راه اندازی گفتگو: چگونه میتوانیم با فرزندانمان درباره حسادت صحبت کنیم؟
این نوشته دربارهی نقاشی “حسادت” اثر “جوتو دی بوندونه” نقاش و معمار مشهور اوایل قرن چهاردهم میلادی است. این نقاشی، تصویری زشت از یک پیرزن حسود که با چنگال و پنجهها به تصویر کشیده شده است، نشان دهندهی اثرات منفی حسادت است. در این اثر، پیرزن نمادی از حسادت است و یک مار چاق از دهان او خارج شده است. این نقاشی تحذیری برای جمعیت با سواد محدود بوده که به تهدید اقدامات افراد حسود برای انسجام جامعه میپردازد.
در این نوشته، مفهوم حسادت و اثرات آن بر افراد، به ویژه کودکان، توضیح داده شده است. همچنین نکاتی برای مدیریت و برطرف کردن احساس حسادت در کودکان و نیز در خود ارایه شده است. این نوشته به اهمیت به ارزشهایی نظیر بخشندگی و تقسیم محصولات و خوشی با دیگران اشاره کرده و تشویق به به اشتراکگذاری خواستهها و داراییها برای افزایش شادی و رضایت ذهنی پیشنهاد داده است. بهطور کلی، این نوشته با استفاده از ابزارهای هنری و موارد تربیتی، بر رفع خطرات و اثرات منفی حسادت تمرکز داشته و راههای موثر برای مدیریت این احساسات را ارایه داده است.
فرارو- در اوایل قرن چهاردهم میلادی “جوتو دی بوندونه” نقاش، دیوارنگار و معمار سبک نقاشی گوتیک و بیزانسی که نقطه آغازین توسعه هنر غرب به شمار میرود ماموریت پیدا کرد تا فضای داخلی کلیسای کوچک اسکرووینی در پادوآ را تزئین کند. او همراه با چندین تصویر ترسناک از جهنم مجموعهای از نقاشیها را خلق کرد که فضایل و رذایل را به تصویر میکشید. یکی از قابل توجهترین آن آثار به نمایش کشیدن مفهوم حسادت بود. جوتو حسادت را در قالب پیرزنی زشت با گوشهای شل و ول و شاخهایی که از سرش بیرون آمده به تصویر کشید.
به گزارش تک فانبه نقل از تایمز، یک مار چاق از دهان آن پیرزن بیرون آمده و چشم به چشم او به اطراف میپیچد. در یک دست پیرزن کیسه سکه است و دست دیگرش چنگال و پنجه مانند است. پیرزن به گونهای نقاشی شده که شبیه مجسمه در سایههای خاکستری (تکنیکی به نام گریسای) باشد. تنها رنگ موجود در اثر رنگ شعلههای قرمز روشنی است که در لبههای لباس گونی مانند او به چشم میخورد. هدف از خلق آن اثر این بود: یک درس اخلاقی به یاد ماندنی برای جماعتی با سواد محدود مبنی بر آن که انسجام آنان به عنوان یک جامعه توسط اقدامات افراد حسود مورد تهدید قرار داشت. حسادت مانند آتش میسوزاند.
حسادت ما را نسبت به آن چه داریم کور میکند و سبب میشود فقط آن چه که دیگران دارند را میبینیم. حسادت ما را تبدیل به هیولا میکند. این تصویر تمثیلی آموزنده است و درس آن را میتوان در آثار مدرن تری مانند شیر شاه دیزنی دید که در آن دلخوری اسکار از لطف و قدرت برتر برادرش باعث شد تا او کارهای وحشتناکی انجام دهد. او به عنوان برادر کوچک و ترسناک موفاسا و عموی گوشه گیر شاهزاده سیمبا خواهان کنترل بر پراید راک بود و برای این هدف هر کاری میکرد. رابطه اسکار با برادرزاده اش پیچیده بود.
او از وجود سیمبا خشمگین بود، زیرا تولد او شانس اسکار برای تصاحب تاج و تخت به خطر انداخت. اسکار دومین فرزند بعد از موفاساست بدان معنا که موفاسا همواره اولین مدعی تاج و تخت شیرها بوده است. حسادت و عصبانیت اسکار مطمئنا زمانی معنا پیدا میکند که سیمبا نیز به دنیا میآید. بنابراین، او سیمبا و نالا را صرفا برای به دام انداختن موفاسا به قبرستانی بسیار خطرناک میفرستد و زمانی که این طرح به نتیجه نرسید پس از فریب سیمبا در ایستادن وسط یک گله وحشی منتظر موفاسا میماند تا شاهزاده را نجات دهد.
هنگامی که موفاسا سیمبا را نجات میدهد روی صخره پایش میلغزد و از اسکار درخواست کمک میکند، اما اسکار با یک دیالوگ دراماتیک و پوزخند تظاهر به کمک کرده و سپس موفاسا را درون گله پرت میکند. با مرگ موفاسا اسکار به سیمبا میگوید که تقصیر سیمبا بوده که پدرش کشته شده است. سیمبا ناپدید میشود و اسکار کنترل پراید راک را در دست میگیرد و از آن پس دشتها تبدیل به زمینهای بایر و بی حاصل میشوند و محصولات و حیوانات از بین میروند در حالی که او تمام منابع غذایی را برای خود ذخیره میکند.
کودکان به طور خاص مستعد حسادت ورزیدن هستند و از خود میپرسند: چرا پسر عموی من چیزهای باحال تری در مقایسه با داشتههای من دارد؟ چرا دوستم تنقلات بهتری در مقایسه با تنقلات من دارند؟ چنین احساساتی میتوانند هم، چون آتش سوزاننده باشند و ما را نسبت به آن چه داریم نابینا سازند. این احساسات هم چنین میتوانند باعث رفتار ناخوشایند شوند. بسیاری از قلدریها با حسادت پیوند خورده اند.
به علاوه، ما در عصری زندگی میکنیم که به طور خاص باعث رشک ورزیدن میشود به ویژه به دلیل وجود رسانههای اجتماعی ما میبینیم که دیگران تا چه اندازه از ما زیباتر، با تناسب اندام بیش تر، محبوب تر، ثروتمندتر، عاشقتر و اهل سفرتر هستند. این موارد در هر لحظه در مقابل چشمان مان ظاهر میشوند.
نمیتوان با اطمینان خاطر گفت که تصویر ترسیم شده جوتو از حسادت بهترین نقطه به منظور آغاز توصیف حسادت برای یک کودک باشد. اولین کاری که باید انجام دهید این است که با کودک صحبت کنید تا احساس حسادت ورزی اش برطرف شود. از او بپرسید چه احساسی دارد و از او بخواهید توضیح دهید چرا حسادت میورزد تا به شما بگوید چه چیزی میخواهد. کودک را وادار کنید به این فکر کند آیا چیزی که میخواهد به او لذت موقت میبخشد یا شادی طولانی مدت. از او بخواهید به این فکر کند که آیا شخصی که به او رشک میورزد واقعا چیزی بیشتر از او دارد یا خیر و اگر بیشتر داشتن را نه صرفا دارایی بلکه عشق، سرگرمی و رفاه قلمداد کنیم آیا فردی که کودک به او حسادت میکند واقعا شایسته مورد حسادت واقع شدن خواهد بود. هدف در اینجا باید کمک به رهایی نگاه کودک باشد.
دانته در اثر خود کمدی الهی در بخش برزخ حسودان را دارای پلکهایی میداند که با سیم آهنی به هم دوخته شده اند. وقتی زمان کم تری را صرف نگاه کردن به داشتههای دیگران میکنیم میتوانیم از داشتههای خود رضایت بیش تری داشته باشیم. فرزندان خود را تشویق کنید به این فکر کنند که چه چیزی به چه اندازه کافی به نظر میرسد این یک تمرین مفید برای همه ما نیز خواهد بود. با این وجود، مهم است که توضیح دهیم حسادت یک حس کاملا طبیعی است همه ما آن را احساس میکنیم و جای خجالت ندارد. مهم آن است که با حسادت چه خواهید کرد. حسادت در مورد میل است و میتواند یک محرک باشد و باعث شود برای به دست آوردن چیزهایی که میخواهیم بیشتر تلاش کنیم. با این وجود، اکثر ما صرفا آن را همانند خشم درونی میسازیم.
در کلیسای کوچک اسکرووینی هر یک از رذایل فضیلت همراه خود را نیز دارند برای مثال بخشندگی نیز در قالب یک جوان زیبا با تاجی بر روی سر به تصویر کشیده شده یک فرشته و کاسه بزرگ میوه در آن اثر دیده میشود. او روی چیزی که شبیه گونیهای غلات به نظر میرسد میایستد و کیسههای کوچکی از پول در زیر پایش ریخته میشود که نماد نوعی عملی سخاوتمندانه نسبت به دیگران است. وقتی چیزی را با دیگران اشتراک میگذارید همیشه احساس خوشحالی بیش تری نسبت به زمانی دارید که برای مثال، بستههای چیپس بیش تری در مقایسه با تعداد بستههای چیپس دوستان خود خواهید داشت. این پیام اثر هنری خلق شده توسط جوتو بوده است.