود اشاره میکند و ابراز میکند که چقدر این احساسات برایش مهم و ارزشمند است. او با زبانی زیبا و انسانی احساسات خود را به نثر میکشد و با تصویرسازیهای زیبا تمام عشق و احساسات خود را به تصویر میکشاند.
در تفسیر عرفانی این شعرها، با معنای عمیق آن آشنا میشویم. حافظ در این شعرها، احساسات و عشق خود را به زبان تصوف و ارتباط با الهی بیان میکند. او نشان میدهد که وصال عشق به معشوق، نه تنها در دنیای مادی بلکه در دنیای روحانی نیز اهمیت دارد.
این شعرها نه تنها از زیبایی زبان حافظ برخوردارند، بلکه ارزشهای فرهنگی و ادبی قدیمی ایران را نیز بیان میکنند. حافظ با استفاده از شعر و ادبیات، احساسات و اندیشههای خود را به خواننده القا میکند و او را به تأمل و تفکر در معانی عمیق وجودی و عشق میکشاند.
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
به جان او که گرم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکش بندگانش آن بودی
بگفتمی که بها چیست خاک پایش را
اگر حیات گران مایه جاودان بودی
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
به خواب نیز نمیبینمش چه جای وصال
چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی
اگر دلم نشدی پایبند طره او
کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی
به رخ چو مهر فلک بینظیر آفاق است
به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی
درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی
اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی
شرح لغت: کمینه:صفت پیشکش/ لمعه ی نور:درخشش نور.
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیتهای هفتم و هشتم میفرماید:
او را در خواب حتی نمیبینم، چه رسد به دیدار او. پس اینک که وصال میسر نمیباشد، کاش او را در خواب میدیدم.
* اگر حافظ با پرندگانی که هر صبح نغمه سر میدهند، هم آواز شود، ناله اش فاش نمیشود تا محبوب آگاه شود.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
۲- در اندیشه کار یا چیزی یا کسی هستید که فعلاً بسیار دور است؛ بنابراین بهتر است که صرف نظر کنید. وقت را بیهوده از دست ندهید، زیرا دل در گرو آرزوهای رنج آور نهاده اید.
تعبیر غزل:
به کسی دل بستهای و این دلبستگی تا به آن حد است که فکر میکنی او تنها بهانهی تو برای زندگی است، اما به وصال او امید نداری. با این حال با تمام وجود در این راه تلاش میکنی و از جان مایه میگذاری.