ضرب المثل های معروف جالب (50 ضرب المثلی که مرتب می شنوید و معنی آنها)
کشور عزیزمان ایران در شعر و ضرب المثل پیشگام است و به راستی اشعار شاعران بزرگ ایرانی در جهان تک است. بسیاری از این متن ها و شعرهای زیبا در طول سالیان دراز به ضرب المثل تبدیل شده و استفاده روزمره از آنها باعث شده تا به ضرب المثال های عام و آموزنده تبدیل شوند. ما نیز در سایت ادبی متن ها قصد داریم این ضرب المثل های معروف را برای شما دوستان قرار دهیم.
ضرب المثل های معروف و آموزنده
آب اَرچه همه زُلال خیزد
از خوردن پُر ملال خیزد
معنی واضح این شعر این است که اگر کسی آب را هم که زلال و گوارا و خوشایند است، زیادتر از حد لازم بنوشد، باعث ناراحتی شده و ناخوشایند است.
نان جو، نه آستر داره نه رویه
قصد گوینده از بیان این عبارت توهین به کسی است که از نظر وی، از جمال و کمال و عرضه و کارائی و هر صفت خوب دیگری بی بهره باشد.
چراغ هیچکس تا صبح نمیسوزه
این ضربالمثل اشاره به این دارد که هیچ چیزی در دنیا دائمی نبوده و بالاخره روزی به پایان میرسد. این عبارت در مواردی به کار میرود که از طرف شخصی عملی ستمگرانه صورت بگیرد و یا حقی ضایع شود، حال چه مالی و چه زبانی و چه به شکل دیگری، و کسی که حقش پایمال شده نتواند حقش را گرفته و یا تلافی کند.
هر گاه به هر دلیلی ناامیدی از کار دنیا و افراد دنیادار به کسی دست دهد از این عبارت برای امیدوار کردن وی استفاده میشود.
هر چه دیدی از چشم خودت دیدی
شاید این عبارت از نظر ظاهری و معنایی به این منظور باشد که هر اتقاقی برای شخص میافتد و هر بلایی سر انسان میآید به دلیل دیدگاه و بینش خودش میباشد.
همچنین شاید اشاره به این دارد که نباید به خاطر ظاهر هر چیزی که چشم میبیند و مجذوب آن میشود برای به دست آوردن آن و رسیدن به اهداف ظاهری تلاش کرد و اسیر نتایج منفی آن شد.
هر کسی را بهر کاری ساختند
این ضربالمثل برای اشاره به استعداد و توانایی و تبحر افراد در کارهایی که به آنها واگذار میشود به کار میرود و اشاره به این نکته دارد که هر شخصی در کاری که در آن استعداد و تخصص دارد، موفقتر عمل میکند.
پسر کو ندارد نشان از پدر
این ضربالمثل هم به شکل تعریف و تمجید و هم به شکل طعنه و شماتت و توهین به کار میرود.
در تربیت سنتی از قدیم رسم بود که رفتار و اخلاق و منش نیک و مثبت پسران، مانند و شبیه پدرانشان باشد و اگر خلاف این میشد عجیب به نظر میآمد. و البته اگر هم رفتار پدر زشت میبود، همه انتظار داشتند که پسر نیز شبیه پدرش بار بیاید.
خیاط هم در کوزه افتاد.
خیاط افتاد توی کوزه.
افرادی وجود دارند که دائما مشکلات و مسائل و یا هر موردی از زندگی دیگران را زیر نظر داشته و در باره آنها صحبت کرده و در بین دیگران جار زده و مطرح میکنند، که هم جلب توجه کرده و هم گاهی باعث شرمساری دیگران شوند. زمانی که خود این افراد به مشکلات و مسائل و موارد مشابه گرفتار شوند، از این عبارت در مورد خود آنها استفاده میشود. مثلا کسی که در مورد شکست تحصیلی یا شغلی دیگران یا هر مورد دیگری دائما صحبت کرده و حتی به آنها سرکوفت میزند و این شکستها را همه جا مطرح میکند، وقتی خودش شکست مشابهی بخورد دیگران در مورد وی میگویند: “خیاط افتاد تو کوزه”.
نرود میخ آهنین در سنگ
این ضربالمثل در مورد مشورت دادن و نصیحت کردن به افرادی به کار میرود که در موقع لزوم حاضر به پذیرش مشورت و اندرز نیستند.
هنگامی که کسی از دیگران طلب مشورت میکند ولی در عمل قصد پذیرش نداشته و حرف خودش را میزند، از این عبارت استفاده میشود.
هر که را زر در ترازوست، زور در بازوست
این ضربالمثل در بیان قدرتی است که همراه ثروت به دست میآید و منظور آن این است که وقتی شخصی ثروت فراوان دارد، با استفاده از این ثروت افراد دیگر را که به علت فقر و طمع پول دور او جمع میشوند، بنده و مطیع خود میسازد و آنان چنان از وی حساب میبرند، انگار شخص زورمندی است که دیگران از وی میترسند و مطیع اوامرش هستند.
روغن ریخته نذر امامزاده میکنه
از این ضربالمثل عمدتا در مورد افراد خسیس و مالدوست استفاده میشود، و اغلب هنگامی به کار میرود که صحبت از کمک به دیگران و بخشش مال و حتی هدیه دادن به دیگران باشد. در چنین مواردی این افراد بیارزشترین چیزی که دارند را میبخشند و یا هدیه میدهند و یا در هنگام کمک سعی میکنند تا حد امکان از این کار طفره رفته و یا آنچنان کمک ناچیزی کنند که هیچ تاثیری نداشته باشد.
آش دهانسوزی نیست
این عبارت برخی مواقع برای تحقیر و توهین و بیارزش کردن شخص، کالا، شغل، و … کلا هر چیزی به کار میرود. برای مثال یکی از مواردی که زیاد استفاده میشود و میتواند توهینآمیز نیز باشد، قبل یا بعد از ازدواج است، که متاسفانه از روی حسادت و یا به هر دلیلی با ایراد به ظاهر، ثروت، رفتار، خانواده و دیگر موارد مربوط به داماد یا عروس مورد نظر، میخواهند وی را از چشم طرف مقابل انداخته و نظر وی را تغییر دهند. در موارد دیگر از قبیل کار و خرید و کالا و غیره نیز همین است و اصطلاحا میگویند: فلانی همچین آش دهنسوزی هم نیست. یا فلان کالا یا شغل آش دهنسوزی نیست.
پشه را در هوا نعل کردن
نعل کردن مخصوص چهارپایان است و بیان این کار در مورد پشه به آن کوچکی و آن هم در حال پرواز و در هوا، نشاندهنده نهایت اغراق و بزرگنمایی میباشد.
نمیشه بهش گفت بالای چشمت اَبروست
یعنی کسانی که انتقادپذیر نیستند، با شنیدن واضحترین و بدیهیترین موضوعات، سریع برآشفته میشوند، حتی اگر آن جمله خالی از عیب و بدون طعنه باشد. مثل جملهی:
بالای چشمت اَبرو است.
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
این ضربالمثل در مورد افرادی به کار میرود که قدر هر چیزی را که دارند ندانسته، و هنگامی که ان را از دست بدهند و یا در خطر از دست دادنش قرار بگیرند، آنگاه متوجه ارزش آن دارایی میشوند. حال این دارایی ثروت باشد یا دوستان و نزدیکان ارزشمند و یا سلامتی و آرامش و ……تفاوتی نمیکند و نیز فرقی ندارد که مقدار آن چه میزان باشد.
گهی پشت بر زین، گهی زین به پشت
از این ضربالمثل در مواردی استفاده میشود که بداقبالی و بدشانسی در زندگی پیش بیاید و یا فردی در زمینهای شکست خورده باشد به نحوی که روال عادی و خوش و خرم زندگیش عوض شده و دچار غم و ناامیدی شود، و یا در اوج پیروزی با شکستی مواجه شود.
کار از کار گذشته
این مثل برای از دست دادن فرصتهای خوب است. بعضی از کارها را اگر در زمان مناسب انجام ندهیم، وقتش که بگذرد هر چه کنیم فایدهای ندارد. مثل از دست دادن یک شغل یا یک رابطه خوب و مناسب و…..
با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه
در مورد کسی گفته میشود که رفتار دو پهلو داشته باشد. یعنی در ظاهر از کسی یا چیزی دوری و خودداری کرده و نسبت به آن بیمیلی نشان دهد، اما در واقع به آن تمایل داشته باشد.
سکه یه پول شدن
یا
سکه یه پول کردن
به معنی خوار و خفیف کردن و بیارزش کردن (یا شدن) میباشد.
خر بیار و باقالی (باقلا) بار کن
یا
خر بیار و معرکه بار کن
کنایه از پیش آمدن دردسر و گرفتاری و بدبختی بوده و زمانی به کار میرود که بخواهیم بگوییم شرایط بسیار حاد است و دشواری بسیاری وجود دارد و دچار بحران شدهایم یا خواهیم شد.
سیب پای درختش میافتد
این مثال بیشتر در مورد اشاره به اخلاق و رفتار و اصل و نسب افراد دارد که در چه محیط و به ویژه در چه خانوادهای بزرگ شدهاند. در اصل اشاره به تربیت خانوادگی اشخاص داشته و به هر دو شکل تعریف و یا طعنه و کنایه میتوان آن را به کار برد. (هر چند که شاید در عصر جدید دیگر این موارد خیلی قابل استناد نیستند و هر شخصی میتواند در صورت لزوم خود را تغییر دهد.)
کشکِ چی؟ پشمِ چی؟
یا
چه کشکی؟ چه پشمی؟
هر گاه شخصی در هنگام گرفتاری قولی بدهد و پس از رفع آن بخواهد زیر حرف خود بزند، میگوید: چه کشکی، چه پشمی.
كلاهش پشم ندارد
یعنی فلانی هیچ ترسی ندارد و لازم نیست از وی بترسید.
وقتی بخواهند بگویند کسی ابهت ندارد و لازم نیست از او حساب ببرید، این ضربالمثل را استفاده میکنند.
گاهی این مثل اشاره به کسانی دارد که قدرت و جرئت انجام کاری را ندارند و نمیتوان روی آنها حساب باز کرد.
یعنی فلانی در جایگاهی نیست که بخواهد به کسی دستور دهد یا کسی را مواخذه کند.
دم خود را روی کول گذاشتن
یعنی از ترس خود را جمع و جور کردن و به سرعت فرار کردن.
دستش نمک نداره
یعنی هر چه به دیگران خوبی میکند نتیجه عکس میدهد!
به کسی میگویند که آدم دلسوزی است و محبتش را به همه ارزانی میدارد اما بجای آنکه پاسخ محبتهایش را با خوبی بدهند، یا به او بیتوجهی کرده و یا با وی بدرفتاری و قدرنشناسی میکنند.
( جدای از اینکه انتظار میرود که انسان در قبال محبتهایش انتظاری از دیگران نداشته باشد ولی در اینجا بحث در مورد خود ضربالمثل میباشد)
جنگ زرگری راه انداختن
دعوای ساختگی و جدال الکی بر سر موضوعی فرعی به راه انداختن برای این که یا یک موضوع اصلیتر را به حاشیه ببرند و یا اینکه با ایجاد یک جدال غیرواقعی و مصنوعی سود فراوان ببرند.