تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

متن درباره آغوش عاشقانه [ 50 متن کوتاه درباره آغوش گرفتن یار و عشق ]

در این بخش از سایت ادبی و هنری متن‌ها قصد داریم برای شما دوستان چندین شعر و متن درباره آغوش را قرار دهیم. این متون عاشقانه قطعا مورد پسند شما دوستان و عشاق عزیز خواهد بود. پس اگر به دنبال چنین متون جذابی هستید؛ با متن‌ها همراه شوید.

شعر و متن درباره آغوش

تو برای من قشنگی.

همونقدر که جنگل با درختاش قشنگه.

همونقدر که دریا با موجاش قشنگه.

همونقدر که روز با خورشیدش قشنگه.

همونقدر که شب با ماهش قشنگه.

همونقدر که این دنیا با تو قشنگه.

تو برای من قشنگی…

مثل یه آغوش بعد یه کابوس ترسناک

هرگاه دلتنگِ او شدی به آغوش من بیا و برایَش اشک بریز…

تو طاقتِ دوری از او را نداری؛

من طاقتِ اشک های تورا…

میدانی که چه میگویم…؟

حتما میدانی!

تو خودَت عاشقی…

#ترانه_حنيفى

بهترین درک از رابطه ی لانگ دسیستنس رو محمود درویش داشته که میگه:

«دوستت داشتم با وجود اینکه تو را به آغوش نکشیده‌ام و تو را همیشه نمی‌بینم، دوستت داشتم چون برایت نوشتم و برایت خواندم و بخاطرت خندیدم و بخاطر تو تغییر کردم و تو را دوست داشتم در حالی که دور بودی..!»

عشق همیشه به بغل، بوسه و در آغوش کشیدن ختم نمیشه.

عشق درمورد اینه که کی تو شرایط بد هواتو داره، کنارت می‌ایسته و بهت ثابت می‌کنه که حتی تو روزای سخت باهاته

یادش همه جا هست خودش نوشِ شما

ای ننگ بر او مرگ بر آغوش شما…

علیرضا آذر

تنت تلاطم نُت‌هايی‌ست

که در من پيچيده             

موسيقی اين شعر

شبيه آغوش توست …

مطلب مشابه: متن تنهایی احساسی عاشقانه ( 45 متن درباره تنها شدن و حس تنهایی )

متن آغوش احساسی عشق

گاهی نیاز داری به

یه آغوش بی منت…

که فقط تورو واسه خودت بخواد

که وقتی تو اوج خستگی ای

با عطرش بهت بگه

من هستم تا تهش …

جایی برای

گم شدنم باش مثل

آغوش مخفی‌ای وسط جنگ ….

برای زخم هایم آغوش نمیشوی…؟!

گاه میتوان زندگی را در آغوش گرفت . فقط کافیست تمام زندگی ات یک نفر باشد…

‌دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت

ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی؟

_هوشنگ ابتهاج

افسانه ها میگن یه قسمتی توی وجود دخترا هست

به اسم بغلدون که از بغل و آغوش یار تغذیه میکنه و به حیات داشتن اون دختر كمك ميكنه، وقتی موجودی اون قسمت کم بشه یا به عبارتی به اندازه که دوسشون دارید بغلشون نکنید، احتمالا رنگ صبح روز بعد رو نخواهید دید، هیچ موقع نزارید موجودی بغل توی خون دخترا کم بشه، همیشه محکم تر از قبل بغلشون کنید.

آغوش خداوند مجهول ترین معادله دنیاست

نه زمان در آن تعریف می شود نه مکان

از هر بُعدی بی انتهاست هرچه هست

اکسیژن ناب که به من زندگی می بخشد

تنها مجهول زندگی ام که نمی خواهم

هیچ وقت و هیچ وقت حل شود

بزرگترین حسرتت خواهم شد

روزی را می‌بینم

که میان آه کشیدن‌های گاه و بیگاهت

این منم که در ذهنت تکرار می‌شوم

تو شبیه شاعران

بغض خواهی کرد و من

جای دیگری

در آغوش کشیده خواهم شد.

“آغوش تو آرام ترین خانه ی دنیاست”

دست تو صمیمانه ترین شانه ی دنیاست

از میوه نچیده ست کسی غنچه ی لبخند

سیب لب تو نوبر گلخانه ی دنیاست

“عطر تن”و”چشم تر”و “سرخی لب”تو…

چون “قمصر”و “ماسوله “و “ابیانه “ی دنیاست

وقتی که خرابات دل از نور توخالیست

بیغوله ترین معبد ویرانه ی دنیاست

دنیای منی،چشم تو دنیاست دل من…

دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی دنیاست….

متن جالب کپشن در آغوش گرفتن یار

اما بالاخره انسان ها به هر جای دنیا که بروند در آخر به همان جایی برمی گردند که به آن تعلق دارند. به همان شهر، به همان خانه، به همان قلب و به همان آغوش …

Wherever people go in the world, they end up where they belong. To the same city, to the same house, to the same heart and to the same embrace…

آغوشِ تُـــــو

زندانِ مَــــن است

میخرم به جــــان

حبسِ ابَـــدَش را..

شب را دوست دارم

برای غرق شدن در آغوش تویی که

قشنگ ترین شب بخیر دنیای منی

تا گرمی آغوش تو هست

ایمان نمی آورم ،

به آغاز فصل سرد …

طرد شدم از هستی که آنها برایم ساخته بودند

من را با آغوش گرمت پذیرفتی و بهشتی ساختی که بودن در آن آرزوی دگران است!

‌شب شد

ماه را بوسیده‌ام

خیال پریشانم را شانه زده‌ام

گلدان‌های شمعدانی را به نوازشی آرام

خوابانده‌ام

منتظرت می‌مانم

تا…

چون هر شب با صدای

” شبت بخیر ماه من “

رویای تو را به آغوش بگیرم…!:)

_ فریدون مشیری _

مطلب مشابه: اشعار عاشقانه معروف شاعران بزرگ (100 شعر کوتاه و بلند احساسی)

سپس لبخندی زد و گفت :

“اگر شبی زیر این آسمان در آغوشم به خواب بروی ، به کنایه از شب خواهم پرسید که ماه در آغوش او زیباست یا ماه در آغوش من…”

.مانند مِه بودی،نه میشد تورا در آغوش گرفت و نه میشد آنسویِ تورا دید..تنها میشد که در تو گم شد، من هم گُم‌ شدم.

مخترع دوربین عڪاسی

اگر میدانست

ساعتها حرف زدن با یڪ عڪس بی جان

چه بر سر آدمـ می آورد

هیچ گاه دست به این چنین اختراعی نمیزد!

البته ڪه عڪس های تو جان دارند!

این را حال پریشان من میگوید

وگرنه هیچ دیوانه ای

صفحه ی موبایل را نمیبوسد و در آغوش نمیڪشد..!

چه بی پروا دلـم

آغوش ممنوعه ای را

میخـواهد

که تنها شرعی بودنش را

من میدانـم و دلم…

‏«رک بگویم از همه رنجیده‌ام!

‏از غریب و آشنا ترسیده‌ام.

‏بی‌خیالِ سردیِ آغوش‌ها،

‏من به آغوشِ خودم چسبیده ام…»

پزشک نیستی

اما درمانِ دردم توئی

دردِ چشمانم با نگاهِ تو

دردِ استخوانم با آغوشِ تو

دردِ دلم با دوستت دارم های تو تمام می شوند

جانم نسخه ام را بپیچ‌که بیمارم

دریا که آغوش تــــو باشد

من شــناگری میشوم مبتدی!

مرا رهــا کن

بــگذار غرق شوم در این دریــای پــراحســاس

بیــا بــغــلم

به راستی چه سحر و جادویی ست در این دو کلمه ؟

که شنیدنش در اوج غم ها عجیب آدم را آرام میکند

گاهی اوقات آنقدر دلــت گرفته

و آنقدر خــسته ای که مـــحتاج یـــک آغوش میشوی

حتی یک آغوش خیـــالی . . .

آغــوشت بوی تلخ که هیچ بوی غرور میدهد !

و چه لذت بخش است که ریه هایم از عطر مردانگی ات پر شود

حسود نیستم

اما گاهی بدجور حسودی میکنم به آن هایی که

شب ها در آغوش خـــیالی یکدیگر به خواب می روند

قصه از آنجا شروع شدکه خیلی عصبانی بود

گفت اگه دوستم داری ثابت کن گفتم چه جوری

تیغ روبرداشت وگفت رگتو بزن

گفتم مرگ وزندگی دست خداست

گفت پس دوستم نداری

مطلب مشابه: متن سالگرد عقد عاشقانه { 40 جمله رمانتیک برای استوری و کپشن }

وقتى در آغوشم آرام می گرفت

چشمانش را می بست

نمیدانم از احساسش بود

یا خود را در آغوش دیگرى تصور میکرد!

من “کوهی” از دردم

بـــیا مرا در آغــوش بـــگیر

بــگذار تـــمام غم هایم در عــظمت آغوشت “کاه” شـــود… !

در آغـــوشم که می گیری حلقه ی دستانت

به دور کمرم حلقه ای ست از جنس نیاز

و ناز من این چشمانم است که با هر پلک زدن تو را هوایی می کند

هوا سرده

خونه سرده

زندگی سرده

دوستا سرد ان

دستام سرد ان

فقط آغوش گرم تو مونده که اونم تو دریغ میکنی !

نگاهت هر قدر هم که دور باشد ، آرامم میکند . . .

و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه . . .

چقدر رسیدنت را دوست دارم . . .

آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی . . .

تنها برای ” تــــــو ” ، هنوز گرم است

سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد !

نه تو چت تایپ کرد !

نه میشه پای تلفن گفت !

حرفایی که فقط مال وقتیه !

که تو رو در آغوش دارم . . .

آغوش قلبها را نزدیک می کند وقتی دردی نشسته باشد روی قفسه سینه و آرام هم نمی گیرد . . .

آغوش هایمان را ذخیره نکنیم ؛ آغوش را باید خرج کرد !

باید دوست داشتن را بین بازوان احساس گرفت !

بانو !

آن پیرهن قرمز پولک دارت را بپوش و مثل یک ماهی به آغوش من بیا . . .

من هنوز دریا دریا تو را دوست دارم . . .

آغوش تو سایه گاه خستگی من است آغوشی که میدانم همیشه به روی من باز است و من لحظه به لحظه ی زندگیم را به امید آرمیدن در آغوش تو سپری میکنم . دستهای من غرق التماسند برای در آغوش گرفتن تو . . .

منی که خسته از دست خنجر روزگارم برای رسیدن به آرامش در کنار تو لحظه شماری میکنم . . .

تو را دوست دارم وقتی که میان غم گم میشوم و در آغوش تو پیدا میشوم . . .

تو را دوست دارم وقتی در میان دلتنگی ها درمیان چشمان تو پیدا میشوم . . .

تو را دوست دارم آن زمان که از صدای قلبت از خواب بیدار میشوم . . .

تو را دوست دارم . . .

سراب رد پای تو

کجای جاده پیدا شد ؟

کجا دستاتو گم کردم

که پایان من اینجا شد ؟

کجای قصه خوابیدی

که من تو گریه بیدارم

که هر شب هُرم دستاتو

به آغوشم بدهکارم

گاهی اوقات نه ! همیشه ، نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و فقط  واسه خودت بخواد که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه ، بهت بگه هستم تا ته تهش . . .

هستم تا آخرش . . .

عاشقتم بدجور . . .

توهم رو کنی بهش و بهش بگی منم هستم همینجا توی قلبت تا ابد . . .

آغوش بعضی ها علم را زیر سوال می برد !

آنقدر آرامت می کند که هیچ مُسکنی جایش را نمی گیرد . . .

گاهی وقتا دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد که بیاد تو تنهاییم و من اجازه ندم !

و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه مگه من مردم که تنها بمونی . . . !

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!