آواهایی که پیش از “مرگ” گم میشوند: تجربه آخرین حس گوشیتان!
در مقالهای که در “عصرایران” منتشر شده، به بررسی اهمیت صحبت کردن با عزیزان قبل از مرگ پرداخته شده است. به عبارتی دیگر، حضور و حرف زدن با فرد مورد علاقه میتواند برای هر دو طرف آرامش بیشتری را به دنبال داشته باشد. این مقاله اشاره کرده است که حاسشنوایی آخرین حسی است که قبل از مرگ از دست میرود. پژوهشها نشاندهنده این است که مغز به شنوایی تا آخرین لحظات پیش از مرگ پاسخ می دهد. این حقیقت دلالت دارد که افراد میتوانند حتی در حالت ناخودآگاه به صداها پاسخ دهند و کلمات محبتآمیز می تواند به آنها در آرامش بخشیدند. علاوه بر این، محققان به این نتیجه رسیدهاند که مغز حتی پس از مرگ بدن همچنان فعالیت دارد و این فرآیند ممکن است تا چند دقیقه بعد از مرگ بدن ادامه یابد. در ادامه، نیز بحث شکل گرفته است که آیا افراد در این وضعیت قادر به درک صداها هستند یا خیر. این مسأله همچنان مورد بحث و بررسی محققان است.
به طور کلی، مطالب ارائه شده در مقاله بیانگر اهمیت و حساسیت مسائل مرتبط با مرگ و لحظات پایانی زندگی هستند و نشان میدهند که از آنجا که مرگ یک فرآیند پویا و پیچیده است، امکان حضور و بستگی به متغیرهای مختلف وجود دارد. این نوشتارها نشان می دهند که شنوایی آخرین حسی است که از دست می رود و به عبارت دیگر، صحبت کردن و حضور در کنار عزیزان همواره به دلیل ارتباط با شنوایی میتواند اهمیت ویژهای داشته باشد.
عصرایران نوشت: فکر کنید صحبت کردن با یک عزیز قبل از مرگ می تواند برای هر دو طرف بسیار آرامش بخش باشد. در واقع، کلمات محبت آمیز ممکن است به فرد در حال مرگ کمک کند تا قدم نهایی را با آرامش بیشتری بردارد.
آیا می دانستید که حس شنوایی آخرین حسی است که قبل از مرگ از دست می رود؟ با علم ِ به این موضوع شاید بتوان آخرین کلمات محبت آمیز، یا تقاضای بخشش یا اظهار عشق را در گوش آنکه دوستش می داریم نجوا کنیم؛ با این اطمینان که گرچه واکنشی نشان نمی دهد، اما نجوای مان را پیش از آنکه غزل اش را بخواند، می شنود.
بنا بر پژوهش هایی که اخیراً در کانادا انجام شده است، شواهد نشان می دهند که شنوایی آخرین حسی است که به طور معمول از عملکرد مغز جدا می شود. این واقعیتی جالب است که دلالت های شگفت انگیزی دارد.
مرگ یک راز است و احتمالاً یک راز باقی خواهد ماند. حقیقت این است که ما درک بسیار سطحی ای از مرگ داریم. مرگ خودْ پرسش بزرگی است که ناکنون بی پاسخ باقی مانده است.
با این وجود چیزی که علم اخیراً کشف کرده است حاکی از این است که شنوایی آخرین حسی است که معمولاً قبل از مرگ از دست میدهیم.
همه ما می میریم؛ شکی در این نیست اما ان لحظه ای که آخرین دم را فرو می دهیم ، هنوز پرسش برانگیزترین لحظه است؛ دَمی که بازدمی در پی ندارد.
تا مدت ها این طور تصور می شد که آخرین حسی که پیش از مرگ از کار می افتد و ارتباط اش با مغز قطع می شد، بینایی است. اما مطالعات اخیر نشان می دهند که شنوایی بعد از بینایی غیرفعال می شود. با از بین رفتن شنوایی هوشیاری قطع می شود و حواس دیگر نیز از کار می افتند.
این کشفی بس مهم است، فکر کنید صحبت کردن با یک عزیز قبل از مرگ می تواند برای هر دو طرف بسیار آرامش بخش باشد. در واقع، اگر گوش هنوز فعال باشد، کلمات محبت آمیز ممکن است به افراد کمک کند تا قدم نهایی را با آرامش بیشتری بردارند.
تحمل مرگ وقتی به آن فکر نمی کنی آسان تر از فکر کردن به مرگ بدون خطر کردن است . پاسکال
شنیدن در لحظه مرگ
محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا (کانادا) تحقیقات مربوط به شنوایی در لحظه مرگ را انجام دادند. نتایج پژوهش ها در مجله ساینتیفیک ریپورتز منتشر شد.
این پژوهش با تحقیق روی بیمارانی انجام شد که در آسایشگاه سنت جان در ونکووردر شرف مرگ بودند. داده های آنها با گروه کنترل متشکل از افراد سالم مقایسه شد.
گروهی از محققان تحت نظارت دکتر الیزابت بلاندون، از بیماران نوار مغزی گرفتند؛ مححقان فعالیت الکتریکی مغز بیماران را اندازه گیری می کنند و تشخیص می دهند که آیا پاسخی به محرک های محیطی وجود دارد یا خیر.
اندازهگیریها هم در زمانهایی که افراد هوشیار بودند و هم بعد از از دست دادن هوشیاری انجام شد. آنها به صداهای رایج و نادر گوش می دادند. در مورد افراد سالم هم همینطور بود. نتیجه این بود که در هر دو مورد، پاسخ مغزی مشابهی وجود داشت.
نتایج پژوهش
محققان به این نتیجه رسیدند که مردم هنوز هم می توانند زمانی که بیهوش می شوند، کمی قبل از مرگ بشنوند. دکتر الیزابت بلاندون توضیح داد که زمانی وجود دارد که کسانی که به مرگ طبیعی می میرند وارد مرحله بی پاسخی می شوند. با این حال، اندازه گیری های انجام شده نشان داد که آنها هنوز قادر به شنیدن هستند.
بلاندون افزود: «دادههای ما نشان میدهد که مغز در حال مرگ میتواند تا آخرین ساعات زندگی به صدا پاسخ دهد، حتی در حالت ناخودآگاه.» این حقیقت تاییدی است بر این ایده علمی که شنوایی آخرین حسی است که از دست می رود.
با این حال، محققان نمیدانند که آیا این دریافتهای صدا بر سطح هوشیاری دلالت دارند یا خیر. به عبارت دیگر، ما هنوز نمی دانیم که افراد در این حالت تا چه حد می توانند معنای صداها را درک کنند.
رومن گالاگر، پزشکی که این موضوع خاص را نیز مطالعه کرده است، معتقد است که سطح آگاهی وجود دارد. این به این دلیل است که او در طول زندگی حرفهایاش واکنشهای بسیار مثبتی را در افرادی که در شرف مرگ بودند، وقتی به صدای افرادی که دوستشان داشتند گوش میداد، مشاهده کرد. با این وجود، مطالعه ذکر شده نتوانست این احتمال را تأیید یا رد کند.
حقایق جالب دیگر
در سال 2017، دکتر سام پرنیا از دانشگاه نیویورک نیز سوالات زیادی در مورد لحظات پایانی زندگی پرسید. تجربیات خود او با بیمارانی که دچار حمله قلبی شدهاند و سپس به زندگی بازگشتهاند، او را به این باور رساند که فعالیت مغز حتی پس از مرگ بالینی بدن حفظ میشود
پرنیا تاکید کرد که مرگ یک فرآیند است و یک لحظه نیست. بنابراین، هنگامی که تنفس ریه ها متوقف می شود و قلب از تپش باز می ایستد، همچنان فعالیت در مغز وجود دارد. حداقل برای سه دقیقه دیگر. مشخص نیست که آیا آن فرد از مرگ خود آگاه است یا خیر، اما پرنیا فکر می کند که او از مرگ خود آگاه است.
پرنیا همچنین توجه خود را به این واقعیت جلب می کند که اگر آسیب مغزی وجود نداشته باشد، فرد می تواند پس از حمله قلبی دوباره احیا شود. او میگوید که این امر حتی تا پنج یا شش ساعت پس از “مرگ” قابل دستیابی است و این فقط به این دلیل امکانپذیر است که مغز به عملکرد خود ادامه میدهد. موضوع جذاب است، اما، مانند بسیاری از موضوعات دیگر، در حال حاضر، سوالات بیشتری نسبت به پاسخ وجود دارد.
راضیه میرزاحیدری