تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

تفال: هنگامی که حافظ بر باد رفت، همه چیز تغییر کرد!

فال گرفتن از شعر حافظ یکی از باور‌های قدیمی و پرطرفدار مردم ایران است. حضور شعر حافظ در فرهنگ و ادبیات ایرانی به این معناست که او به عنوان یکی از بزرگترین شاعران و ادیبان این سرزمین شناخته می‌شود. در حالی که در گذشته ادبای دیگری مانند سعدی و عطار نیز مورد توجه بوده‌اند، اما حافظ به تنهایی توانسته است جایگاه ویژه‌ای در قلوب مردم ایران برای خود بسازد و شعرهایش به ارزش و ارثی دار ارزنده‌ای تبدیل شده‌اند.

در این غزل حافظ از تجربیات و احساسات شخصی خود به زبان شعر استفاده کرده است. او احساس تنهایی و جدایی خود را در برابر یار غافل از معنای عشق نقل می‌کند و از این روی می‌خواهد آن را به زبان نثر عرفانی تفسیر کند تا معنای رمزآمیز شعرش را برای خواننده‌ها آشکار کند.

در نهایت، حافظ به خواننده پیام‌های آموزنده‌ای انتقال می‌دهد که نشان از حکمت و عمق او دارد. او با استفاده از شعر خود به خواننده توصیه‌هایی می‌دهد که ممکن است به آنها نیاز داشته باشد. این شعرها همچنین در فرهنگ عامیانه ما نیز جایگاه ویژه‌ای داشته و همواره به عنوان منبع الهام‌بخش و آرامش برای مردم ایران شناخته شده‌اند.

فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

یا رب مگیرش ار چه دل، چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت

بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت

با این همه هر آن که نه خواری کشید از او
هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت

ساقی بیار باده و با محتسب بگو
انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت

هر راهرو که ره به حریم درش نبرد
مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت

حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی
هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت

شرح لغت: حاشا:هرگز و ابدا.

تفسیر عرفانی:‌

۱- او شما را عاشقانه دوست دارد، ولی بیچاره، چگونگی بیان آن را نمی‌داند. چون در این کار، آموزش لازم را ندیده است. به همین جهت، احساس می‌کنید که او فردی بد عهد و بی وفاست. در حالیکه او از راز و رمز نکات مهرورزی بی اطلاع می‌باشد.

۲- این نیت قدری اشکال دارد. شاید به آن علت که شما بیش از اندازه از زندگی توقع دارید. خیال می‌کنید که باید همه چیز برایتان همیشه مهیا باشد در حالیکه چنین چیزی برای هیچ کس امکان ندارد.

۳- همه به زندگی شما حسد می‌ورزند. متاسفانه شما هم ارزش واقعی خود را نمی‌دانید که دارای خلاقیت‌های فراوانی هستید. بطوری که به شما اطمینان میدهم اگر اراده کنید، میتوانید کوه را از جا برکنید.

تعبیر غزل:

درست است که یار با تو سر ستم دارد و عهد خود را فراموش کرده است و تو، این همه را از چشم بخت سیاه خود می‌دانی، اما بدان که این ستمکاری تنها امتحان توست. پس به هوش باش که از این امتحان سرافراز به در آیی و بدان که افتاده عشق نزد همه کس سربلند و سرافراز است. تو از جاده محبت خارج مشو و به عهد خود پایبند باش که او باز خواهد گشت.

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!