9 عادتی که افراد درونگرا نمیتوانند با آنها کنار بیایند
تفاوتها در عملکرد و رفتار افراد درونگرا و برونگرا میتواند در برخی موارد منجر به اشکالات و مشکلات ارتباطی شود. افراد برونگرا دارای عادتهای خاصی هستند که ممکن است برای افراد درونگرا آزاردهنده باشد. علم روانشناسی تعدادی از این عادتها را شناسایی کرده است.
یکی از این عادتها حضور مداوم در رویدادهای اجتماعی است. افراد برونگرا از ارتباطات اجتماعی لذت میبرند و علاقهمندند که در رویدادهای اجتماعی شرکت کنند، در حالی که این برای افراد درونگرا خستهکننده و نیازمند زمان تنهایی است. علاوه بر این، افراد برونگرا اغلب دائماً با انرژی بالا و شور و هیجان وارد مکالمات و رویدادها میشوند که ممکن است برای افراد درونگرا طاقتفرسا باشد.
اعتقاد به ارتباطات عمیق، نیاز به زمان سکوت و توجه به نیاز افراد درونگرا به تنهایی نیز از دیگر عادتهایی است که میتواند باعث سوءتفاهم و درگیری بین این دو گروه افراد شود. به وضوح، احترام به سبک و نیازهای یکدیگر میتواند در ارتباطات و روابط بین این دو گروه کمک کند.
روزیاتو نوشت: نحوه عملکرد و رفتار درونگراها و برونگراها با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارد. این تفاوتها گاهی میتوانند منجر به بروز مشکلاتی شوند. افراد برونگرا عادتهای خاصی دارند که بدون منظور و قصد خاصی میتوانند افراد درونگرا را آزار دهند.
علم روانشناسی چندین عادت افراد برونگرا را شناسایی کرده که درونگراها نمیتوانند آنها را تحمل کنند.
در ادامه، به بررسی ۹ عادت میپردازیم که باعث میشوند ما درونگراها بخواهیم بیشتر در لاک خود فرو برویم!
۱) حضور مداوم در رویدادهای اجتماعی
افراد برونگرا از ارتباطات اجتماعی و حضور در جمع انرژی میگیرند و علاقهمندند که به طور مداوم در رویدادهای اجتماعی شرکت کنند. اما برای درونگراها، این ارتباطات میتوانند بسیار خستهکننده باشند و آنها نیاز به زمان بیشتری برای بازیابی انرژی خود دارند.
در حالی که برونگراها از فعالیتهای اجتماعی لذت میبرند، درونگراها نیاز دارند که پس از ارتباطات اجتماعی زمانی را به تنهایی بگذرانند تا احساس راحتی و آرامش کنند.
۲) سطح بالای انرژی
افراد برونگرا معمولاً با انرژی بالا و شور و هیجان وارد مکالمات و رویدادها میشوند. آنها دائماً در حال صحبت کردن و حرکت هستند و تلاش میکنند که محیط را با انرژی خود پر کنند.
اما برای درونگراها، این سطح بالای انرژی میتواند طاقتفرسا باشد و آنها ترجیح میدهند که مکالمات آرام و با تفکر بیشتری داشته باشند. این تفاوت در سطوح انرژی گاهی میتواند باعث خستگی و ناراحتی درونگراها شود.
۳) نیاز به پاسخ فوری
برونگراها به دلیل نحوه پردازش دوپامین در مغزشان، تمایل به دریافت بازخورد فوری دارند و دوست دارند که پاسخها و واکنشها را به سرعت دریافت کنند.
اما درونگراها نیاز دارند که زمان بیشتری برای تفکر و پردازش اطلاعات داشته باشند و تحت فشار قرار گرفتن برای پاسخدهی سریع میتواند برایشان استرسزا باشد. درک این تفاوت میتواند به بهبود ارتباطات بین این دو گروه کمک کند.
۴) علاقه به بودن در کانون توجهات
برونگراها اغلب دوست دارند مرکز توجه باشند و از اینکه در کانون توجه قرار بگیرند، لذت میبرند. آنها از بیان داستانها، رهبری بحثها و جلب توجه دیگران خوشحال میشوند.
اما برای درونگراها، این سطح از توجه میتواند ناراحت کننده باشد و آنها ترجیح میدهند که بیشتر گوش دهند و مشاهده کنند تا اینکه خودشان در مرکز توجه باشند. گاهی اوقات این تفاوت در نیاز به توجه میتواند باعث ایجاد تنش بین افراد برونگرا و درونگرا شود.
۵) ایجاد وقفههای مکرر در گفتگو
برونگراها معمولاً با صدای بلند فکر میکنند و ایدههای خود را به سرعت و به طور آزادانه به اشتراک میگذارند که ممکن است به ایجاد وقفه در مکالمات دیگران منجر شود.
برای درونگراها که نیاز به زمان بیشتری برای شکلدهی به افکارشان دارند، این وقفهها میتوانند آزاردهنده باشد و احساس کنند که ایدههایشان به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد. احترام به سبک ارتباطی یکدیگر میتواند به بهبود مکالمات کمک کند.
۶) عدم درک نیاز به زمان سکوت
برونگراها اغلب لحظات سکوت در مکالمات را به عنوان وقفههای ناخوشایندی میبینند که باید با صحبت پر شوند.
اما برای درونگراها، این لحظات سکوت بسیار ارزشمند و زمانی برای تفکر، بازیابی انرژی و جمعآوری افکارشان هستند.
عدم درک نیاز به زمان سکوت توسط برونگراها میتواند برای درونگراها ناامیدکننده و خستهکننده باشد.
۷) عدم علاقه به مکالمات عمیق
شاید شما هم تا به حال خواسته باشید که در مورد ایدهای عمیق با یک برونگرا صحبت کنید، اما او دائماً بحث را به موضوعات سطحی تغییر میداده است.
برای درونگراها، شرکت در مکالمات عمیق که از بحثهای سطحی فراتر میروند، بسیار لذتبخش است. در حالی که برونگراها اغلب مکالمات سریع و پرهیجان را ترجیح میدهند. این تفاوت میتواند باعث سوءتفاهم شود، اما مهم این است که هر دو طرف به ترجیحات یکدیگر احترام بگذارند.
۸) به اشتراکگذاری بیش از حد اطلاعات
برونگراها معمولاً افکار و احساسات خود را بدون تردید به اشتراک میگذارند و از بیان تجربیات شخصی خود با دیگران، حتی افرادی که تازه ملاقات کردهاند، ابایی ندارند.
در مقابل، درونگراها بیشتر مایل به حفظ حریم خصوصی خود هستند و فقط با افرادی که اعتماد کامل به آنها دارند، تجربیات شخصیشان را به اشتراک میگذارند.
هنگامی که یک برونگرا بیش از حد اطلاعات شخصیاش را فاش میکند، ممکن است که درونگراها احساس ناراحتی کنند.
۹) عدم توجه به نیاز درونگراها به زمان تنهایی
برونگراها از بودن در کنار دیگران و شرکت در فعالیتهای گروهی انرژی میگیرند و از این طریق خود را شارژ میکنند. اما درونگراها برای بازیابی انرژی و پردازش افکارشان نیاز به زمان تنهایی دارند.
وقتی برونگراها این نیاز را درک نمیکنند و مدام در حال برنامهریزی برای فعالیتهای گروهی هستند، درونگراها را تحت فشار قرار میدهند. مهم است که برونگراها بدانند درونگراها به زمان تنهایی خود نیاز دارند و این درخواست یک نیاز طبیعی برای بهبود عملکرد آنهاست.
راضیه میرزاحیدری