تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

20 راهکار جذاب و ساده برای متوقف کردن احساس پوچی و بی ارزش بودن

تجربه احساس بی ارزشی، پوچی و بدبختی ممکن است برای بسیاری از افراد آشنا و قابل توجه باشد. این احساسات می‌توانند ناشی از مواقف استرس زایی باشند که به سرخوردگی و احساس پوچی منجر شوند. افرادی که این احساسات را تجربه می‌کنند، ممکن است دچار ناراحتی، بی‌ارزشی و ناامیدی شوند.

علل احساس پوچی و بی ارزشی می‌تواند متنوع باشد؛ از تجربه‌های سخت در زندگی تا اختلالات روانی مرتبط، می‌تواند تأثیر گذار باشد. از پررنج‌ترین علایم افسردگی، احساس بی ارزشی به خود و زندگی است که ممکن است به خودکشی منجر شود. برای پیشگیری و درمان اصحاب این احساسات، مشورت با یک متخصص سلامت روان پیشنهاد می‌شود.

راه‌های مختلفی برای غلبه بر احساس پوچی و بی ارزشی وجود دارد؛ از ایجاد اهداف شخصی و توسعه مهارت‌ها تا مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و خیریه. همچنین، تاکید بر داشتن زندگی تعادلی و مدیتیشن می‌تواند به کاهش این احساسات کمک کند. از سوی دیگر، مصرف دارو‌های گیاهی و روش‌های طب سنتی نیز می‌تواند موثر باشد در مدیریت بی ارزشی و پوچی.

تک فان- درگیر شدن با احساساتی چون احساس دوری از مردم و پناه بردن به تنهایی، از دست دادن حس خوشبختی و یا احساس اینکه زندگی معناداری ندارید، همگی ممکن است ناشی از اتفاقات استرس زایی باشد که سبب سرخوردگی و در نتیجه ایجاد حس پوچی و بی ارزشی در شما شده اند. این احساس ممکن است به صورت عدم رضایت در روابط یا حرفه کاری شما نیز ظاهر شود. نادیده گرفتن یا سرکوب این احساسات می‌تواند باعث سوق دادن افراد به سمت استفاده از راهبرد‌های مقابله‌ای غیرمفید مانند اعتیاد به مواد مخدر و یا فعالیت‌های خود تخریبی شود. اگر شما هم جزو افرادی هستید که احساس پوچی و بی ارزشی می کنید، مطمئن باشید که تنها نیستید. احساس پوچی یک تجربه مشترک بشری است که خوشبختانه راه‌هایی برای غلبه بر آن وجود دارد که در ادامه به طور مفصل به شرح آن ها می پردازیم.

احساس بی ارزشی چیست؟

به گزارش تک فان، بی ارزشی از احساس ناامیدی و مفید نبودن نشات می‌گیرد. افرادی که احساس بی ارزشی می‌کنند، باور دارند هیچ چیز ارزنده‌ای برای ارائه به دنیا ندارند. تحقیقات نشان داده دو گروه از افراد بیشتر احساس بی ارزشی می‌کنند. افراد مبتلا به افسردگی و افرادی که تجربه آزار جنسی یا جسمی در کودکی را داشته‌اند. در صورتی که احساس بی ارزشی درمان نشود، می‌تواند فرد را به سمت افکار خودکشی سوق دهد. آمار‌ها نشان می‌دهد از بین علائم افسردگی، بی ارزشی بیشترین ارتباط را با اقدام به خودکشی دارد.

دلایل احساس پوچی، بی ارزشی و بدبختی

شاید تصور شما از افرادی که احساس پوچی، بی ارزشی و بدبختی دارند، آدم‌های بی‌استعداد و بی‌عرضه‌ای است که به دنبال هدفی در زندگیشان نیستند؛ در حالی که بخش مهمی از احساس پوچی و بی ارزشی مربوط به افرادی با اختلالات شخصیت مرزی است. این افراد معمولاً عمیقاً با این احساسات دست و پنجه نرم می‌کنند و به شدت از این احساسات رنج می‌برند و برای رهایی از احساس پوچی و بی ارزشی، تلاش‌های نافرجام زیادی انجام می‌دهند؛ البته باید به این مهم توجه داشت که شدت این احساس، نه وجود یا عدم وجود آن ملاک تشخیص بیماری است؛ در واقع این احساس در افراد نرمال هم دیده می‌شود که در ادامه به نمونه‌هایی از آن می‌پردازیم.

چرا احساس پوچی میکنم؟

احساس پوچی میتواند به صورت‌های زیر ظاهر شود:

احساس تنهاییاحساس سردرگمی در مورد زندگی و اهداف خودعدم انگیزه برای دنبال کردن هر چیزی در زندگی

هر کسی ممکن است هر از گاهی این خلاء را در قلب خود احساس کند که میتواند دلایل زیادی داشته باشد، از جمله:

تغییر سطح هورمونیاز دست دادن شغل

در هر مرحله از زندگی که مجبور میشوید درباره خود و زندگیاتان فکر کنید، ممکن است دچار احساس پوچی موقتی شوید.

نه در همه موارد، اما احساس پوچی میتواند نشان‌های از وضعیت سلامت روان مانند افسردگی، اختلال دوقطبی یا اختلال استرس پس از سانحه باشد. یک متخصص سلامت روان میتواند وضعیت شما را به طور دقیق تشخیص دهد.

احساس پوچی چگونه ایجاد می شود؟

از دست دادن ارتباط با خود

این موضوع غیرعادی نیست که ارتباط کسی با خودش هر چند وقت یک بار قطع شود. این قطع ارتباط ممکن است به احساس پوچی طولانی مدت منجر شود. برخی از مردم این اتفاق را “زندگی بدون هدف” می‌نامند. به این معنی که ممکن است در مورد نوع فردی که هستید یا کسی که می خواهید به آن تبدیل شوید، سردرگم باشید.

از دست دادن ارتباط با خودتان می تواند ناشی از شرایط مختلف مثل داشتن یک شغل سخت باشد.

نداشتن اهداف یا رویا‌های مشخص نیز میتواند باعث شود احساس پوچی کنید.

تجارب حل نشده گذشته

اگر یک سوگواری تجربه کرده اید که مدت طولانی شما را درگیر کرده است، ممکن است احساس پوچی با این موضوع مرتبط باشد.

یک تجربه دردناک حل نشده در دوران کودکی یا احساس رها شدن از سوی یکی از اعضای خانواده از تجارب حل نشده گذشته هستند که می توانند در بزرگسالی به شکل احساس پوچی ظاهر شوند.

هنگامی که ما واضح و با ذهنی باز درباره تجربیات خود صحبت نمی‌کنیم یا احساساتی را که برای مدت طولانی تجربه کرده ایم را بازگو نمی کنیم، تاثیراتی دارند که به شکل احساساتی نظیر پوچی بروز پیدا می کنند.

حتی اگر این تجربیات بسیار طاقت فرسا و دردناک باشند، فکر کردن و صحبت کردن در مورد آن‌ها ممکن است به شما در بررسی آن‌ها و وضعیت خود کمک کند. انجام این فرآیند با کمک و همراهی یک متخصص سلامت روان بسیار توصیه می شود.

مراقب خودت نیستی

برای برخی افراد، مراقبت از دیگران در اولویت است و ممکن است باعث شود آن‌ها به نیاز‌های خود برای مدت طولانی توجه نکنن. این موضوع نیز میتواند منجر به احساس پوچی شود.

ممکن است احساس کنید شاد کردن دیگران شما را نیز خوشحال میکند. حتی اگر واقعا همین طور باشد، مهم است بدانید حمایت از دیگران به معنی حمایت از خود نیست. همه انسان‌ها از جمله شما به حمایت و مراقبت نیاز دارند. هنگامی که نیاز‌های حمایتی شما برآورده شود، برای کمک و حمایت از دیگران نیز عملکرد بهتری خواهید داشت.

کیتلین اسلایت، یک درمانگر ازدواج و خانواده در دورهام، کارولینای شمالی، توضیح میدهد که رها کردن خود، گوش ندادن به امید‌ها و خواسته‌های خود، میتواند باعث شود احساس پوچی کنید.

اسلایت گفت: توجه نکردن به نیازهایتان میتواند منجر به اضطراب، احساس گناه و شرم شود. این علائم و احساسات می تواند همان احساسی باشد که به طور کلی “احساس پوچی” نامیده می شود.

مدت زمانی که در شبکه‌های اجتماعی می گذرانید نیز ممکن است بر احساس پوچی تأثیر بگذارد و حتی آن را تشدید کند.

افرادی که در شبکه‌های اجتماعی دنبال می کنید نیز می توانند روی احساس پوچی تاثیر بگذارند. ممکن است آن‌ها در تلاش برای نشان دادن تصویر کاملی از زندگی خود باشند و شما را به ورطه مقایسه زندگی خود با آن‌ها بکشانند.

قرار گرفتن در موقعیت‌های استرس‌زا و فشار روانی

قرار گرفتن در شرایط تنش‌زا و استرس‌آور می‌تواند تمام انرژی درونی شما را خالی کند. زمانی که با یک مشکل یا اتفاق ناگوار مواجه می‌شوید، مغز شما می‌بایست فعالیت خودش را برای کنترل شرایط چند برابر کند. به این صورت به طور مداوم با کمبود انرژی و احساس خلا و پوچی در زندگی روبه‌رو می‌شوید.

این موقعیت استرس‌زا می‌تواند هر چیزی را در بربگیرد. برای مثال ممکن است عزیزی را از دست داده باشید و یا با یک شکست عشقی سخت و دردناک دست‌وپنجه نرم کنید، ورشکست شوید و …. در این صورت حجم فشار‌های روانی که تحمل می‌کنید آنقدر زیاد می‌شود که حس ناامیدی پیدا می‌کنید.

اعتیاد به مخدر‌ها و الکل

برخی تصور می‌کنند که اعتیاد به مواد مخدر و الکل به دلیل وجود حس پوچی اتفاق می‌افتد. این موضوع تا حد زیادی درست و قابل قبول است. اما در بسیاری از موارد مصرف مخدر‌ها و الکل احساس پوچی را در فرد به وجود می‌آورند؛ بنابراین بسیاری از افرادی که به الکل و مخدر‌ها اعتیاد پیدا می‌کنند، احساساتی مانند احساس پوچی در زندگی را هم تجربه می‌کنند.

اضطراب و افسردگی

احساس پوچی در زندگی در بسیاری از موارد خبر از یک اختلال یا مشکل روانشناختی می‌دهد. به همین دلیل بی‌توجهی به این احساس یا سهل‌انگاری در برخورد با آن می‌تواند به تشدید بیماری و حس ناامیدی منجر شود.

خیلی وقت‌ها افسردگی بیش از آنکه با احساس غم و اندوه مداوم درونی بروز کند، با احساس پوچی و ناامیدی، بی‌انگیزگی و عدم علاقه به انجام فعالیت‌ها همراه است. همین اتفاق زمانی که تشدید می‌شود، فرد را به سمت رفتار‌های پر خطر هدایت می‌کند و ممکن است به خودکشی منجر شود. در واقع می‌توان گفت احساس پوچی و خودکشی در یک رابطه مستقیم با هم قرار دارند.

قرار گرفتن در معرض خبر‌های بد

دنیای مدرن و عصر ارتباطات با همه پیشرفت‌ها و مزایایی که دارد، یک اشکال برزگ دارد که همه اخبار بی‌وقفه و به شکل بمبارانی در لحظه پخش می‌شود. در بسیاری از موارد قرار گرفتن مداوم در معرض اخبار بد و رسانه‌ها این احساس پوچی در زندگی را به وجود می‌آورد و تشدید می‌کند.  

ابتلا به بیماری‌های سخت و صعب‌العلاج جسمی

گاهی وجود یک بیماری جسمی می‌تواند احساس خلاء در زندگی را به وجود آورد و فرد را با حالتی از ناامیدی و بی‌انگیزگی روبه‌رو کند. در بسیاری از موارد با بهبود بیماری حالت پوچی و ناامیدی هم کمتر می‌شود. اما به طور کلی گرفتار شدن به یک بیماری خاص به عنوان علت احساس پوچی در زندگی مطرح می‌شود.

نداشتن روابط مهم

مطالعه رشد بزرگسالان هاروارد، یکی از طولانی‌ترین مطالعات در مورد زندگی بزرگسالان، نشان داده است که حفظ روابط نزدیک و خوب مهمترین جنبه تجربه انسانی است. منظور از یان جمله تعداد روابط و دوستان نیست؛ بلکه کیفیت روابط را مدنظر قرار داده است.

صمیمیت عاطفی، حمایت، گوش دادن فعال و همراهی همگی مهم هستند. وقتی این موارد در زندگی شما وجود ندارد، میتواند منجر به احساس پوچی و تنهایی شود.

نمونه‌هایی از احساس بی ارزشی در زندگی افراد 

سوء استفاده جنسی در کودکی: افرادی که مورد سوء استفاده جنسی در کودکی قرار گرفته‌اند، ممکن است در برخورد‌های جنسی بزرگسالی حتی در رابطه توافقی یا در یک رابطه صمیمی احساس بی ارزشی و پوچی کنند.

افراد کمالگرا: این افراد تمرکز زیادی رو نواقص خود دارند، مدام تلاش می‌کنند تا بی‌نقص باشند و در صورتی که در این مسیر به مانعی بخورند که از کنترلشان خارج باشد احساس پوچی و بی‌ارزشی می‌کنند.

افراد بااعتماد به نفس بیرونی: افرادی که با اکتساب مدرک، پول، موقعیت اجتماعی و ظاهر جذاب، احساس ارزشمند بودن می‌کنند در مواجه با شرایطی مانند از دست دادن شغل، طلاق یا مشکلات مالی به سرعت احساس پوچی و بی ارزشی می‌کنند.

افراد روان رنجور: این افراد حساس و زود رنج هستند و هر اتفاقی را در زندگیشان منفی ارزیابی می‌کنند. آن‌ها باور دارند، هیچ کس آن‌ها را دوست ندارد و همه به آن‌ها حسادت می‌کنند، این افراد با نگاه بدبینانه به مرور به احساس بی ارزشی و پوچی در زندگی می‌رسند.

افراد وابسته به کار: افرادی که احساس ارزشمند بودن خود را صرفا از شغلشان می‌گیرند، در صورتی که موقعیت شغلی خود را از دست بدهند به شدت احساس بی ارزشی و بیهودگی می‌کنند.

افراد وابسته به ظاهر: افرادی که اهمیت زیادی به ظاهر خود می‌دهند با بالا رفتن سنشان احساس می‌کنند که به اندازه گذشته جذاب نیستند و این باعث احساس دوست نداشتنی بودن و بی ارزشی در آن‌ها می‌شود.

افراد افسرده: احساس بی ارزشی اغلب شامل احساس ناامیدی و بی‌اهمیت بودن است. چنین احساساتی غالباً یک علامت رایج افسردگی است. افراد افسرده وقایع منفی را به عملکرد‌ها یا خصوصیات خود نسبت می‌دهند. این افراد تفکری دارند که وقایع منفی را به خود نسبت می‌دهند، برای مثال  نمره‌ام خوب نشده، چون من آدم کودنی هستم یا در کارم ورشکست شدم، چون آدم بدشانسی هستم، بیشتر احساس بدبختی و بی ارزشی می‌کنند.

آسیب روانی دوران کودکی: تجربه‌های منفی کودکی اثر ماندگاری از خود به جا می‌گذارند. مورد غفلت، سوءاستفاده و مورد بدرفتاری قرار گرفتن در دوران کودکی، همگی می‌توانند در بروز احساس بی ارزشی نقش داشته باشند. کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند یا توسط والدین و سایر مراقبین مورد انتقاد قرار می‌گیرند، ممکن در بزرگسالی احساس بی‌اهمیت بودن را تجربه کنند.

سبک مقابله با مشکلات: افرادی که در مواجه با مشکل دچار استرس زیادی می‌شوند، در برداشتی که از خود دارند دچار آسیب می‌شوند؛ بنابراین بعد از تجربه مشکلات مالی، طلاق یا از دست دادن شغل به شدت احساس پوچی، بی ارزشی و بدبختی می‌کنند.

مسائل روانشناسی مرتبط با احساس بی ارزشی

بی ارزشی و مشکلات جسمی: این افراد شکایت‌هایی مثل درد سنگین در بدن، کسلی و کرختی، گریه کردن دارند. همچنین آن‌ها مشکلاتی در مراقبت از خود از جمله: دوش گرفتن، غذا خوردن، شستن لباس‌ها و … دارند که در صورت عدم درمان احساس بی ارزشی ممکن است به سوء مصرف الکل، مواد مخدر و خودکشی نیز برسد.

بی ارزشی و مشکلات روان: ناامیدی، اضطراب اجتماعی، از دست دادن هدف در زندگی، کاهش علاقه و اهمیت به زندگی، دوری از بیان عواطف، بیان مداوم افکار منفی، از علائم شایع افرادی است که احساس بی ارزشی دارند.

بی ارزشی و روابط: این افراد از روابط صمیمی کناره گیری می‌کنند، در جمع منزوی و گوشه گیرند، حساس و زود رنج بوده و هر اتفاقی در رابطه را به معنی بی ارزش بودن برای دیگران تعبیر می‌کنند.

احساس پوچی مزمن

احساس پوچی مزمن یک حالت عاطفی و روانی است که به طور مداوم و به صورت پایدار در زمان طولانی و به شدت مزاحم در زندگی فرد حضور دارد. در این حالت، فرد به طور مداوم احساس عدم ارتباط، بی‌هدفی، ناراحتی، بی‌ارزشی و خستگی از زندگی دارد. احساس پوچی مزمن می‌تواند باعث کاهش انگیزه، اشتیاق و احساس خوشی در فعالیت‌ها و رویداد‌های روزانه شود.

احساس پوچی مزمن ممکن است تأثیر مخربی بر روحیه و کیفیت زندگی فرد بگذارد و موجب کاهش انگیزه به کار‌ها و دستیابی به اهداف شخصی و حرفه‌ای شود. این احساس معمولاً با کمبود ارتباط اجتماعی، ایزوله‌شدن از دیگران و کمبود تجربه‌ی لذت از فعالیت‌ها همراه است.

احساس پوچی مزمن می‌تواند از علائم و نشانه‌های اختلالات روانی مرتبط با افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیتی، یا بیماری‌های جسمی مانند بیماری‌های مزمن ناشی شود. برای درمان احساس پوچی مزمن، ممکن است نیاز به مشاوره و درمان از متخصصان روان‌شناسی و روان‌پزشکی باشد تا علت‌ها و ریشه‌های احساس پوچی بررسی شده و به شیوه‌های مختلف مداوا پرداخته شود.

در موارد شدیدتر، احتمالاً دارو‌ها و درمان‌های دارویی نیز ممکن است مورد نیاز باشد. به هر حال، مهم است که فرد با مشاوران متخصص همکاری کند تا بهبودی روانی را تجربه کند.

احساس پوچی و خودکشی

چرا به خودکشی فکر می‌کنیم؟ رابطه احساس پوچی و خودکشی می‌تواند به عنوان یکی از موارد جدی و حساس در حوزه روان‌شناسی و روان‌پزشکی مطرح شود. احساس پوچی به تنهایی نمی‌تواند عامل خودکشی باشد، اما ممکن است در برخی افراد مؤثر باشد و ریشه‌های احتمالی برای رفتار‌های خودکشی فردی را ایجاد کند.

افرادی که احساس پوچی مزمن دارند و به مرور زمان این احساس به شدت افزایش می‌یابد، ممکن است به ریسک بالا برای خودکشی افتاده باشند.

علت این ارتباط این است که احساس پوچی می‌تواند منجر به کاهش ارتباط اجتماعی، ایزوله‌شدن از دیگران، کم‌انگیزگی به زندگی و کاهش ارزش‌بخشی فرد به خودش و زندگی شود. این موانع می‌توانند در فرد احساس بی‌امیدی و ناکامی را به وجود آورده و او را به فکر‌ها و رفتار‌های ناامنی مانند خودکشی سوق دهند.

در کل، توجه به احساسات خود و مراجعه به متخصصان می‌تواند به پیشگیری و درمان موثر از احساس پوچی و افکار خودکشی کمک کند.

چگونه احساس پوچی را متوقف کنیم؟

ایجاد اهداف

تعیین اهداف شخصی و حرکت به سمت آن‌ها می‌تواند احساس پوچی را کاهش دهد.

توسعه مهارت‌ها

به توسعه مهارت‌های جدید و بهبود مهارت‌های موجود بپردازید. این کمک می‌کند تا احساس ارزشمندی خود را افزایش دهید.

وقت‌گذاشتن برای خود

به خود وقت بیشتری بدهید تا با کار‌هایی که دوست دارید انجام دهید و لذت ببرید.

یک لیست قدردانی داشته باشید

بی ارزش بودن می‌تواند زمانی رخ دهد که زندگی خود را به طور ناجوانمردانه‌ای با زندگی دیگران مقایسه کنید. برای رهایی از این مقایسه لیستی از کار‌های ارزشمندی که انجام داده‌اید، تهیه کنید. از این طریق می‌توانید تمرکز مجدد افکار خود را روی دستاوردهایتان بگذارید. این لیست از شما در برابر تأثیرات منفی مقایسه و بی ارزشی محافظت می‌کند.

تنظیم تعادل زندگی

موازنه بین کار و زندگی شخصی بسیار مهم است تا احساس پوچی به شما حمله نکند.

مدیتیشن و آرامش

مدیتیشن و تمرینات آرامشی می‌توانند به شما کمک کنند تا با احساس پوچی مقابله کنید همچنین به درمان بی حوصلگی کمک می‌کند.

شکرگزاری کنید

سپاسگزاری را تمرین کنید. هر روز چند لحظه وقت صرف کنید و به این فکر کنید که برای چه چیزی شکرگزار هستید و آن چیز چگونه می‌تواند به زندگی شما معنا دهد. برای بیشتر کردن تاثیر شکرگزاری بهتر است آن را با صدای بلند انجام دهید یا بنویسید.

با دیگران ارتباط برقرار کنید

برای غلبه بر احساس پوچی در زندگی، ارتباط با دیگران برای شما مفید خواهد بود. ارتباط با دوستان یا خانواده می‌تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید، به خصوص اگر بتوانید در مورد احساسات خودتان به آن‌ها اعتماد کنید. از طریق مشارکت‌های اجتماعی، سرگرمی‌ها و علایق متقابل، به طور مرتب با عزیزان خود ارتباط برقرار کنید.

با دیگران مهربان باشید

مهربانی می‌تواند احساس رضایت بیشتری در زندگی شما ایجاد کند. به دنبال راه‌های کوچکی باشید که بتوانید مهربانی را به دیگران نشان دهید. مهربانی شما باعث می‌شود دیگران احساس خوبی داشته باشند و این ممکن است به شما کمک کند تا احساس پوچی در زندگی را کمتر تجربه کنید.

پیدا کردن معنا

سعی کنید معنا و هدفی در زندگی‌تان پیدا کنید و به آن پایبند باشید.

فهرستی از محاسن خودتان تهیه کنید

بهترین ویژگی‌های خود را بنویسید؛ این ویژگی‌های مطلوب می‌تواند مانند داشتن لبخندی زیبا به ظاهر مربوط باشد یا مانند رفتار دوستانه مرتبط با شخصیت‌تان باشد. می‌توانید از یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌تان بخواهید که در تهیۀ این فهرست به شما کمک کنند. این فهرست را همواره همراه داشته باشید و هر گاه افکار منفی به سرتان زد، بلافاصله محاسنی را که دارید به خود یادآوری کنید.

با افراد منفی‌نگر و منفی‌باف وقت نگذرانید

سعی کنید تا حد ممکن از افراد منفی‌باف دور باشید، چون این افراد احساس ناامیدی، پوچی و ناکامی را در شما چندین برابر می‌کنند. سعی کنید با افراد پرانرژی و فعال مراوده داشته باشید و وقت بگذرانید تا در کنار آن‌ها شما نیز انگیزه برای تلاش و فعالیت پیدا کنید.

کمتر در شبکه‌های اجتماعی وقت بگذرانید

وقت گذراندن در شبکه‌های اجتماعی و دیدن صفحات افراد معروف وقت زیادی از شما را تلف می‌کند، وقتی باید صرف کار‌های مهمتری مانند کار، تحصیل و یا حتی تفریح‌تان کنید. علاوه براین به این نکته باید توجه کنید که زندگی واقعی افراد شبیه به آنچه در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند نیست و شما ممکن است با دیدن این تصاویر غیر واقعی شروع کنید به مقایسه کردن زندگی خودتان با آن‌ها و از خودتان و شرایط زندگی‌تان بیشتر ناامید شوید. پس بهترین کار این است که در روز زمان کمی را به شبکه‌های اجتماعی اختصاص دهید و در همین زمان کم هم سعی کنید از صفحات آموزشی و خبری و تفریحی بازدید کنید.

کمک به جامعه

فعالیت‌های اجتماعی و خیریه می‌توانند به شما احساس ارتباط با جامعه و ارزشمندی را بیافزایند.

به دنبال علائم افسردگی باشید

افسردگی در افراد مختلف به طور متفاوتی بروز می‌کند، اما کم خلقی و احساس پوچی در زندگی یا بی ارزشی علائم بسیار شایع آن است. افسردگی ممکن است به صورت موقتی ایجاد شود یا ممکن است یک احساس ثابت باشد. زنان ۷۰ ٪ بیشتر از مردان دچار افسردگی می‌شوند. اگر هر یک از علائم افسردگی را مشاهده کردید، از پزشک یا یک روانشناس کمک بگیرید.

مشاوره روان‌شناسی

اگر احساس پوچی به حدی شدید است که به زندگی شما آسیب می‌رساند، به مشاوره روان‌شناسی مراجعه کنید.  در صورت نیاز، از مراکز حرفه‌ای کمک بگیرید تا به بهبود وضعیت روانی‌تان برسید.

تغییر محیط

در صورت امکان، تغییر محیط و سفر به جا‌های جدید می‌تواند احساس پوچی را کاهش دهد.

 یادگیری چیز‌های جدید

فرصت یادگیری چیز‌های جدید و جذاب را در نظر بگیرید تا احساس ارزشمندی بیشتری داشته باشید.

درمان بی انگیزگی با دارو‌های گیاهی

خوشبختانه مصرف دارو‌های گیاهی مانند موارد زیر می‌تواند به رفع اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بی انگیزگی کمک زیادی کند:

اسطوخودوس

گل گاوزبان

زعفران

بهارنارنج

چای سبز

اگر دارو‌های ضد افسردگی مصرف می‌کنید، توصیه می‌کنیم پیش از شروع استفاده از دمنوش یا چای گیاهی با متخصص طب سنتی مشورت کنید. مواردی از اختلال دارویی مشاهده شده است.

درمان بی انگیزگی در طب سنتی

طب سنتی معتقد است که عامل اصلی بی انگیزگی و بی حوصلگی، غلبه مزاج سرد و‌تر بر بدن است. پس بهتر است مصرف مواد غذایی با طبع گرم مانند خرما، موز، نارگیل، گردو، انبه و … افزایش پیدا کند. استشمام رایحه گل‌های محمدی، بابونه و رز نیز کمک زیادی می‌کند.

اگر امکان انجام طب سنتی را دارید اصلا تعلل نکنید. ماساژ بدن با روغن‌های اساسی مانند روغن زیتون، کنجد و نارگیل نیز می‌تواند به رفع خستگی مزمن کمک زیادی کند.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!