سفر به روستای جاروبافان: جادوی گذشته و جاروی چوبی زمانهای قدیم
جاروبافی یک صنعت سنتی است که در روستای سبیز انجام میشود. این صنعت شامل جدا کردن خوشههای سبز و قرمز از هم و سپس دستهبندی و بافت شدن جاروهای چوبی است. خوشههای قرمز، با کیفیت و پردانهتر هستند و مشتریان بیشتری دارند. از طرفی، خوشههای سبز مناسب شهرهای مرطوب و شمالی هستند. زنان و مردان این روستا به صورت تیمی کار جاروبافی را انجام میدهند.
سیدفاطمه، یک زن جوان و خبره در این صنعت است که با دقت و حرفهای، انواع خوشهها را تشخیص داده و جاروهای با کیفیتی تولید میکند. او همچنین در بافت جاروها از نخهای رنگی نایلونی استفاده میکند و با طرحهای زیبا روی دسته جارو، شاخهها را زیبا و محکم میکند.
استفاده از ابزارهای سنتی مانند “دال” برای گعدهگیری و فراهم کردن محیطی مناسب برای بافت جاروهای چوبی، از دیگر ویژگیهای این صنعت سنتی است. این صنعت علاوه بر ایجاد درآمد برای افراد روستایی، به حفظ فرهنگ و سنتهای این منطقه نیز کمک میکند.
همشهری آنلاین نوشت: باید خوشههای سره از ناسره جدا شوند. هر چقدر قرمزتر و کمدانهتر باشند مشتری پسندترند، اما خوشههای سبز هم روی دستشان نمیمانند و بهکار رفت و روب ویلاهای شمال کشور میآیند که خاک پرنم و نا و مرطوب آن روی سیمان و موزاییک کف حیاط میماسد.
ولی کار به سوا کردن خوشهها ختم نمیشود و بستن و دوختن و گعدهگیری خوشههای جارو هم قصهای مفصل دارد. قصهای که هر روز برای زنان و مردان روستای سبیز تکرار میشود و بیژن میرزایی میداند اهالی سبیز برای درست کردن تل جاروهای نم خوردهای که تا سقف مغازه اش چیده شده، چه روزهایی را به شب میرسانند. میرزایی در جنوب تهران جاروی چوبی میفروشد و سیدفاطمه از زنان جاروباف سبیز و همولایتی میرزایی است:
زمستان فصل جاروبافی
جاروهای دسته شده تا سقف چیده شدهاند و بوی نم جاروها مغازه کوچکش را پر کرده است. چند تی و جاروی پلاستیکی که برای جور بودن جنسش توی بساطش جا داده، لابه لای جاروهای چوبی چندان به چشم نمیآیند. آقا بیژن از سالها پیش پایتخت نشین شده و هر سال زمستان در راه و نیمراه تهران و سبیز است تا بار یکساله مغازه اش را به تهران بیاورد. او میگوید: «بریدن ساقههای درشت و زمخت جارو و درو آنها زور بازو میخواهد و درو و خرمن کردن آنها کاری مردانه است، ولی نوبت پَرکنی جاروها که میرسد کار زنهای سبیز شروع میشود.»
سید فاطمه از هم ولایتیهای آقا بیژن است و با آن که از سالها پیش زار و زندگی اش را به تهران آورده، اول دی هر سال برای جاروبافی به سبیز میرود. خانه پدری سیدفاطمه لااقل ١٠٠ متر است، ولی فضای اتاقک تنگ و تاریک گوشه حیاط که خرمنهای جارو را توی آن جمع میکنند، به ١٠ متر هم نمیرسد. سیدفاطمه و زنهای ده که به کمکش میآیند، باید هر روز صبح سپیده نزده روی فرش نهچندان نرمی که از ساقههای جارو درست میکنند، چمباتمه بزنند و تا شب برگهای ٦٠ تن خوشه جارو را جدا کنند.
چند نفر از پیرمردان جاروباف هم آنسوتر از انباری و کف حیاطهای سیمان پوش یخزده بهکار کوبیدن خوشههای پردانه بر روی سنگهای صاف و صیقلی مشغول میشوند تا خوشهها کاملا بیبرگ و بار و بیدانه شوند. کوبیدن این جاروها بر سنگهای پَرکنی قلق دارد و نه باید آنقدر دستشان ضرب داشته باشد که خوشهها بشکنند و نه آنقدر آرام روی سنگها فرود آیند که دانهها روی خوشهها باقی بمانند. وقتی خوشههای جارو «پرکن» شدند و برگ و دانهای روی چوبهای خشک باقی نبود، نوبت عیارسنجی خوشهها میرسد.
قرمزها مرغوب ترند
عیار خوشهها به وسیله جاروبافان کهنهکار سبیز سنجیده میشوند که در جداکردن سره از ناسره استادند. بیژن قلقهای عیارسنجی خوشههای جارو را خوب میداند و میگوید: «پیش از جدا کردن خوشهها باید چند ساعتی توی آب بمانند تا نم توی شاخهها بنشیند و. بعد خوشههای سبز و قرمز را از هم جدا کنند. خوشههای قرمز خوشههای درجه یکی هستند که فروش بیشتری دارند و مردم خراسان، شیراز، اصفهان، کرمان و… خریدارشان هستند. خوشههای سبز هم مناسب شهرهای مرطوب و شمالی هستند.»
سیدفاطمه در سواکردن این خوشهها استاد است و با یک نگاه میتواند انواع خوشهها را تشخیص دهد. او وظیفه دسته کردن جاروها را هم برعهده دارد. خوشههای کمبارتر را وسط دسته میگذارد و پربارترها را هم در اطراف تا جارو محکم باشد و سریع نشکند.
دال ها ابزار کارند
«دال»های آهنی حکم عصای دست بافندهها را دارد ودر مرحله گعدهگیری آنها را از تاباندن سیمهای فلزی با دست بینیاز میکند. این وسیله میله آهنی بلندی است که فنری در امتداد آن قرار دارد. جاروبافان فنر را دور دسته جارو میپیچند و محکمش میکنند و بعد شروع میکنند به بافت سیم مفتول دور جارو. به قول بیژن این کار مردانه است و برای زنهای جاروباف ساده نیست که ساعتها پای میله آهنی دال بایستند، اما سیدفاطمه گاهی پابه پای مردان جاروباف پای دال میایستد و بعد از ساعتها خم و راست شدن پای دال، کنار بساط گعدهگیری زانو میزند تا به زنان گعده گیر کمک کند.
گعدهگیری کار یک نفر نیست و چند نفر با هم کار گعدهگیری را انجام میدهند.ابزار کارشان هم انبردست و قیچی مخصوص است تا با کمک انبردست سیم های اضافه را ببرند و با قیچی خوشه ها را یکدست و برابر کنند.
سیدفاطمه «اندازه زن» چوبی را که از نوجوانی با آن کار کرده هنوز نگه داشته و حاضر نیست آن را با هیچ اندازه زن دیگری عوض کند. او میگوید: «خراطهای امروزی اندازه زنهای جاروبافی را خوب نمیتراشند ووقتی میخواهیم اندازه رجهای بافت جارو را با آنها تعیین کنیم، روی شاخهها سفت و محکم نمیماند.»
سیدفاطمه و دیگر زنان سبیز در بافت جارو با نخهای رنگی نایلونی سلیقه به خرج میدهند و با طرحهایی که روی دسته جارو میزنند، شاخهها را سفت و محکم کنار هم می نشانند. در کارگاه جاروبافی پدری سیدفاطمه هر روز لااقل ٣٠٠ جارو بافته میشود و آقا بیژن از مشتریان محصولات این کارگاه است. برای بیژن فروش جاروی چوبی صرفه چندانی ندارد و با آن که هزینه ساخت هر جارو به حدود ٤٠-۵٠تومان میرسد، او نمیتواند بیشتر از ٨٠-١٠٠ تومان روی آنها قیمت بگذارد. البته جاروهای قرمز به این قیمت فروخته میشوند و جاروهای سبز ارزان ترند.
راضیه میرزاحیدری