سرنوشت یک عبقری: 32 حقیقت شاد و دلفریب درباره آلبرت اینشتین
این متن دربارهٔ روزنامهنگاری تک فان-آلبرت اینشتین میگوید که از زندگی و دستاوردهای فیزیکدان بزرگ اینشتین به صورت هیجانانگیز نوشته شده است. این متن 32 حقیقت جذاب و علمی دربارهٔ زندگی و کار اینشتین را برجسته میکند، از این میان مهمترینها میتوان به کشف رابطه بین جرم، زمان و فضا توسط اینشتین، ابداع مفهوم فضا-زمان، برنده شدن جایزه نوبل برای توضیح اثر فتوالکتریک، و تغییر دیدگاه فیزیکدانان دربارهٔ نور و اتم اشاره کرد. همچنین اینشتین به خوبی برندهشدن از جایزه نوبل به خاطر کاری متمایز، علاقهمندی از کودکی به نیروهای نامرئی، و تأکید بر اهمیت صلح و رها کردن از آلمان در حالهای از استبداد نازیها نیز مورد توجه است. او همچنین به مخالفت با سلاحهای هستهای، و نظریات جدیدی که برای توضیح کل هستی ارائه کرده است اشاره شده است. تحلیلهای متن، نشاندهندهٔ شخصیت چندچوبی و جنبههای متنوع زندگی انسانی و علمی اینشتین میباشد.
تک فان-آلبرت اینشتین قطعاً معروفترین دانشمند قرن بیستم در جهان بود. اکثر آدمها با معادله نمادین معروف E=mc^2 او آشنا هستند؛ اما زندگی و کار او خیلی بیشتر از این معادله را شامل میشد. مثلا این نابغه فیزیک حقیقتاً جایزه نوبل را برای کاری متفاوت برنده شد.
به گزارش تک فان، او شروعی بسیار فروتنانه را به عنوان کارمند ساده در اداره ثبت اختراعات در سوییس آغاز کرد؛ اما بعداً به او پیشنهاد اداره یک سرزمین کوچک داده شد (که البته رد کرد). در این مقاله با تک فان همراه باشید تا 32 حقیقت بامزه و البته علمی درباره زندگی اینشتین را با شما در میان بگذاریم:
1.اینشتین کشف کرد که جهان دارای «محدودیت سرعت» است
بر اساس آنچه در وبسایت Space.com نوشته شده است؛ نظریه خاص نسبیت او که رابطه بین جرم، زمان و فضا را توضیح میدهد، میگوید که وقتی شیء به سرعت نور نزدیک میشود، جرم و انرژی آن بینهایت میشود. معنایش این است که امکان ندارد شیء بتواند سریعتر از سرعت نور حرکت کند.
2.او استدلال کرد که فضا و زمان در هم تنیدهاند
اینشتین مفهوم فضا-زمان را ابداع نکرد. این مفهوم نخستینبار توسط یک ریاضیدان آلمانی به نام هرمان مینکوفسکی پیشنهاد داده شد. اما نظریه خاص نسبیت اینشتین نشان داد که به منظور ثبات ماندن سرعت نور برای مشاهدهکننده، فضا و زمان در نسبت با یکدیگر میتوانند رشد کنند یا کوچک شوند. بر اساس نظریه او، وقتی ما در فضا سفر میکنیم، زمان قدری کندتر طی میشود. در سرعتهای خارقالعاده، مثل سرعت نور، زمان ثابت میماند.
3.او برای توضیح اثر فتوالکتریک برنده جایزه نوبل شد
اثر فتوالکتریک مشاهده این قضیه است که صفحات فلزی در برخورد با پرتوهای نور پرانرژی الکترون آزاد میکنند. فیزیک کلاسیک نمیتواند اثر فوتوالکتریک که نور را به مثابه موج مینگرد، توضیح دهد. اینشتین پیشنهاد داد که ما نور را هم به مثابه ذره و هم به مثابه موج میبینیم. بسامد موج انرژی ذره و برعکس را تعیین میکند.
4.اینشتین شیوه نگرش فیزیک به نور را تغییر داد
پیش از نظریه خاص نسبیت اینشتین، فیزیکدانها تصور میکردند که نور از طریق مادهای به نام «اتر درخشنده» حرکت میکند. در تمام قرن نوزدهم، دانشمندان آزمایشهای متعددی برای اثبات وجود این ماده کردند.
5.علاقه و شیفتگی اینشتین به فیزیک مادامالعمر بود
برطبق انجمن فیزیک آمریکا، اینشتین از 5سالگی شیفته نیروهای نامرئی شد که سوزن قطبنمای او را حرکت میدادند. این امر او را به جستجوی مادامالعمر برای توضیح این نیروهای نامرئی سوق داد.
6.در 12سالگی به صورت خود-خوان هندسه آموخت
او کتابی درسی را خواند که نامش را «کتاب مقدس هندسه» و «معجزه دوم» گذاشته بود (اولی سوزن قطبنمایش بود).
7.معلمهایش او را دوست نداشتند
یکی از معلمهای او در مونیخ، جایی که بیشتر تحصیلات اولیهاش را در آن گذراند، به اینشتین جوان گفت «تو هیچی نمیشوی!»
8.ویولن مینواخت
در سن 5سالگی مادرش او را برای یادگیری ویولن ثبت نام کرد. برطبق انجمن هستهای آمریکا، اوایل از نواختن اصلا لذت نمیبرد. اما بعد از کشف موتزارت، عاشق این سرگرمی شد و تا سنین بالا به نواختن ویولن ادامه داد.
9.اولین مقاله علمیاش را در سن 16سالگی نوشت
مقاله او با عنوان «درباره تحقیق وضعیت اتر در میدان مغناطیسی»، این پرسش را مطرح میکند که میدان مغناطیسی چطور روی «اتر»، مادهای نظری که در آن زمان گمان میرفت امواج الکترومغناطیس را انتقال میدهند، اثر میگذارد.
10.اینشتین بعد از دانشگاه از همه موقعیتهای علمیای که برایشان درخواست داده بود رد شد
بنا بر موسسه آمریکایی علم فیزیک، درنهایت او تن به شغل ارزیاب ثبت اختراعات در دولت سوییس داد. او شغلش را، که به او فرصت داده بود زمان و انرژیاش را صرف حل مسائل فیزیکیای بکند که در زیربنای جهان ما قرار دارند، «نوعی رستگاری»، توصیف کرد.
11.او فیزیکدانها را متقاعد کرد که اتم وجود دارد
اینشتین به مسئله حرکت براونی علاقه داشت. بر مبنای این مشاهدات اگر یک شیء کوچک (مثل گردههای گل) را در آب رها کنید، به نظر میرسد که به شکل دیوانهوار (تصادفی) به اطراف میپرند. اینشتین پیشنهاد داد که ذراتی نامرئی با گردههای گل برخورد میکنند و آنها را به حرکت درمیآورند و به فرمولی دست پیدا کرد که این پدیده را توضیح میدهد. در سال 1908، فیزیکدان فرانسوی، ژان بپتیست پرین نظریه اینشتین را آزمود و آن را اثبات کرد و جهان علم فیزیک را متقاعد کرد که وجود اتمها را بپذیرند.
12.اینشتین طرفدار صلح بود
او در سن 16سالگی از آلمان گریخت که در خدمت نظامی اجباری شرکت نکند. بعدها او یکی از 4روشنفکر آلمانی بود که به روشنی مخالفتشان را با شرکت آلمان در جنگ جهانی اول ابراز کردند و از ملیگرایی با عنوان «سرخک نسل انسان» نام برد.
13.نظریههای نسبیت اینشتین دیدگاه درباره ایستا بودن جهان را به چالش کشید
معادلات او پویایی جهان، جهانی که یا در حال انبساط یا در حال انقباض است، را پیشبینی کرد. اینشتین که با این یافته دچار حیرانی شده بود، فرض گرفت که در معادلات خود دچار خطا شده است و «ثابت کیهانی» را معرفی کرد که امکان تغییرناپذیر بودن اندازه جهان را فراهم میکرد. وقتی ادوین هابل تأیید کرد که جهان در حقیقت در حال انبساط است، اینشتین «ثابت کیهانی» را «بزرگترین اشتباه خود» خواند.
14. چهار مقاله برجسته اینشتین همه در 1سال منتشر شد
اینشتین سال 1905 را «سال معجزه» خود نامید و در آن توضیح اثر فتوالکتریک، نظریه حرکت براونی و دو مقاله درباره نظریه عام نسبیت را منتشر کرد.
15.با چارلی چاپلین دوست بود
چاپلین اینشتین و همسرش، الزا اینشتین، را به عنوان مهمانان افتخاری به اولین نمایش فیلم «روشناییهای شهر» در سال 1931 دعوت کرد. آنجا چاپلین یک جمله معروف خطاب به اینشتین گفت: «مردم من را به خاطر این تشویق میکنند که همه مرا میفهمند، آنها تو را به خاطر این تشویق میکنند که هیچکس تو را نمیفهمد.»
16.اینشتین خدا-باور بود
اما به یک نوع خدای شخصی که به دعاها پاسخ میدهد اعتقاد نداشت. درعوض، او تصور میکرد که خدا خودش را از طریق «هماهنگی» جهان آشکار میکند. او جمله معروفی دارد که میگوید: «خدا تاس نمیریزد» [کنایه از اینکه کار خدا بیحساب کتاب و تصادفی نیست]
17.اینشتین هدف نازیها بود
نازیها کنفرانسهایی برگزار میکرد ند و کتابهایش را میسوزاندند و به نظریههای او برچسب «فیزیک یهودی» میزدند. اینشتین در سال 1933 از آلمان فرار کرد تا از تهدید مرگ توسط نازیها بگریزد. او ابتدا در بریتانیا ساکن شد و درنهایت به پرینستون در ایالت نیوجرسی در آمریکا رفت.
18.آثار او به توسعه بمب اتم کمک کرد
معادله E = mc2 بنیان نظری ظرفیت سلاح را فراهم کرد اما توضیح نداد که چطور باید بمب ساخت.
19.در شروع جنگ جهانی دوم، به رئیس جمهور وقت آمریکا، فرانکلین دی. روزولت، نامه نوشت و هشدار داد که آلمانیها در حال ساخت بمب هستهای هستند
او از رئیس جمهور خواست تا ساخت بمب اتمی را آغاز کند اما، بر طبق تاریخ طبیعی آمریکا، بعدها از این کار خود پشیمان شد. او در مصاحبهای با نیوزویک نوشت: «اگر میدانستم که آلمانیها در ساخت بمب هستهای موفق نمیشوند، هیچکاری نمیکردم.»
20.بعدها او به مخالف بمب هستهای تبدیل شد
بعد از بمباران هیروشیما و ناگازاکی، اینشتین یک کمیته فوری از دانشمندان هستهای تشکیل داد. این انجمنی بود که درباره خطرات سلاحهای هستهای به آمریکاییها هشدار میداد.
21.اینشتین عضو انجمن ملی پیشرفت رنگینپوستان بود
او بین تجربههای خودش به عنوان یک یهودی در آلمان نازی و سیاهان آمریکایی مشابهتهایی میدید. برطبق سایت موزه سیمسونین، در سال 1946، در سخنرانی افتتاحیه یک کالج سیاهپوستان در دانشگاه لینکلن، او از جداسازی انتقاد کرد و آن را «بیماری سفیدپوستان» خواند.
22.اف.بی.آی یک گزارش 1400صفحهای درباره اینشتین داشت
موضع ضدجنگ و گرایشات سیاسی متمایل به چپ، اینشتین را در نظر آژانس اف.بی.آی مظنون کرده بود و او را به طور بالقوه «افراطی شدید» میشناختند. این مسئله به خصوص در عصر مککارتی، که بسیاری به طرفداری از کمونیسم متهم شدند و نامشان در فهرست سیاه ممنوعیت کاری قرار گرفت، تحقق یافت.
23.از اینشتین خواسته شد رئیسجمهور سرزمین های اشغالی شود
برطبق موزه تاریخ طبیعی آمریکا، به اینشتین پیشنهاد ریاستجمهوری سرزمین های اشغالی داده شد. او به دلیل ضعف سلامتی و نداشتن تجربه کافی «برای درست رفتار کردن با مردم» این پیشنهاد را رد کرد.
24.باور نداشت که سیاهچاله میتوانند وجود داشته باشند
او در سال 1939 مجموعهای از استدلالها را مطرح کرد که تلاش میکردند اثبات کنند سیاهچالهها – اجرامی با گرانش بالا که حتی نور هم نمیتواند از آنها بگریزد ـ امکان ندارد وجود داشته باشند. کنایهآمیز است که نظریه عام نسبیت اینشتین نشان میدهد که سیاهچالهها در حقیقت، وجود دارند.
25.به امکان وجود کرمچالهها باور داشت
در مقالهای در سال 1935، در نشریه مروری بر علم فیزیک، اینشتین و ناتان روزن، پیشنهاد دادند که در نزدیکی اشیائی با جرم بسیار عظیم، منحنی فضا-زمان ممکن است مانند یک تویوب لاستیکی به سمت داخل بچرخد و بین دو ناحیه متفاوت یک تونل ایجاد کند. برطبق سایت Space. Com اگر این اشیاء وجود داشته باشند، میتوانند امکان سفر در فواصل زمانی و فضایی بسیار زیاد را فراهم کنند.
26.اینشتین جوراب نمیپوشید
سیاهچالهها تنها سوراخهایی نبودند که این فیزیکدان با آنها مخالف بود. چون جورابها هم سوراخ میشدند، اینشتین از آنها بدش میآمد تا حدی که اصلا دوست نداشت بپوشد.
27.مغز اینشتین دزدیده شد
پاتالوژیستی به نام توماس هاروی در سال 1955، بعد از مرگ اینشتین، بخشی از مغز اینشتین را در جریان کالبدشکافی او جدا کرد. هاروی که میخواست رازهای آناتومی این نابغه را کشف کند، درنهایت از پسر اینشتین اجازه گرفت که از مغز او برای تحقیقات علمی استفاده کند.
28.تحقیقات روی مغز اینشتین نشان داد که مغز او تاخوردگیهای بیشتری دارد
چینخوردگیهای سطح مغز انسان، در مقایسه با وقتی که صاف باشد، به آن سطح بیشتری میبخشد و این امر در شناخت پیشرفته انسان بسیار اهمیت دارد. مغز اینشتین پیچخوردگیهای بیشتری در ناحیه ماده خاکستری، محل تفکر خودآگاه، به خصوص در لوب جلویی که تفکر انتزاعی و برنامهریزی رخ میدهد، داشت.
29.عاشق قایقرانی بود
با اینکه در قایقرانی افتضاح بود و همسایگانش مدام باید از قایق سرتهشده نجاتش میدادند اما عاشق این کار بود.
30.روز تولدش روز عدد پی است
روز 14مارس روز خاصی به لحاظ عددی است. این روز با سه رقم اول عدد پی در ریاضی که 3.14 است، مطابقت دارد. اما این تنها دلیل شاخص بودن این روز نیست. این روز تولد اینشتین که در سال 1879 متولد شد، نیز هست.
31.اینشتین یک یخچال اختراع کرد
این اختراع عجیب که با همراهی همکارش لئو سلیزارد ساخته شد، نیازی به موتور یا خنککننده نداشت. درعوض، از بوتان در حال جوش برای مکیدن انرژی از اتاقک استفاده میکرد که به این نحو دمای داخل اتاقک کاهش پیدا میکرد.
32.هدف نهایی اینشتین توضیح کل هستی بود
او میخواست کار کل جهان هستی ـ از ذرات زیراتمی تا دورترین نقطه فضا را در یک نظریه توضیح دهد.
او اسم این مفهوم را «نظریه وحدت بزرگ» گذاشت. او هرگز نتوانست رویای خودش را محقق کند اما دانشمندان هنوز دارند روی آن کار میکنند.