چه مشکلاتی باعث شده کنترل گری در روابط به یک عامل تخریبی تبدیل شود؟
کنترلگری در روابط از مشکلات شایعی است که میتواند به رابطه بین دو نفر آسیب جدی وارد کند. در این متن، روشهایی برای شناخت و درمان این مشکل بیان شده است. از جمله این روشها میتوان به افزایش خودآگاهی، شناسایی ریشههای مشکل، تقویت اعتماد به نفس، یادگیری مهارتهای ارتباطی و مدیریت خشم اشاره کرد. همچنین، مراجعه به متخصصان مشاوره نیز میتواند برای حل مشکل کنترلگری مفید باشد. در صورت عدم موفقیت در حل مشکل به صورت فردی، ممکن است نیاز به مشارکت شریک عاطفی و یا تحت نظر قرار گرفتن زوجی باشد تا مشکل بتواند به خوبی حل شود. از این روشهای معرفی شده میتوان برای جلوگیری از بروز و پیشرفت مشکلات در روابط عاطفی استفاده کرد.
محدود کردن دسترسی به منابع مالی: فرد کنترلگر ممکن است دسترسی شریک عاطفی خود به منابع مالی را محدود کند و او را از نظر مالی وابسته به خود نگه دارد.
ایجاد حس گناه و مسئولیت
سرزنش و انتقاد مداوم: فرد کنترلگر دائماً از شریک عاطفی خود ایراد میگیرد و او را بهخاطر کوچکترین اشتباهاتش سرزنش میکند.
مقایسه با دیگران: فرد کنترلگر شریک عاطفی خود را با دیگران مقایسه میکند و او را بهخاطر نقصها و کمبودهایش سرزنش میکند.
ایجاد حس گناه: فرد کنترلگر با ایجاد حس گناه و مسئولیت در شریک عاطفی خود، او را تحت کنترل خود نگه میدارد و به او میگوید که اگر او را ترک کند، زندگی او تباه خواهد شد و یا اینکه او را مسئول تمام مشکلات و ناراحتیهای خود میداند.
تهدید به ترک کردن: فرد کنترلگر برای رسیدن به خواستههای خود، شریک عاطفی خود را به ترک کردن تهدید میکند.
سوءظن و بیاعتمادی
حسادت و سوءظن بیدلیل: فرد کنترلگر به طور مداوم شریک عاطفی خود را تحتنظر میگیرد و به او بیاعتماد است.
بازرسی وسایل شخصی: فرد کنترلگر بدون اجازه شریک عاطفی خود، وسایل شخصی او را بازرسی میکند.
چک کردن ایمیل و حسابهای کاربری در شبکههای اجتماعی: فرد کنترلگر به طور مداوم ایمیل و حسابهای کاربری شریک عاطفی خود در شبکههای اجتماعی را چک میکند.
سؤالات پیدرپی و بازجویی: فرد کنترلگر دائماً از شریک عاطفی خود سؤالات پیدرپی میپرسد و او را بازجویی میکند.
تسلط و اعمال نظر
تصمیمگیری بدون مشورت: فرد کنترلگر بدون مشورت با شریک عاطفی خود، برای همه چیز تصمیم میگیرد.
تلاش برای تغییر شخصیت و رفتار: فرد کنترلگر سعی میکند شریک عاطفی خود را مطابق میل و سلیقه خود تغییر دهد و به او میگوید که چگونه لباس بپوشد، چگونه رفتار کند و چگونه صحبت کند، در کل سعی میکند علایق و سلیقه شریک عاطفی خود را تغییر دهد.
نادیده گرفتن نظرات و خواستهها: فرد کنترلگر نظرات و خواستههای شریک عاطفی خود را نادیده میگیرد.
تحقیر و توهین: فرد کنترلگر شریک عاطفی خود را تحقیر و توهین میکند.
تحمیل نظرات و عقاید خود: فرد کنترلگر سعی میکند نظرات و عقاید خود را به شریک عاطفی خود تحمیل کند.
انتقاد مداوم و سرزنش: فرد کنترلگر دائماً از شریک عاطفی خود ایراد میگیرد و او را بهخاطر کوچکترین اشتباهاتش سرزنش میکند. هیچگاه از شریک عاطفی خود راضی نیست و همیشه ایرادی برای او پیدا میکند و به طور مداوم شریک عاطفی خود را با دیگران مقایسه میکند و او را تحقیر میکند.
ایجاد حس ناامنی و وابستگی
حسادت و سوءظن بیدلیل: فرد کنترلگر به طور مداوم شریک عاطفی خود را تحتنظر میگیرد و به او بیاعتماد است.
ایجاد حس گناه و مسئولیت: فرد کنترلگر با ایجاد حس گناه و مسئولیت در شریک عاطفی خود، او را تحت کنترل خود نگه میدارد.
تهدید و ارعاب: فرد کنترلگر برای رسیدن به خواستههای خود از تهدید و ارعاب استفاده کرده و شریک عاطفی خود را با خشونت فیزیکی یا کلامی تهدید میکند و از عواطف شریک عاطفی خود برای سوءاستفاده و کنترل او استفاده میکند.
سوءاستفاده عاطفی: فرد کنترلگر ممکن است از شریک عاطفی خود سوءاستفاده عاطفی کند و او را مورد آزار و اذیت عاطفی قرار دهد.
عوارض و پیامدهای کنترلگری در رابطه
کنترلگری در رابطه، پدیدهای مخرب و آسیبزننده است که میتواند عوارض و پیامدهای منفی متعددی برای هر دو طرف رابطه داشته باشد. در ادامه به برخی از این عوارض و پیامدها اشاره میکنیم:
عوارض برای فرد تحت کنترل
از بین رفتن اعتماد به نفس: فرد تحت کنترل بهمرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و به خودباوری و تواناییهای خود ایمانش را از دست میدهد. این موضوع میتواند به عزت نفس او لطمه زده و او را در معرض آسیبهای روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار دهد.
احساس خشم و نارضایتی: فرد تحت کنترل دائماً از رفتار شریک عاطفی خود احساس خشم و نارضایتی میکند. این خشم و نارضایتی میتواند بهمرور زمان به کینه و انزجار تبدیل شده و رابطه را به سمت سردی و بیتفاوتی سوق دهد.
افسردگی و اضطراب: کنترلگری میتواند منجر به افسردگی و اضطراب در فرد تحت کنترل شود. احساس ناامیدی، بیارزشی و عدم کنترل بر زندگی خود، از جمله عواملی هستند که میتوانند به بروز این مشکلات روانی در فرد تحت کنترل منجر شوند.
احساس تنهایی و انزوا: فرد تحت کنترل ممکن است به دلیل محدودیتهایی که از طرف شریک عاطفی خود برای او ایجاد میشود، احساس تنهایی و انزوا کند. این موضوع میتواند به تشدید افسردگی و اضطراب در فرد و همچنین آسیب به روابط اجتماعی او با دوستان و خانوادهاش منجر شود.
مشکلات جسمی: کنترلگری میتواند منجر به مشکلات جسمی مانند سردرد، میگرن، مشکلات گوارشی و اختلالات خواب شود. استرس و اضطراب مداوم ناشی از کنترلگری، میتواند به طور مستقیم بر سلامت جسمی فرد تحت کنترل تأثیر منفی بگذارد.
عوارض برای فرد کنترلگر
از بین رفتن صمیمیت و اعتماد: کنترلگری باعث ایجاد حس بیاعتمادی و ناامنی در شریک عاطفی میشود و صمیمیت را از بین میبرد. فرد تحت کنترل بهمرور زمان از شریک عاطفی خود دور شده و رابطه عاطفی آنها به سمت سردی و بیتفاوتی سوق پیدا میکند.
تنش و درگیری: کنترلگری دائماً باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه میشود. بحث و جدلهای مداوم، فضای رابطه را مسموم کرده و بهمرور زمان به فرسایش عشق و محبت بین طرفین منجر میشود.
خیانت و جدایی: کنترلگری یکی از عوامل اصلی خیانت و جدایی در روابط عاطفی است. فرد تحت کنترل ممکن است برای رهایی از این رابطه طاقتفرسا به دنبال راهی برای فرار باشد و به خیانت به شریک عاطفی خود روی بیاورد. در نهایت، کنترلگری میتواند به جدایی و فروپاشی کامل رابطه منجر شود.
احساس گناه و شرم: فرد کنترلگر ممکن است در نهایت از رفتار خود احساس گناه و شرم کند. او ممکن است بهمرور زمان متوجه آسیبهایی که به شریک عاطفی خود و رابطه خود وارد کرده است، بشود و از این بابت دچار عذاب وجدان و شرمساری شود.
مشکلات در روابط دیگر: کنترلگری میتواند به روابط فرد با دوستان، خانواده و همکارانش نیز آسیب برساند. میل به تسلط و کنترل دیگران، میتواند فرد را در موقعیتهای چالشبرانگیزی در روابط اجتماعی خود قرار دهد و به انزوا و طردشدن او از سوی دیگران منجر شود.
عوارض برای رابطه
از بین رفتن عشق و محبت: کنترلگری باعث از بین رفتن عشق و محبت در رابطه میشود. میل به تسلط و حسادت، جایگزین عشق و محبت شده و رابطه را به سمت سردی و بیتفاوتی سوق میدهد.
سردی و بیتفاوتی: رابطه به دلیل عدم وجود صمیمیت و اعتماد، به سمت سردی و بیتفاوتی سوق پیدا میکند. طرفین رابطه بهمرور زمان از یکدیگر دور شده و انگیزه خود برای ادامه رابطه را از دست میدهند.
عدم تعادل قدرت: تعادل قدرت در رابطه به نفع فرد کنترلگر به هم میریزد. این موضوع میتواند به نارضایتی و خشم فرد تحت کنترل و همچنین حس ناامنی و بیاعتمادی او به شریک عاطفی شود.
عدم رشد و پیشرفت: کنترلگری مانع رشد و پیشرفت هر دو طرف رابطه میشود. ترس از رها شدن و حسادت، باعث میشود که فرد کنترلگر از پیشرفت و موفقیت شریک عاطفی خود احساس خطر کند و سعی کند او را در سطحی پایینتر از خود نگه دارد.
عدم رضایت جنسی: کنترلگری میتواند به عدم رضایت جنسی در رابطه منجر شود. میل به تسلط و انتظارات غیرمنطقی فرد کنترلگر، میتواند رابطه جنسی را به تجربهای ناخوشایند برای هر دو طرف تبدیل کند.
خیانت و جدایی: همانطور که در بخش قبلی اشاره شد، کنترلگری یکی از عوامل اصلی خیانت و جدایی در روابط عاطفی است. فرد تحت کنترل ممکن است برای رهایی از این رابطه طاقتفرسا به دنبال راهی برای فرار باشد و به خیانت به شریک عاطفی خود روی بیاورد. در نهایت، کنترلگری میتواند به جدایی و فروپاشی کامل رابطه منجر شود.
راهکارهای درمان کنترل گری در رابطه
کنترلگری در رابطه مشکلی است که میتواند بهطورجدی به کیفیت رابطه و سلامت روانی هر دو طرف آسیب برساند. خوشبختانه، راهکارهای مختلفی برای درمان کنترلگری در رابطه وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
راهکارهای فردی
افزایش خودآگاهی: اولین قدم برای درمان کنترلگری، افزایش خودآگاهی است. سعی کنید افکار، احساسات و رفتارهای خود را در موقعیتهای مختلف بهدقت بررسی کنید. چه زمانی میل به کنترل دیگران در شما به وجود میآید؟ چه عواملی باعث تشدید این میل میشوند؟
شناسایی ریشههای مشکل: ریشههای کنترلگری را در خود شناسایی کنید. تجربیات دوران کودکی، ویژگیهای شخصیتی و مشکلات سلامت روان میتوانند از جمله عوامل زمینهساز کنترلگری باشند.
تقویت اعتماد به نفس: با افزایش اعتماد به نفس، نیاز به کنترل دیگران را در خود کاهش دهید. روی نقاط قوت و تواناییهای خود تمرکز کنید و به خودباوری و ارزشمندی خود ایمان داشته باشید.
یادگیری مهارتهای ارتباطی: مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید. یاد بگیرید چگونه به طور واضح و قاطعانه با دیگران صحبت کنید و نیازها و احساسات خود را به طور مؤثر بیان کنید.
مدیریت خشم: اگر خشم یکی از عوامل تشدیدکننده میل به کنترل در شماست، یاد بگیرید چگونه خشم خود را به طور سالم و مؤثر مدیریت کنید.
مراجعه به متخصص: اگر بهتنهایی قادر به حل مشکل کنترلگری خود نیستید، از یک روانشناس یا مشاور متخصص در زمینه روابط عاطفی کمک بگیرید.
راهکارهای زوجی
گفتگوی صلحآمیز: در فضایی آرام و بدون تنش، با شریک عاطفی خود در مورد مشکل کنترلگری صحبت کنید. به طور واضح و قاطعانه به او بگویید که چه رفتارهایی از او برای شما آزاردهنده است و چه انتظارات و توقعاتی از او دارید.
تعهد به حل مشکل: هر دو طرف رابطه باید به حل مشکل کنترلگری متعهد باشند و برای این منظور تلاش و کوشش کنند.
تعیین مرزهای سالم: در رابطه خود مرزهای سالم و قاطعانه تعیین کنید و اجازه ندهید شریک عاطفیتان از این مرزها عبور کند. به طور واضح به او بگویید که چه چیزهایی را در رابطه قابل قبول میدانید و چه چیزهایی را نمیپذیرید.
تقویت صمیمیت و اعتماد: با افزایش صمیمیت و اعتماد در رابطه، میل به کنترل را در خود کاهش دهید. با شریک عاطفی خود وقت بگذرانید، به حرفهای او گوش کنید و برای او وقت بگذارید.
جستجوی کمک تخصصی: اگر بهتنهایی قادر به حل مشکل کنترلگری در رابطه خود نیستید، از یک روانشناس یا مشاور متخصص در زمینه روابط عاطفی کمک بگیرید.