تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

با حضور شما در فاتحه‌ی حافظ، شبی خاص و ماندگار را تجربه کنید

این غزل حافظ پر از عشق و احساسات است. در این غزل، حافظ خود را به عشق و شعر می‌ادازه و از این حالت سیر و سلوک در راه حق و حقیقت یاد می‌دارد. او شاعری است که با شیرینی شعرهایش، خواننده را به تفکر و عمق احساسات می‌کشاند. آثار ادبی حافظ، از تاریخ های هنر و ادبیات ایران سر فراز است و هنوز هم تاثیرات زیادی بر فرهنگ ما دارد.

در این غزل، حافظ به خواننده پیام‌های عمیقی انتقال می‌دهد. او از خواننده می‌خواهد که با تلقین و شعرهای او، کارهای خود را با عشق و احساس پیش ببرد. او همچنین به بیماری روحی خود اشاره می‌کند و از خواننده می‌خواهد که شعرهای او را به عنوان درمانی برای روحش بخواند.

از طرفی، حافظ به خواننده توصیه می‌کند که از لذت‌های زندگی بهره بگیرد و از غم‌ها و احساسات منفی دوری کند. او از خواننده خواسته که به شادی‌های زندگی و لذت زندگی از طرف دیگر نگاه کند و از زندگی لذت ببرد.

فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

فاتحه‌ای چو آمدی بر سر خسته‌ای بخوان
لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان

آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود
گو نفسی که روح را می‌کنم از پی اش روان

ای که طبیب خسته‌ای روی زبان من ببین
کاین دم و دود سینه‌ام بار دل است بر زبان

گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت
همچو تبم نمی‌رود آتش مهر از استخوان

حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن
چشمم از آن دو چشم تو خسته شده‌ست و ناتوان

بازنشان حرارتم ز آب دو دیده و ببین
نبض مرا که می‌دهد هیچ ز زندگی نشان

آن که مدام شیشه‌ام از پی عیش داده است
شیشه‌ام از چه می‌برد پیش طبیب هر زمان

حافظ از آب زندگی شعر تو داد شربتم
ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان

شرح لغت: معنی لغاتی برای این غزل وجود ندارد.

تفسیر عرفانی:‌

۱- حضرت حافظ در بیت آخر می‌فرماید:

ای حافظ شعر تو آب زندگی و حیات به من نوشاند. پس پزشک را رها کن و بیا نسخه داروی شفا بخش من را که شعرست بخوان.

۲- حافظ شما را به عرفان و سیر و سلوک در راه حق دعوت می‌کند و از شما می‌خواهد که دنیا را چیزی جز عشق و دلدادگی به حق ندانید. پس خود را خسته و رنجور زرق و برق و چشم رو هم چشمی نسازید.

تعبیر غزل:

اگر از دستت کاری برای کسی بر می‌آید هرگز کوتاهی نکن تا خدا نیز تو را در کارهایت یاری نماید. بیماری تو بیماری جسم نیست، روحت آزرده شده است. بهترین تجویز برای تو این است که زندگی را آسان بگیری، غم و غصه‌ها را کوچک ببینی و سعی کنی از شادی‌های زندگی هرچند هم که اندک باشد لذت ببری تا از این حالت کسالت و خمودگی خارج شوی.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!