آیا میشود تمامی پشههای جهان را از بین ببریم؟ اثر مهلک نابودی پشهها!
پشهها به عنوان حشراتی که انسانها را آزار میدهند و بیماریهای مختلفی مانند مالاریا و ویروس زیکا منتقل میکنند شناخته میشوند. چرخه زندگی پشهها شامل چهار مرحلهی مختلف است که از تخمگذاری تا تبدیل شدن به کرم و سپس به پشه تازهخروجی طول میکشد. پشهها تکثیر سریعی دارند و هر مادهای میتواند تا ۲۵۰ تخم را در هر بار تخمگذاری بگذارد.
برای کنترل پشهها، روشهای مختلفی وجود دارد از جمله استفاده از آفتکش، حفظ تمیزی و خشکی محیط، استفاده از شکارچیهای طبیعی مانند خفاشها و رهاسازی پشههای نر اصلاحشده ژنتیکی و عقیم. این روشها میتوانند به کاهش جمعیت پشهها کمک کنند و در مقایسه با کشتن عمومی پشهها، رویکردی موثرتر و پایدارتر برای کنترل آنها باشند.
با این حال، باید در نظر داشت که پشهها نقش مهمی در اکوسیستم دارند و از بینرفتن کامل آنها میتواند پیامدهای زیستمحیطی جبرانناپذیری داشته باشد. بنابراین، باید با دقت و هوشمندی به ریشهکنی مسأله پشهها نگریست و راهحلهایی انتخاب کرد که هم زندگی انسانها را تحت تأثیر نگذارند و هم از حفظ تعادل زیستی جلوگیری کنند.
چرخه تولیدمثل پشهها
اگر واقعاً قصد داشته باشیم که پشهها را از بین ببریم، باید در ابتدا چرخهی زندگی آنها را درک و سپس، محدود کنیم. چرخهی زندگی پشهها از چهار روز تا یک ماه طول میکشد، اما این زمان برای تولیدمثل کافی است. هر پشهی ماده، در هر بار تخمگذاری تا ۲۵۰ تخم میگذارد.
تخمها در عرض ۲۴ تا ۴۸ ساعت به لارو و لاروها نیز به شفیرههایی تبدیل میشوند که پرواز میکنند، تولیدمثل میکنند و این چرخه باز هم تکرار میشود. همه چیز به وجود زیستگاه مناسب بستگی دارد: آب راکد و رطوبت حاصل از آن در سطوح کثیفی مانند ناودانها، سینیهای چکهگیر در کولرها، لاستیکهای آویزان در حیاط، کندههای پوسیدهی درختها و غیره.
به عبارت دیگر، پشهها در دو وضعیت مختلف زندگی میکنند: محدود به آب و محدود به هوا. انواع موجود در هوا، همان بزرگسالان گونهای هستند که همهی ما میشناسیم و از آنها متنفریم، یا حداقل از پشههای ماده متنفریم. مادهها در مکانهایی تخمگذاری میکنند که مواد مغذی برای بچههایشان فراهم باشد، اما همچنان برای تخمگذاری به تغذیهی مکمل خون نیاز دارند.
رهاسازی پشههای نر اصلاحشده ژنتیکی و عقیم در محیطزیست، یکی از روشهای امیدوارکننده برای انقراض پشهها است
هر نوعی از خون، حتی خون خزندگان نیز برای پشهها مناسب است، اما ما انسانها موجوداتی مطمئن، بزرگ، آسیبپذیر و نسبتاً کند هستیم و بدون اینکه خز زیادی داشته باشیم، به راحتی در دسترس پشهها قرار داریم.
پشهها مقاومترین حشرات نیستند و به راحتی میمیرند، اما همانطور که میدانیم، کشتن آنها نیز آسان نیست. آنها روی پوست ما فرود میآیند، خرطوم مکنده را تزریق میکنند و بزاق آنها بر اثر مکیدن خون به درون پوست ما فرو میرود. در نتیجه، دشمنانی سریع و لایق انتقام هستند.
آیا میتوانیم همه پشهها را بکشیم؟
چندین راه برای کاهش تعداد پشههای محل زندگی وجود دارد، مانند تمیز نگهداشتن خانه و وسایل، خشککردن و خالیکردن آبهای راکد، استفاده از آفتکشها، دورریختن زبالههای قدیمی، قرارندادن زبالههای باز در فضای بیرون از خانه و بسیاری از موارد دیگری که به عقل سلیم میرسد.
این اقدامات را میتوان در مقیاس محلهای یا شهری نیز انجام داد، مانند تمیز نگهداشتن سطلهای زبالهها در خیابانها. با این حال، هیچکدام از این اقدامات پشهها را از بین نمیبرند، فقط تعداد مکانهای خاصی را که مناسب تولیدمثل هستند، کاهش میدهند.
اما در مقیاس جهانی چطور؟ یکی از روشهای امیدوارکننده برای انقراض پشهها، رهاسازی پشههای نر اصلاحشده ژنتیکی و عقیم در محیطزیست است. رهاسازی نرهای عقیم در محیط به معنای تلاش ناموفق برای تولیدمثل و در نتیجه، کاهش جمعیت پشهها است.
بهنقل از دانشگاه کیل، اقدام در راستای ناباروری پشهها باعث میشود که نرها تحرک کمتری داشته باشند و طول عمر آنها نیز کاهش یابد. این اقدام قبلاً در مناطق آسیبپذیر به مالاریا انجام شده است و توسط مردم محلی، به عنوان پیروزی بزرگی در نظر گرفته میشود.
افزونبر روشهای نابودسازی پیشرفته، ما در محیطهای خاص به شکارچیهای طبیعی نیز دسترسی داریم. به عنوان مثال، خفاش گرسنه میتواند در یک ساعت ۱۲۰۰ پشه را بخورد.
البته، به شرطی که همهی ما با زندگی در جوار خفاشها مشکلی نداشته باشیم و خفاشها نیز غذاهای دیگر را به پشهها ترجیح ندهند و پشهها نیز رفتار هوشمندانهی فرار از دست خفاشها و صدها راه کنترلناپذیر دیگر را در پیش نگیرند، ممکن است بتوانیم تغییر خاصی ایجاد کنیم. برای کشتن پشهها با استفاده از شکارچیهای طبیعت، باید تمامی این موارد را در نظر داشته باشیم.
آیا باید همه پشهها را بکشیم؟
در نهایت، به بزرگترین پرسش مطرحشده میرسیم: اگر بتوانیم تمام پشههای زمین را از هستی ساقط کنیم، آنها را از نقشهی تکاملی خارج کرده و به دست فراموشی بسپاریم؛ آیا باید این کار را انجام دهیم؟ اگر واقعاً بخواهیم رفتاری اخلاقی را در قبال انواع اشکال حیات اتخاذ کنیم و حتی برای ناخوشایندترین موجودات نیز حق زندگی قائل شویم، مهم است که به خاطر داشته باشیم اساساً در مورد موضوعی صحبت میکنیم که زیستشناسان از آن به عنوان «حذف کامل حیات گونه» یاد میکنند. به عبارت دیگر، اگر پشهها پستاندارانی بامزه و دوستداشتنی بودند، همچنان این بحثها را داشتیم؟
پشهها تهدیدکنندهی زندگی هستند و راهحل واضح است: همهی پشهها را بکشید. در غیر این صورت، تعداد آنها را کاهش دهید. برای مثال، زمانی که پشههای نر عقیم در محیطزیست جزایر آسیبپذیر کیمن رها شدند، جمعیت پشهها تا ۹۶ درصد کاهش یافت.
به هر حال، تعداد گونههایی که حضور آنها از نظر زیستمحیطی حیاتی است و ازبینرفتن آنها به پیامدهای زیستمحیطی جبرانناپذیر میانجامد، بسیار اندک است. همانطور که اولیویا جادسون زیستشناس میگوید، «ازبینرفتن یک گونه، ما را با زمینی بایر و بیحاصل تنها نخواهد گذاشت.»
از سوی دیگر، ما تمام بحثهای موجود دربارهی شبکههای غذایی، ارتباط گونهها با یکدیگر، پیامدهای پیشبینینشده و برنامهریزینشده در صورت دستکاری طبیعت و غیره را پیشرو داریم. اما محققان میگویند این موضوع دارای اهمیت چندان بالایی نیست.
وقتی نوبت به ریشهکنی پشهها میرسد، نباید نگران بیومهای کلانسطح باشیم، بلکه باید به میکروبیومها بپردازیم. میکروبیومها، زیستبوم و محل همزیستی و تعامل میان لاروی پشه و موجودات تکسلولی در مکانهای تولیدمثل پشهها هستند. همچنان این امکان وجود دارد که پشهها، نقشی را ایفا کنند که ما از آن بیاطلاع هستیم.