تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

فرشتۀ ناشناس مصری: رازآلودترین خطوط تاریخ باستانی

متون اهرام مجموعه‌ای از متون باستانی هستند که بر روی دیوارها و سقف‌های آرامگاه‌ها و اهرام‌های فراعنه و ملکه‌های مصر باستان حک شده‌اند. این متون توسط کاهنان مراسم تدفین خوانده می‌شدند و مربوط به دوره پادشاهی کهن مصر می‌باشند. متون اهرام به قدیمی‌ترین متون مذهبی معروف و شناخته‌شده مصری تلقی می‌شوند.

یکی از بخش‌های معروف این مجموعه متون، به عنوان “سرود آدمخواری” شناخته می‌شود که بر اساس آن، فرعون و بعد از مرگش به عنوان موجودی خون‌آشام و درنده‌خوی توصیف می‌شود. در این سرود، اوناس فرعون به عنوان یک خدا و موجود قدرتمند تصویری متفاوت از گذشته روایت شده است.

در نگاهی عمیق بر متون اهرام و سرود آدمخواری، بخوانیم چگونه این اسطوره‌ها و باورها نشانگر تمایل مصریان باستان به تجسم قدرت و ارتباط با خدایان بوده و شکل‌دهندهٔ ایدئولوژی و باورهای آنان در زمینه مرگ و زندگی پس از مرگ بوده‌اند. این اسطوره‌ها نشان از اهمیت مردگان در فرهنگ و باورهای مصر باستان دارند و تئوری‌های جدیدتر نشان می‌دهد که آدمخواری ممکن است یک اسطوره باشد که به تصویر قدرت و اتحاد دو سرزمین مصر سفلی و علوی اشاره دارد.

قدیمی‌ترین مجموعۀ متون مصر باستان در درون اهرام فراعنه و ملکه‌های مصر باستان کشف شده‌اند. این «متون اهرام» متونی هستند که بر روی دیوارهای داخلی، سقف‌ها و اثاثیه آرامگاه‌های فراعنه حک شده بودند و پس از ترجمه، حقایق غیرمنتظره‌ای را درباره پادشاهان اولیه مصر آشکار کرده‌اند.

فرادید نوشت، یکی از گیج‌کننده‌ترین و رازآلودترین بخش‌های متون اهرام، به اصطلاح «سرود آدمخواری» مصریان باستان است که بر اساس آن، فرعون در زندگی پس از مرگ به عنوان موجودی خون‌آشام و درنده‌خوی که خدایان را می‌بلعد، معرفی می‌شود.

بیایید نگاهی عمیق به یکی از عجیب‌ترین، خشن‌ترین و غافلگیرکننده‌ترین قطعات ادبیات اولیه مصر بیندازیم.

متون اهرام و سرود آدمخواری مصریان باستان

هنوز مشخص کردن اینکه «اولین» چیزها چه زمانی در تاریخ رخ دادند، دشوار است. ما هنوز دقیقاً نمی‌دانیم که دین مصری از کجا و چه زمانی آغاز شده است و همین مورد در مورد متون نوشتاری هم صدق می‌کند. در مورد مصر، گنجینه‌های بی شماری وجود دارند که هنوز زیر شن پوشیده شده‌اند. به همین دلیل است که، هنگامی که به اصطلاح «متون اهرام» اشاره می‌کنیم، اگرچه نمی‌توانیم ادعا کنیم که آن‌ها «اولین» متون مذهبی در تاریخ مصر هستند، می‌توان با قطعیت گفت که آن‌ها قدیمی‌ترین متون مذهبی «شناخته‌شده» مصری هستند.

متون اهرام، بر خلاف کتاب‌های مصری باستان که می‌شناسیم بر روی پاپیروس نوشته نمی‌شدند بلکه در دوره پادشاهی کهن بر روی دیوارهای داخلی برخی اهرام حک می‌شدند. تا به امروز، مشخص شده است که یازده هرم، همۀ متون اهرام یا دست‌کم بخشی از آن‌ها را دارند. این متون به دستور شش فرعون و پنج نفر از همسرانشان نوشته شده‌اند.

به طور سنتی، مصرشناسان متون اهرام را به چندین «سخن» تقسیم کرده‌اند، زیرا بر این باور بودند که کاهنانی که مراسم تدفین را انجام می‌دادند، آن‌ها را می‌خواندند. خود متون به چندین مضمون مذهبی در مورد دنیای پس از مرگ فرعون‌ها یا ملکه‌ها می‌پردازند. اعتقاد بر این بود که فرعون یا ملکه تنها از طریق مجموعه خاصی از اعمال به یک «اخ» (بخشی از روح، طبق اعتقاد مصریان) تبدیل می‌شدند و با خیال راحت به سوی زندگی ابدی سرشار از شادی پرواز می‌کردند.

دیوار یک اتاق در داخل هرم اوناس که سرود آدمخواری بر روی آن حک شده است

از میان این سخنان، سخنانی که معمولاً «سرود آدمخواری» نامیده می‌شوند، همچنان گیج‌کننده‌ترین باقی مانده‌اند. این سخنان تنها در دو هرم یافت می‌شوند: اهرام متعلق به اوناس و تتی. با این حال، سرود آدمخواری فرعون اوناس طولانی‌ترین و کامل‌ترین سرود است. این متن همچنین یکی از بدترجمه‌شده‌ترین قطعه‌های نوشتاری مصری است. ما آن را به طور عمیق تجزیه و تحلیل خواهیم کرد، اما ابتدا به برخی زمینه‌های زندگینامه‌ای نیاز داریم.

اوناس چه کسی بود؟

بیشتر اهرام مصر باستان که امروزه به خوبی می‌شناسیم، در طول همین سلسله خاص پادشاهی کهن ساخته شده‌اند. هرم اوناس حدود 2300 سال قبل از میلاد مسیح در سقاره، نزدیک قاهره امروزی ساخته شده است و اگرچه اکنون شبیه یک ویرانه است، در زمان خود یکی از کامل‌ترین اهرام با بدنه صاف آهکی بوده است.

روایت‌های زمان اوناس به بهره‌برداری‌های نظامی او در جنوب کنعان و نحوه حفظ روابط تجاری او با نوبه و شام می‌پردازند و البته او را به عنوان پسر «رع» و همتای «اوزیریس» به تصویر می‌کشند. این جنبه آخر سلطنت اوناس، یعنی جنبه مذهبی، به طور استثنایی در متون اهرام او که به زودی بررسی خواهیم کرد روایت می‌شود.

چهار نقطه اصلی زمین

متون اهرام به مرگ و رستاخیز پادشاه و صعود او به آسمان با کمک آتوم-رع می‌پردازد؛ جایی که او به اوزیریس تبدیل خواهد شد. این فرآیند دارای یک سری مراحل است که با یک روایت داستانی بسیار جالب روایت می‌شود. اولین مرحله شامل ادعای «مکان چهار ستون» است، یعنی زمین با چهار نقطه اصلی آن. متون شرح می‌دهند که چگونه تعدادی از خدایان که شاهد و گواه سلطنت اوناس هستند، به هر گوشه مصر می‌روند تا از او پیروی کنند.

بنابراین، در سراسر کشور، مشخص است که اوناس پادشاه مطلق مصر است. سخن 217 (همه گزیده‌ها از ترجمه میریام لیختهایم از متون اصلی هستند) می‌گوید: «این اوناس می‌آید، روحی غیرقابل تخریب؛ اگر او بخواهد بمیری، می‌میری؛ اگر او بخواهد زنده بمانی، زنده خواهی ماند!»

اوناس در آسمان با نی‌های شناور

پس از تأیید سلطنت خود، اوناس شروع به صعود به آسمان می‌کند، جایی که پدرش آتوم-رع ساکن است: «رع-آتوم، پسرت به سوی تو می‌آید؛ اوناس به سوی تو می‌آید؛ او را با خود بالا ببر، در آغوشت بگیر؛ او پسر تو، از بدنت، برای همیشه است!»

او توسط «شو»، خدای هوا، بلند می‌شود و سپس الهه آسمان یعنی «نوت» دست او را می‌گیرد تا او را در آسمان استقبال کند. او از اوناس دعوت می‌کند تا به او در دعا بپیوندد و سپس پادشاه باید یک مراسم تطهیر را انجام دهد. مکان افسانه‌ای که در آن تطهیر انجام می‌شود به عنوان «میدان نی» شناخته می‌شود و گفته می‌شود که در آسمان شرقی واقع شده است.

در اساطیر مصری، آسمان به عنوان همتای رود نیل تصور می‌شود. بنابراین، امن‌ترین راه برای عبور از آن روی تعدادی نی شناور است که توسط یک قایقران هدایت می‌شود. اینجاست که متن برای تفسیر دشوار می‌شود، زیرا به تعدادی خدا اشاره می‌کند که در متون بعدی ظاهر نمی‌شوند. این ارجاعات نیز بسیار مبهم و استعاری هستند:

«او [اوناس] کسانی را که به آنجا رفته‌اند [به آسمان] تابع خود می‌کند؛ آنها چهار روح پیر را برای او می‌آورند. روسای پوشندگان کاکلی؛ که در سمت شرقی آسمان ایستاده‌اند؛ با تکیه به عصاهای خود؛ تا این نام نیک اوناس را به رع بگویند؛ اوناس را به نخبکاو معرفی کنید؛ و ورود اوناس را تبریک بگو.»

اصطلاح «پوشندگان کاکلی» به این واقعیت اشاره دارد که کودکان در مصر سر خود را می‌تراشیدند، به جز یک کاکل مو در یک طرف سرشان. نخبکاو نیز یک خدای مار اولیه بود، اما در مورد او چیز زیادی شناخته شده نیست. به لطف این خدایان که به او اجازه ورود به آسمان را می‌دهند، او سرانجام جایگاه خود را در زندگی پس از مرگ می‌گیرد. اما بعد، همه چیز به هم می‌ریزد!

بقایای هرم اوناس که در زمان خود یکی از بی‌نقص‌ترین اهرام مصر بود

سرود آدمخواری

«آسمان باران می‌بارد، ستارگان تاریک می‌شوند؛ طاق‌ها می‌لرزند، استخوان‌های زمین می‌لرزند؛ سیارات ساکن می‌شوند؛ با دیدن طلوع اوناس به عنوان قدرت؛ خدایی که از پدرانش زندگی می‌کند؛ که مادرانش را می‌خورد!» (سخن 273)

این قطعه نشان می‌دهد که اوناس قوی‌تر از خدایان و الهه‌هایی است که قبل از او آمده‌اند. اما اوناس تنها نیست. او یاران زیادی دارد، با این حال، آنها «زیر پاهای او» هستند، یعنی قدرت آنها به اندازه اوناس زیاد نیست. متون مقبره اوناس همچنان به ذکر این موضوع ادامه می‌دهند که او می‌تواند به خدایان دیگر دستور دهد تا خواسته او را انجام دهند و در مقطعی مارهای آتشین و جوینده روح را روی پیشانی خود پرورش می‌دهد. در واقع، تعدادی قدرت حیوانی وجود دارد که او بر آنها تسلط دارد:

«اوناس گاو آسمان است؛ که در قلبش خشمگین است؛ که از وجود هر خدایی زندگی می‌کند؛ که احشاء آنها را می‌خورد».

برخلاف بقیه ادبیات مصری که در آن موضوع مرگ پادشاه یا خدایان به کلی نادیده گرفته می‌شود، سخنان 273 و 274 متون اهرام، که به درستی «سرود آدمخواری» نامیده می‌شوند، کاملاً صریح هستند. او همه چیز را که خدایان برای ارائه دارند می‌خورد، او «جادوی آنها را می‌خورد، روح آنها را می‌بلعد». خدای خونس به دستور اوناس گلوی چندین خدا را می‌برد و احشاء آنها را در یک ظرف غذاخوری برای پادشاه سرو می‌کند. در سرود آدمخواری به وفور به بریدن اعضای بدن و خوردن اندام‌ها اشاره می‌شود. اما بدون شک بحث‌برانگیزترین و مرموزترین بخش‌های این «سرود» در انتهای سخن 274 یافت می‌شود:

«او استخوان‌ها و مغز را له کرده است؛ او قلب خدایان را تصاحب کرده است؛ او سرخ را خورده، سبز را بلعیده است؛ اوناس از ریه‌های خردمندان تغذیه می‌کند؛ دوست دارد از قلب‌ها و جادوی آنها زندگی کند».

معنای این سخن حتی امروز هم روشن نیست. اما ممکن است بحث در مورد برخی از تفاسیر موجود مفید باشد.

آیا آدمخواری در مصر باستان وجود داشته است؟

در اوایل قرن بیستم، ارنست آلفرد والیس، مصرشناس، یکی از مشهورترین کارشناسان متون مصری باستان بود. مشهورترین یافته او به اصطلاح «پاپیروس آنی» بود که حاوی یکی از زیباترین نسخه‌های کتاب مردگان بود. او همچنین حدود 150 کتاب در مورد موضوعات مختلف منتشر کرد.

اثر او در سال 1911 با عنوان «اوزیریس و رستاخیز در مصر» ادعای جسورانه‌ای را مطرح کرد: مصریان اسطوره اوزیریس را اختراع کردند تا جمعیت را مجبور به ترک عادت قدیمی خود یعنی «آدمخواری» کنند. منبع اصلی این نظریه سرود آدمخواری بود، جایی که به نظر می‌رسد آدمخواری به طور مفصل شرح داده شده است. به گفته او، بنابراین، کاهنان دولتی پادشاهی کهن شروع به روایت داستان مرگ و تکه تکه شدن اوزیریس به عنوان راهی برای ممنوع کردن چنین اعمالی کردند. دیگر اجساد مرده برای خوردن مجاز نبودند، بلکه باید به طور کامل مومیایی می‌شدند و برای زندگی پس از مرگ محافظت می‌شدند.

تفاسیر بهتر (و جدیدتر) از سرود آدمخواری مصریان باستان

در ابتدا، به نظر می‌رسید که دانشمندان از ایده‌های والیس حمایت می‌کنند، اما به زودی مشخص شد که شواهد ارائه شده توسط او برای ادعای قاطعانه مبنی بر اینکه مصریان در مقطعی از تاریخ خود آدمخواری می‌کرده‌اند، کافی نیست. مطالعات و تفاسیر جدیدتر از متون اهرام بر این نکته تأکید دارند که محتوای آنها به واقعیت مربوط نمی‌شود، بلکه بسیار استعاری است. در این معنا، آدمخواری به عنوان تأکیدی بر قدرت اوناس به عنوان حاکم در آسمان و تجسم اوزیریس دیده می‌شود. تغذیه و قدرت او از ارواح خدایان همکارش ناشی می‌شود، زیرا او اکنون در میان آنها در آسمان زندگی می‌کند.

در نهایت، همانطور که میریام لیختهایم ثابت کرده است، هنگامی که گفته می‌شود اوناس «سرخ را خورده است»، متن به «تاج سرخ» مصر سفلی اشاره دارد؛ در حالی که «سبز» همان الهه بزرگ مصر علیا یعنی واجت است. سرود آدمخواری به جای اینکه مدرکی از آدمخواری در مصر باستان باشد، جشنی از «اتحاد دو سرزمین» مصر علیا و سفلی تحت حاکمیت خدا است که حتی از تخت خود در آسمان نیز قادر به حکومت بود.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!