راه حل برای خروج از کما: راههای افزایش فرصتهای بازگشت به زندگی قبل از کما
کما یک وضعیت ویژه است که مغز افراد به آن وارد میشود که ممکن است از عوامل مختلفی همچون ضربه، التهاب یا عفونت ناشی شود. در این وضعیت، فعالیت مغز به طور کلی کند میشود و شبکههای مغز که معمولاً با هم ارتباط دارند، قطع میشود. برای خروج از این وضعیت، میتوان از روشهای مختلفی مانند تجویز داروهایی که میزان دوپامین را افزایش میدهند و یا کاشت الکترودهایی در داخل مغز استفاده کرد.
با این حال، هنوز رازی برای خروج افراد از کما وجود دارد و دانشمندان در حال تحقیق و بررسی برای پیدا کردن راهکارهای بهبود این وضعیت هستند. انتظار میرود با پیشرفتهای این زمینه، تعداد افرادی که از کما به هوش میآیند، افزایش یابد و این مشکل برای بیشتر افراد حل شود.
تک فان-اشخاصی که به کما میروند گاهی ماهها، سالها یا دههها بعد و به نظر خیلی ناگهانی بیدار میشوند.
به گزارش تک فان، یکی از طولانیترین موارد، مورد منیره عبدالله بود. زنی که بعد از تصادف با ماشین در سال 1991 به کما رفت و به طرز معجزهآسایی 27سال بعد به هوش آمد.
اما چه چیزی باعث میشود که شخصی از کما، که در واقع خواب عمیق طولانی در وضعیت ناهشیار است، خارج شود؟
مارتین مونتی، استاد روانشناسی در دانشگاه یو.سی.ال.ای میگوید: «پاسخ کوتاه این است که حقیقتا نمیدانیم. برای همین است که هنوز مداخلات زیادی برای کمک به بهبود افراد در کما نداریم.»
کما زمانی رخ میدهد که به مغز آسیبی وارد میشود. این آسیب میتواند ضربه، التهاب یا عفونت باشد. برای آنکه شخص از کما خارج شود، مغز یا باید سلولهای عصبی آسیبدیده را مجددا رشد بدهد یا شبکههای دیگر مغز را توسعه دهد تا بتوانند کاری که ناحیه آسیبدیده انجام میداده را جبران کنند.
اما بهبود فیزیکی شبکههای مغز به تنهایی کافی نیست زیرا کما باعث کند شدن فعالیت مغز نیز میشود. مونتی میگوید: «همه چیز تا حدی خاموش میشود. در این وضعیت، شبکههای مغز آنطور که معمولا با هم ارتباط برقرار میکردند، دیگر با هم ارتباط نمیگیرند. درواقع مغز به نحوی به یک جرقه نیاز دارد تا به سرعت قبلی خود برگردد و بتواند فرد را بیدار کند.
مونتی درباره نظریه جرقه میگوید: «همه به آن باور دارند، بسیار منطقی به نظر میرسد. اما هنوز دادههای کافی درباره آن نداریم.»
خوب حال پرسش آن است که چه چیزی حقیقتا آن جرقه مورد نیاز را در مغز میزند؟ یکی از کارهایی که پزشکان انجام میدهند، تجویز داروی آمانتادین است که از طریق آن میزان دوپامین در مغز افزایش پیدا میکند. این دارو گاهی برای درمان پارکینسون استفاده میشود و تصور این است که میزان دوپامین ترشح شده توسط سلولهای عصبی را افزایش میدهد و از اینکه خیلی سریع از بین برود، پیشگیری میکند.
دوپامین یک پیغامرسان شیمیایی یا انتقالدهنده عصبی است که برای ارتباط بین شبکههای مغز ضروری است. دوپامین، به طور خاص، مادهای کلیدی برای کنترل حرکت و رفتارهای انگیزهمند است. برطبق مطالعهای که در سال 2010 منتشر شد، افراد در کما، در مقایسه با افرادی که در وضعیت هشیار هستند، دوپامین کمتری دارند.
مطالعهای که در سال 2012 انجام شد نشان داد که آمانتادین وضعیت هشیاری را در افرادی که به دلیل آسیب به مغز در وضعیت نباتی یا پایینترین سطح هشیاری بودند، بهبود بخشید. مطالعات بعدی نشان دادند که این دارو همچنین به بهبود اختلال هشیاری در افرادی که به دلایلی غیر از آسیبهای فیزیکی به مغزشان آسیب وارد شده است ـ مثلا سکته یا غرق شدگی، کمک میکند. با این حال، مدارک کافی وجود ندارد که نشان دهد این دارو نتایج بلندمدتی برای افرادی که از کما خارج میشوند، خواهد داشت.
مونتی میگوید یکی دیگر از روشها کاشت الکترودهایی در داخل مغز است تا به کمک آنها مقادر کمی از الکتریسیته وارد مغز شود و بتواند سلولهای عصبی نزدیکش را تحریک کند. این تحریک اغلب تالاموس را هدف قرار میدهد. تالاموس ناحیهای از مغز است که مسئول توجه و برانگیختگی است و اغلب در آسیبهای مغزی منجر به کما تحت تأثیر قرار میگیرد.
یک تکنیک دیگر با عنوان مافوق صوت متمرکز تلاش میکند همین کار را با لرزشهای مافوق صوت و بدون جراحی انجام دهد. تحریک مغناطیسی یک تکنیک غیرتهاجمی دیگر است که میتواند سلولهایی که در عمق مغز قرار دارند را تحریک کند.
برای آنکه هر کدام از این درمانها سرعت برگشت فرد به هشیاری را افزایش دهند، ساختار خود مغز باید دستنخورده مانده باشد.
دکتر چتان ونتکاتاسوبا رائو، متخصص علوم عصب در تگزاس، میگوید: «رشد سلولهای عصبی خیلی کند و با سرعت حدودا 1میلیمتر در هر هفته رخ میدهد که معادل همان سرعتی است که ناخنها رشد میکنند. در این مسیر باید بیمار را با دستگاههای حیاتی حفظ کنیم و به او فرصت بدهیم که به طور کامل از کما خارج شود.»
رائو میگوید: «امیدهای زیادی برای افراد در کما وجود دارد. نباید خیلی زود ناامید شویم.» برخی مطالعات نشان دادهاند که گاهی کمکهای حیاتی خیلی زود از بیماران کما جدا میشوند. او میگوید: «بعد از حادثهای که برای مغز رخ داده، حداقل دو هفته طول میکشد تا فرد به هشیاری برگردد. گاهی نیز بیشتر از 4هفته طول میکشد.»
با این حال، برخی از بیماران کما نیز هرگز از این وضعیت خارج نمیشوند. مثلا تری شیاوو، زنی اهل فلوریدا، به دلیل ایست قلبی به مدت 15سال به وضعیت نباتی در آمد. بعد از دادگاههای طولانی بین همسر او و خانوادهاش بالاخره لولههای تغذیه تری در سال 2005 از او جدا شد و او دو هفته بعد در سن 41سالگی از دنیا رفت. گزارش کالبدشکافی نشان داد که مغز او نصف اندازه مغز یک فرد معمولی بود و به شدت آسیب دیده بود.
دانشمندان دادههای زیادی درباره میزان تکرار شوندگی و علت کما ندارند اما تخمین زده میشود که تعداد کسانی که هرگز از کما خارج نمیشوند بین 20 تا 40درصد است. با این حال مطالعهای که در آمریکا و انگلستان انجام شد نشان داد که 54درصد از کسانی که دچار کما میشوند، جان خود را از دست میدهند، 15درصد با وضعیت نامطلوب از کما خارج میشوند و 31درصد با وضعیت خوب از آن خارج می شوند.
با این حال، چگونگی خروج افراد از کما، چه به صورت طبیعی و چه با داروهایی که جرقه در مغز ایجاد میکنند، هنوز یک راز است. اگر دانشمندان به حل این معما نزدیک شوند، احتمالا تعداد کسانی که به دلیل کما از دنیا میروند، کمتر خواهد شد.
عاطفه رضوان نیا