تکنولوژیهای فیلمهای علمی تخیلی که به واقعیت تبدیل شدند (تصاویر)
عصر ایران نوشت: تفکر آفرینان و نوآوران میتواند کارهای غیرممکن را ممکن کند. هنرمندان و نویسندگان تاریخ طولانی ایجاد موقعیتهای غیرممکن را در کتابها و آثارشان به نمایش میگذاشتند. بههمین شیوه، دانشمندان و متخصصان نیز توانستهاند ایدههای تخیلی خود را به واقعیت تبدیل کنند. این انقلاب علمی باعث شده تا ما امکانپذیری اموری غیرممکن را به خود بپذیریم.
تکنولوژی نیز در زمینه ترجمه و تکنولوژیهای هوش مصنوعی گامهای مهمی برداشته است. اپلیکیشنهای ترجمه مبتنی بر تصویر و فهرستی از گجتهای امروزی همه نشان میدهند که تفکر تخیلی میتواند به واقعیت منتقل شود. توانمندیهای بیونیک، شبیهسازیهای پیشرفته و ابزارهای نظامی با تکنولوژی ریلی همه از اثرگذاری ایدههای علمی تخیلی در واقعیت خبر میدهند.
از زمان نخستین آثار علمی تخیلی تا اختراعات امروزی، تمامی این موارد نشان میدهند که تفکر و خلاقیت در چند دهه گذشته امکانات بینظیری را ایجاد کردهاند. امیدواریم این انکولوژی مثبت و نوآورانه در آینده نیز ادامه یابد و به ما کمک کند تا به چشماندازهای بیشتر و دیدگاههای جدیدتری دست یابیم.
عصر ایران نوشت: فقط انسانهای خلاق میتوانند خارج از چارچوبهای معین فکر کنند و غیرممکن را به ممکن تبدیل سازند. نوآورها همان افرادی هستند که ایدههای ذهنی را به ابزارهای عینی برای استفاده روزمره تغییر میدهند.
هنرمندان و نویسندگان تا به حال موقعیتهای باور ناپذیر در آثار خود به وجود آوردهاند و هنر از آغاز خلقتش همواره چنین ماهیتی داشته است. اگر اخبار علمی را دنبال کنید، متوجه میشوید که متخصصان فناوری و دانشمندان هم اخیرا موفق شدهاند برخی ایدههای علمی تخیلی را به ابزار و گجت در دنیای واقعی تبدیل کنند.
انقلاب علمی به انسان یادآوری کرد که میتواند به کمک آزمایش تجربی، به اکتشافات بی نظیری برسد و سپس آنها را به طور جدی مطالعه و بررسی کند. انقلاب صنعتی هم از طرف دیگر نشان داد که چگونه تولید استاندارد میتواند دنیای ما را دگرگون سازد و ابزارهای دقیق و با کیفیت را به شکل انبوه در دسترس قرار دهد. ذهن خلاق هنرمند همواره مانند تسریع کننده عمل میکند تا چشمها را به احتمالات ممکن بگشاید.
تکنولوژی علمی تخیلی در گذشته به قلمرو تفکر تجربی مربوط میشد؛ اما حالا به تلاشهای مستمر نوآوران، مهندسان، دانشمندان و دانشگاهیان به حقیقت تبدیل شده است.
مترجم Babel Fish
هنوز رویایش را در سر میپرورانیم که یک مترجم هوشمند کوچک درون گوشمان داشته باشیم و شاید تحقق این رویا سالها طول بکشد. از آن سو، تکنولوژیهای مترجم دستی در میان ما زندگی میکنند و به خوبی کمک حال گردشگران در کشورهای خارجی زبان شدهاند.
رمان کلاسیک داگلاس آدام به نام «راهنمای مسافرت مجانی در کهکشان» یکی از این تاثیرگذاران بر تکنولوژی روز شناخته میشود. شخصیت اصلی رمان به نام آرتور دنت در این فیلم یک گردشگر فضایی بود که ماجراجوییهای جذابی داشت.
او در کنار زندگی جالبش با مشکل جدی هم مواجه شده بود که نمیتوانست زبان هر منطقهای را که به آن سفر میکرد، متوجه شود. دنت در این مسیر یک ماهی زرد کوچک به نام Babel دریافت میکند که قادر است همه چیز را به زبان دنت ترجمه کند.
گردشگران هنوز به این سطح از ترجمه همزمان عصبی دست پیدا نکردهاند. هرچند توسعه دنیای موبایل و تکنولوژیهای هوش مصنوعی در گوشیهای هوشمند در حال تغییر فضای ترجمه هستند. دسترسی آسان به پردازش کامپیوتری و افزایش استفاده از هوش مصنوعی، امکان ترجمه مبتنی بر تصویر را هم برای گردشگران میسر کرده.
برای استفاده از گوگل ترنسلیت و iTralnslate فقط کافیست با دوربین گوشی یک لحظه متن خارجی را اسکن کنید تا ترجمه دقیق روی صفحه ظاهر شود. این اپلیکیشنها قطعا بدون نقص نیستند؛ اما در زمان نیاز میتوانند به کمک شما بیایند و از شرایط اضطراری نجاتتان دهند.
امروزه بیشتر به تکنولوژی ترجمه در زمان واقعی نزدیک شدهایم. کمپانیهایی نظیر Kyocera و Timekettle در کنار غولهایی چون گوگل و اپل در حال تعبیه هوش مصنوعی پیش آموزش شده هستند. آنها قصد دارند گفتار زنده را به زیرنویس یا دیالوگ ترجمه شده تبدیل کنند. این روش شبیه ادغام مستقیم به اعصاب مغزی (مانند Babel) نیست؛ اما حداقل با این شیوه دیگر لازم نیست یک ماهی در گوش خود بگذارید!
برای مثال، سامسونگ سال گذشته پرچمدار گلکسی اس ۲۴ خود را با امکان ترجمه همزمان مکالمه تلفنی معرفی کرد. حالا اغلب سازندگان گوشیهای موبایل به دنبال توسعه و ارائه چنین قابلیتهایی مبتنی بر هوش مصنوعی هستند.
ابزارهای پرتاب مداری
هنوز بحث درباره این موضوع وجود دارد که اولین فرم علمی تخیلی چه بود. به فرانکنستاین اثر ماری شلی به عنوان منشا آثار مدرن علمی تخیلی اشاره میشود. این اثر حیرت انگیز در سال ۱۸۱۸ منتشر شده بود؛ اما برخی کارشناسان هم معتقدند «مردی روی ماه» را باید اولین اثر علمی تخیلی بشناسیم. این رمان در سال ۱۶۳۸ چاپ شد و درباره زندگی یک مکتشف بود که قصد داشت با ساختن یک سفینه فضایی به کشف دنیاهای دیگر برود.
ژول ورن در سال ۱۸۲۸ در فرانسه و بحبوحه انقلاب صنعتی به دنیا آمد. پدرش دوست داشت او وکیل شود؛ اما ژول ورن به ادبیات روی آورد. او وقتی در بازار بورس پاریس مشغول به کار بود، شبها وقت آزادش را به نوشتن اختصاص میداد.
ایده ژول ورن تلفیق سبک ماجراجویی با حقایق علمی بود و تلاش میکرد آنها را روی کاغذ بیاورد. بسیاری از ایدههای علمی تخیلی ژول ورن که در قالب رمان درآمدند، سالها بعد به حقیقت پیوستند.
ورن در سال ۱۸۶۵ رمان «از زمین تا ماه» را به چاپ رساند. او در این رمان بالتیمور گان کلاب را معرفی کرد که میخواستند یک توپ بزرگ بسازند تا به سمت کره ماه شلیک کنند. نویسنده در این رمان نیروی دقیق مورد نیاز را محاسبه کرده بود و با توجه به آن باید توپ ۱۲۰ تنی را از یک حفره در عمق ۲۷۴ متری زمین به ماه شلیک میکرد. او نقطه مناسب برای شلیک را در فلوریدا تعیین کرد و نوشت هزینه ساخت چنین پروژهای ۱۲ میلیارد دلار خواهد بود.
اعضای مصنوعی بیونیک
در انتهای فیلم سینمایی «امپراطوری ضربه میزند»از سری محبوب جنگ ستارگان، لوک اسکای واکر دست خود را در نبرد با دارت ویدر از دست میدهد. این اتفاق ناگوار به ضربه سهمگینی برای هواداران تبدیل شد؛ اما جای نگرانی وجود نداشت. دست مصنوعی هوشمند به سرعت جایگزین دست از بین رفته شد.
از ظاهر امر چنین برمیآید که سکانس از بین رفتن دست لوک، الهام بخش ساخت دست مصنوعی Luke Arm در دانشگاه یوتا شده است. جیکوب جورج، رئیس لابراتوار نورورباتیک دانشگاه یوتا، در ساخت دست مصنوعی بیونیک با پوست سیلیکونی نقش پررنگی ایفا کرد.
او دست بیونیک را به شکلی طراحی کرده بود که حس لامسه داشت و کاربر میتوانست تنها با فکر کردن، پروتز را به حرکت درآورد. پروتز این سیگنال را به مغز ارسال میکرد که هر شی را باید با چه قدرتی نگه دارد یا بردارد. چنین امکانی در پروتزهای ساده قبلی وجود نداشت.
این پروتز دست بیونیک قیمت بسیار بالایی داشت و در تعداد محدود هم به تولید رسید. این احتمال هم وجود دارد که با بهبود تکنولوژی و روندهای تولید، هزینه و در آخر قیمت فروش کاهش پیدا کنند. بدین ترتیب میتوان امیدوار بود که امکان دسترسی افراد توانجو برای چنین اعضای بیونیک هوشمندی در آینده به وجود آید.
در گذشتههای دور، بسیاری از افراد از ابزارهای چوبی برای جایگزینی عضو قطع شده استفاده میکردند. در عصر جدید، خلاقیت هنرمندان در سبک علمی تخیلی با تلاش دانشمندان کاربردی همراه شده است تا ایدهها به حقیقت عینی نزدیکتر شوند.
شبیه سازی در آثار علمی تخیلی تا دنیای واقعی
مفهوم شبیه سازی در سی سال گذشته از ایده علمی تخیلی اولیه به یک موضوع منطقی در گفتمان پژوهشی تبدیل شده است. شاید برخی از شما هم بتوانید داستان گوسفند شبیه سازی شده به نام «دالی» یا آن کلون سگ پلیس در چین را به یاد بیاورید. داستان دالی گوسفند علاوه بر ابراز امکانات علمی در دنیای مدرن همچنین باعث شد انسانهای اصول اخلاقی را بار دیگر مورد پرسش قرار دهند.
نویسندگان سبک علمی تخیلی علاقه زیادی به مفهوم شبیه سازی دارند و در کارهای خود از آن برای هیجان انگیزتر شدن داستان کمک میگیرند. ایده کلونینگ را اولین بار آلدوس هاکسلی با رمان «دنیای قشنگ نو» در سال ۱۹۳۲ به دنیا معرفی کرد.
او در رمان جذابش روند باکونوفسکی را معرفی کرد که نوعی فرآیند باروری آزمایشگاهی با امکان تولید حداکثر ۹۶ نسخه از یک شخص بود. ایده کلون کردن با همان پیچیدگیهای اخلاقی و حرفهای درونی که به همراه داشت، در دهه ۱۹۹۰ میلادی به واقعیت دنیای انسانها تبدیل شد.
دالی گوسفند در تاریخ ۵ جولای ۱۹۹۶ به دنیا آمد؛ اما او از طریق زایش یک گوسفند مادر به وجود نیامده بود. حیات او از توسعه یک سلول متعلق به پستانداران نشات میگرفت که شامل همه اطلاعات لازم برای ایجاد یک گوسفند کامل میشد.
گوسفند ماده در واقع اولین پستاندار بالغی شناخته میشد که انسان توانست به طور کامل و جامع آن را شبیه سازی کند. پیش از آن نظریه منفی درباره امکان تولید کلون موجود بالغ وجود داشت که تولد دالی توانست آن را رد کند.
دانشمندان دالی را در نتیجه فرآیندی ایجاد کردند که بعدها SCNT یا «انتقال هستهای سلول بدن» نام گرفت. در مقابل شبیه سازی حیوانات آزمایشی، امکان شبیه سازی انسان هنوز مورد سوال قرار دارد؛ اما هرگاه نامش به میان میآید مخالفتها برای این آزمایش پدیدار میشوند. اغلب مخالفان این طرح پژوهشی، دلایل اخلاقی را مطرح میکنند و اکثر دولتها هنوز مخالف جدی اجرای شبیه سازی انسان هستند. امروزه به شبیه سازی به عنوان فعالیتی با مخاطره بالا و پاداش کم نگریسته میشود.
ریل گانهای دنیای علمی تخیلی
اسلحهها و تفنگهای ریلی هم از داستانهای علمی تخیلی به دنیای واقعی راه پیدا کردهاند؛ هرچند ممکن است دوباره به منشا اصلی خود بازگردند. تکنولوژی در دنیای علمی تخیلی معمولا دستگاههایی را معرفی میکند که از نیروی الکترومغناطیسی برای پرتاب گلوله با سرعت خیلی زیاد استفاده میکنند.
قطار مغناطیسی مگ لو “Maglev” از نیروی مغناطیسی برای هل دادن یا کشیدن واگنهای ریلی در سرعت بالا بهره میگیرد. پس چرا در پرتابههای جنگی از این تکنولوژی استفاده نکنیم؟ اسلحههای ریل گان دقیقا همین کار را میکنند.
جان مونرو در رمان «سفری به ناهید» در سال ۱۸۹۷ نوعی اسلحه مبتنی بر نیروی مغناطیسی را تصور کرده بود که میتوانست در فضا کارساز شود. سال ۱۹۱۸ یک مهندس فرانسوی به نام لوییس اکتاو ویلپلی توانست اولین نسخه از طراحی ریل گان را تصویرسازی کند.
این ایده مفهومی هرگز به تولید نرسید؛ اما الهام بخش یک پروژه تحقیقاتی در ارتش آلمان برای بررسی امکان تولید ریل گان ضد هوایی شد. این وسیله هم در خلال جنگ جهانی دوم تولید نشد و همچنان در سطح ایده باقی ماند. بعدا نیروهای نظامی آمریکایی به نقشههای اولیه دست پیدا کردند و تمایل آنها برای تحقق ایده تفنگ الکترومغناطیسی بیشتر شد.
تفنگهای الکترومغناطیسی میتوانند مزایایی مانند بازه بهتر، ساخت و نگهداشت ساده مهمات و همچنین سرعت بیشتر در پرتابه داشته باشند. متاسفانه برای استفاده از چنین تکنولوژی جذابی باید نیروی الکترومغناطیسی زیادی هم در دسترس داشت.
نیروی دریایی آمریکا تلاش کرد ریل گان با سرعت پرتابه ۷ برابر بیشتر از سرعت صوت تولید کند؛ اما این پروژه هم مختوم شد. بعد از آن ژاپن همکاری خود را با آمریکا برای تولید تفنگ الکترومغناطیسی در جهت دفاع از حملههای هایپرسونیک آغاز کرد. چین هم به عنوان یک غول تکنولوژی توانست قویترین تفنگ الکترومغناطیسی در دنیا را بسازد. آیا این ایده جنگ ابزاری صد ساله میتواند در آینده جایی داشته باشد؟
تانک جنگی
هربرت جورج ولز یکی از نویسندگان بزرگ در سبک علمی تخیلی به شمار میرود. این مرد خلاق وقتی مشغول نوشتن «جنگ دنیاها» در سال ۱۹۳۸ بود، در واقع منبع الهام تولید نوعی سلاح مرگبار جنگی هم شد. انگشتان او هنگام نوشتن روایتهای علمی تخیلی، نبض تکنولوژی را هم به لرزه درآوردند تا ۱۵ سال بعد از آن شاهد اختراع تانکها باشیم.
کشتیهای زرهی از زمان پایان جنگ داخلی آمریکا و سال ۱۸۶۵ در دریاها مشغول گشت زنی بودند. این غولهای مکانیکی در مقابل حملات دشمنان غیر قابل نفوذ بودند و همچنین قدرت بسیار زیادی در مقابله نشان میدادند. جنگ جهانی اول یازده سال بعد از انتشار رمان مذکور آغاز شد؛ اما رویای ولز پیش از آن به حقیقت پیوست.
او در داستان 1903 خود یک صحنه نبرد ناخوشایند را تصور میکند که سنگرها در بن بست جنگی گیر افتادهاند و دیگر امیدی برایشان باقی نمانده است. یکباره تعداد زیادی Land Ironclad یا همان تانک زرهی به همراه 80 تا 100 پیاده نظام وارد میشوند تا صحنه نبرد جان دوباره بگیرد.
مهندسان درون تانک قرار میگرفتند تا وظیفه هدایت را عهده دار شوند و سربازان هم بخش استفاده از اسلحه را تقبل میکردند. در آخر سربازانی که آموزش کمی دیده بودند، به لطف وجود تانک توانستند دشمن بی اسلحه خود را شکست دهند.
اولین تانکهایی که در صحنه جنگ جهانی اول به کار گرفته شدند، با آنچه ولز تصور کرده بود تفاوتهای زیادی داشتند. در هر صورت ایده نبرد مبتنی بر تانک زرهی در قرن پس از آن طرفداران بیشتری را به خود جذب کرد.