تلاش های زنان و مردان برای فهم فراوانی مغزیشان
در این تحقیق انجام شده توسط دانشمندان Weill Cornell، نقش گیرندههای آستروسیت در عملکرد شناختی در مدلهای بالینی زن و مرد بررسی شده است. آستروسیتها به عنوان سلولهای حمایتی مغزی نقش مهمی دارند و این تحقیق نشان میدهد که آنها میتوانند اثرات متضادی در این زمینه داشته باشند. به عنوان مثال، افزایش سطح گیرنده mGluR ۳ میتواند حافظه در زنان مسنتر را تقویت کند، در حالی که در مردان ممکن است این تاثیر متفاوت باشد.
این تحقیق نشان میدهد که لازم است در ارزیابی اثرات جنسیت بیولوژیکی بر مکانیسمهای مغزی توجه ویژه داشت. تاکنون، بیشتر مطالعات این حوزه به صورتی بودهاند که اثرات رفتاری گیرندههای آستروسیت در مردان مورد بررسی قرار گرفته است و این تحقیق به چالش کشیدن این فرضیه پرداخته و نشان داده است که تفاوتهای جنسیتی ممکن است بر تاثیرات مغزی موثر باشد.
به طور کلی، این تحقیق به اهمیت در نظر گرفتن جنسیت بیولوژیکی در تحقیقات عصبی و ارتباط آن با تابعهای مغزی اشاره دارد و نشان میدهد که نیاز استفاده از رویکردها و درمانهای جدیدی که اثرات جنسیتی را در نظر بگیرند.
دانشمندان Weill Cornell کشف کردهاند که گیرندههای آستروسیت میتوانند اثرات متضادی بر عملکرد شناختی در مدلهای بالینی زن و مرد داشته باشند. این مطالعه که در Cell Reports منتشر شده است، نشان میدهد که آستروسیتها نقش مهمی در مکانیسمهای مغزی مبنی بر جنسیت خاص دارند.
به گزار ایسنا به نقل از سیتکدیلی، دانشمندان در Weill Cornell Medicine، برای نخستین بار شواهدی را کشف کردند که نشان میدهد گیرندههای آستروسیتها بهعنوان سلولهای مغزی که نورونها را پشتیبانی و تنظیم میکنند، میتوانند اثرات متضادی بر عملکرد شناختی در مدلهای بالینی زن و مرد داشته باشند. این تحقیق نقش آستروسیتها را در کمک به مکانیسمهای مغزی، با توجه به نقش و اهمیت جنسیت، برجسته میکند.
این تحقیق با تمرکز بر روی گیرنده mGluR ۳ نشان داد که افزایش سطح آن، حافظه را در زنان مسنتر تقویت میکند، در حالی که کاهش آن حافظه را در زنان جوان کاهش میدهد. برعکس، در مردان، کاهش mGluR ۳ باعث افزایش حافظه میشود. این یافتهها نشان میدهد که درمانهایی که گیرندههای آستروسیتی را هدف قرار میدهند ممکن است نیاز به ارزیابی اثرات جنسی داشته باشند. این امر اهمیت در نظر گرفتن جنسیت بیولوژیکی را در تحقیقات عصبی نشان میدهد.
در حالی که بسیاری از مطالعات تاکنون اثرات رفتاری گیرندههای آستروسیتی را مورد آزمایش قرار دادهاند، پیش از این هیچ یک از آنها به نقش جنسیت بیولوژیکی نپرداختهاند. همچنین، بیشتر این آزمایشها تنها مردان را شامل میشود. این در حالی است که مطالعه کنونی این فرض قدیمی را که سیگنالینگ آستروسیتی (astrocytic signaling) در هر دو جنس اثرات شناختی مشابهی دارد را به چالش میکشد.
تغییرات در گیرندههای آستروسیتی در شرایط مختلف عصبی با تفاوتهای جنسی شناخته شده از جمله اختلالات عصبی، اسکیزوفرنی، سکته مغزی و صرع مشاهده میشود و دکتر Anna G. Orr و همکارانش در مؤسسه تحقیقات ذهن و موسسه تحقیقات Helen، معتقدند براساس مطالعه جدید صورت گرفته، اثرات شناختی گزارش شده قبلی در مردان را نمیتوان به زنان تعمیم داد.