تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

شفاقت و حضور: داستان عشق وصال در فیلم «مست عشق»

فیلم “مست عشق” که در اکران درآمد، مورد انتظار زیادی قرار گرفته بود. انتظارات بر اساس کتاب “ملت عشق” از نویسنده الیف شافاک، برای ارائه‌ی یک شاهکار جدید و عمیق از داستان شمس و مولانا بالا بود. برخی از افراد به دنبال تجربه‌ای فراتر از تصاویر ذهنی خود در فیلم بودند. اما آنچه در فیلم دیده شد، یک برداشت آزاد از داستان شمس و مولانا بود و تنها چند سکانس کوتاه از مولانا در فیلم ظاهر شد. محوریت داستان تنها به مباحث جنگ، صلح و مثلث عشقی اختصاص یافت و نقش اصلی شخصیت‌های فرعی از این داستان، محور داستان شدند. به همین دلیل، فیلم “مست عشق” با وجود تلاش‌های هنرمندانه، نتوانست ارائه‌ی یک داستان عرفانی و عمیق از زندگی شمس و مولانا داشته باشد و به نظر می‌رسد کات موضوع جای زیادی از داستان را در برگرفته است.

تک فان- بالاخره پس از انتظار فراوان و حواشی بسیار فیلم «مست عشق» 5 اردیبهشت ماه اکران شد. همه منتظر بودیم تا ببینیم قرار است حسن فتحی چه شاهکاری از این داستان دیرینهی عرفانی بسازد. برخی از افراد هم که کتاب «ملت عشق» از الیف شافاک را خوانده بودند، تصوراتی عجیب و غریب از این داستان عمیق داشتند که فکر می‌کردند قرار است چیزی فراتر از آن روی پرده سینما ببینند. بالاخره قرار بود در این فیلم برداشتی از داستان شمس و مولانا دیده شود که با فرهنگ و روح و ادبیات ملت ایرانی و تا حدودی ترکیه پیوند داشت. اما، تک فان در نظر دارد در این مطلب نشان دهد که چرا فیلم «مست عشق» به جای برداشت، یک برداشت خیلی خیلی آزاد از داستان شمس و مولانا است.

در فیلم «مست عشق» مولانا کجاست؟

به گزارش تک فان، اگرچه ما قرار بود فیلمی در مورد زندگی مولانا و شمس و رابطه‌ عمیق و عرفانیشان چیزی بر روی پرده سینما ببینیم، اما در فیلم «مست عشق» تنها چند سکانس کوتاه و بریده شده از مردی چشم‌آبی و زیبا، پارسا پیروزفر، می‌بینیم و دیگر هیچ خبری از او نمی‌شود. در عوض تا دلتان بخواهد درگیری‌های بی سروته می‌بینیم که نه علت دارند نه معلول. پس این فیلم نه تنها برداشتی از داستان زندگی شمس و مولانا نبود، بلکه به عنوان یک فیلم مستقل از این داستان نیز، درام و پیوستگی روایی نداشت!

چه کسی در فیلم «مست عشق» نقش اصلی است؟

عموما اکثرا فیلم‌‌ها یک شخصیت اصلی دارند که فیلم براساس داستان زندگی او پیش می‌رود. در برخی مواقع هم وقتی فیلمی شخصیت محور نیست، موضوعی خاص محوریت اصلی ماجرا را به دوش می‌کشد. اما، در فیلم «مست عشق» همانطور که گفته شد، مولانایی نمی‌بینیم و شمس با بازی شهاب حسینی تبدیل به شخصیتی فرعی شده است. این در حالی است که دست اندرکاران می‌توانستند موضوعی عرفانی را در محور داستان قرار دهند. اما، جنگ، صلح، مثلث عشقی و موارد دیگری در این فیلم دیده می‌شود که باز هیچ کدام از آن‌ها اصلی نبودند. اگر فیلم‌نامه‌نویسی را تجربه کرده باشید به پلات یک فیلم‌نامه ستون فقرات آن می‌گویند، اما در فیلم «مست عشق» ستون فقرات فیلم‌نامه خورد شده است!

ابتذال در عشق یا عرفان؟

چیزی که فیلم «مست عشق» را به شدت از عشق عرفانی و پاک شمس و مولانا و در نتیجه از زندگی آن دو دور می‌کند، حضور عاشقانه‌هایی فرعی در این فیلم است که کلیت فیلم را شبیه به سریال‌ها و درام‌های مثلا عاشقانه ترکیه‌ای کرده است. حسن فتحی قبلا متوجه شده بود که چه حس عاشقانه‌ای زیر زبان مردم مزه می‌کند. پس از همان مسیری پیش رفت که قبلا در سریالی محبوب مثل «شهرزاد» پیش رفته بود. اما، گویا فراموش کرده بود که رابطه میان شمس و مولانا یا شمس و کیمیا خاتون چیزی جدا از ابتذال‌هایی است که این روزها نامش را عشق گذاشته‌اند.

در نمایشنامه «فعل» نوشته رضایی راد، جایی هست که درباره فعل عشق حرف می‌زنند و جواب انگار این است که ما در زبان فارسی فعل «می‌عشقیم» نداریم و ای کاش که داشتیم! خلاصه به قول خودِ حضرت مولانا در باب عشق:

هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد                   که آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها

میان صد کس عاشق چنان بدید بود                که بر فلک مه تابان میان کوکب‌ها

خرد نداند و حیران شود ز مذهب عشق            اگر چه واقف باشد ز جمله مذهب‌ها

طناز السادات حسینی فر

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!