آلناز شاکردوست: از «بی بدن» تا بخش اصلی جشنواره فجر، 3 دلیل برای حضور او
فیلم “بیبدن” با بازی الناز شاکردوست موفقیت چشمگیری در جشنواره فیلم فجر نداشت و دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد. یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت این فیلم، عدم تمرکز به اندازه کافی بر ایده اصلی آن بود. از آنجا که فیلم بر اساس یک پرونده جنایی ایجاد شده بود که مربوط به قتل یک دختر جوان بود، انتظار میرفت که مخاطب با زندگی خانوادههای مرتبط با موضوع، آشنا شود، اما این امر به درستی انجام نشد و بقیه نقاط داستان نیز درست پیگیری نشدند. از طرفی، استفاده از بازیگران نامناسب نیز میتواند یکی دیگر از دلایل اصلی به شمار آید. شاید این باشد که هرچقدر بازیگرانی معروف و محبوب باشند، اما اگر نقشهایشان بازی درخشانی ارائه نکنند، موفقیت انتظاری نخواهد داشت. در نهایت، تدوین نامناسب و ضربالاجل فیلم نیز میتواند از دلایل عدم موفقیت آن باشد. از آنجایی که فیلم جنایی بود، صحنههای تنشزا و ریتمی پرفشار باید موجود بود، اما تدوین فیلم به گونهای بود که این احساس به مخاطب منتقل نشد و این موضوع میتواند یکی از دلایل برتری جشنواره فیلم فجر بر “بیبدن” باشد.
تک فان- وقتی به برخی از روایات در سینما، رمانها و تئاترها نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که انگار قصهها ته کشیده و ایدهها به قدری تکراری است که به راحتی میتوان انتهای قصهها، تنشها و کشمکشها را حدس زد. بنابراین این رسم که به دنبال قصهها در پروندههای جنایی بگردیم و در مسائلی که به شکل معمول اطرافمان به وجود میآید اغراق کنیم تا قصهای درست و درمان به دست دهیم شدت بیشتری گرفت. فیلم «بیبدن» با بازی الناز شاکردوست از این قاعده مستثنی نیست. کاظم دانشی، نویسنده فیلمنامه «بی بدن» ایدهای جذاب را از روی پروندهای قضایی برداشت به این امید که فیلمی معرکه روی پرده سینما بیافتد. اما، تک فان در این مطلب بررسی میکند که چرا فیلم «بیبدن» به بخش اصلی جشنواره فیلم فجر وارد نشد و این همه حواشی برای این فیلم به وجود آمد؟
دلیل اول؛ بال و پر ندادن به ایده اصلی در فیلم «بیبدن»
به گزارش تک فان، یکی از اصلیترین دلایلی که باعث شد فیلم «بیبدن» در جشنواره فیلم فجر موفق نباشد، بال و پر ندادن به ایده اصلیای بود که از روی یک پرونده جنایی مرتبط با قتل یک دختر جوان به دست دوست پسرش شکل گرفته بود. برای وارد کردن مخاطبان به هسته اصلی قصه لازم بود تا با شیوه زندگی دو خانواده قاتل و مقتول آشنا شویم، اما نویسنده، کارگردان و بازیگران دست به دست هم دادند تا این قضیه به سرانجام نرسد. در واقع بهتر است بگوییم که قصه واضح نیست و در برخی از موارد مخاطب سرنخها را گم میکند البته اگر سرنخی وجود داشته باشد.
دلیل دوم؛ به کارگیری بازیگران نامناسب برای نقشها در فیلم «بیبدن»
اگرچه الناز شاکردوست، سروش صحت، پژمان جمشیدی و گلاره عباسی بازیگرانی محبوب میان مردم هستند، اما بستن یک گروه بازیگری با اسمها و چهرههای مطرح نمیتواند به خوبی گلیم کار را از آب بیرون بکشد شاید یکی از دلایل وارد نشدن این فیلم به بخش اصلی جشنواره فیلم فجر نیز همین باشد. الناز شاکردوست سعی داشته درخشانترین بازی خود را ارائه دهد، اما همچنان درخشانترین بازی او مربوط به فیلم «شبی که ماه کامل شد» است. پژمان جمشیدی در نقش پدر قاتل و با گرفتاریهای شخصیاش در فیلم (مثل زن دوم داشتن) کاملا بازی ناامیدکنندهای ارائه میدهد و سروش صحت با اینکه کارگردانی مطرح، نویسندهای محشر و چهره محبوب و دانا میان مردم است، اما در نقش پدر مقتول ابدا خوب نیست. ما احساسی که باید از چهره او دریافت کنیم، از او نمیگیریم. در این میان تنها بازیگری که به خوبی توانسته است از پس نقشش برآید، مینا وحید است که نقش زن دوم مهرداد (پژمان جمشیدی) را دارد.
دلیل سوم؛ تدوین نامناسب و ضربالاجل فیلم «بیبدن»
عموما در برخی از صحنههای فیلمهای جنایی باید تدوینهایی با ریتم سریع داشته باشیم تا ضربان قلب مخاطب را بالا ببریم. در فیلم «بیبدن» اما، تدوین به گونهای شکل گرفته است که انگار قرار است آن را برای مهمانهای سرزده آماده کنند! ما در این فیلم صحنههایی را میبینیم که انگار هیچ نیازی به وجودشان نیست، در عوض جای قابهایی در این فیلم خالی است که اگر بود میتوانست آن را تبدیل به یک شاهکار سینمایی کند. چرا؟ چون ایده، ایدهای جذاب بوده است. بنابراین اگر داورها به بحث تدوین این فیلم هم فکر میکردند، باز دلیلی کافی برای حضورش در بخش اصلی جشنواره فیلم فجر وجود نداشت.
طناز السادات حسینی فر