متن مناجات با امام حسین (ع) { شعر و متن مناجاتی با سالار شهیدان امام حسین}
در این بخش از سایت ادبی و هنری متنها قصد داریم چندین متن مناجات با امام حسین را برای شما دوستان قرار دهیم. با خوانش این متون مناجاتی به این میماند که سیدالشهدا سخنان شما را شنیده و با شما همنشین شده است. پس شما میتوانید با انتشار این اشعار مناجاتی، دستان خود را نیز در این حس زیبا شریک کنید. با ما باشید.
متن و شعر مناجاتی با امام حسین
چقدر آیینۀ کربلا شدن سخت است
کنار خیمهتان مبتلا شدن سخت است
تپش گرفته دلم، آسمان چرا ابری است؟
پر از غبار شده باز هم هوا ابری است
همیشه هر شب جمعه که میرسد غوغاست
صف ملایکه از عرش تا زمین پیداست
شبی که بوی عطش کامی جهان دارد
شبی که روضۀ یک طفل بی زبان دارد
شبی که پیکر خورشید در حرم مانده
کسی درون دلم روضۀ تو را خوانده
شب نزول ملائک شب هبوط زمان
شب گشایش دستان خالی انسان…
شب رسیدن مضمون به بیتهای غزل
شب چشیدن قاسم ز جام های عسل
شب ترنم فریاد تشنگان وصال
شب تجلی وحی است در جلال و جمال
و قطره قطرهی باران عرش در راه است
کسی که میرسد از دور حضرت ماه است
تمام صحن تو از روضه چون عطش زار است
و زیر قُبۀ سرخ تو عشق در کار است
و هر که در حرم توست روضه خوان تو شد
دلم اسیر کمی روضه از زبان تو شد
فدای زخم دلت… آه داغدار توأم
میان سینه زنان… باز بی قرار توأم
چقدر سوره ی کوثر که میشود روضه…
چقدر پیکر بی سر که میشود روضه…
کنار مادر سادات روضه خواندم… وای
چقدر سخت شده وای… زنده ماندم… وای
کسی درون حرم روضه خوان دختر توست
همان سه ساله که انگار مثل مادر توست
گرفته دست به پهلو و میرسد از راه
چگونه شرح دهم …لا اله الا الله…
تمام پیکر او مثل بید خسته شده است
مگر که پهلوی این طفل هم شکسته شده است
خدا به داد دل مادر شما برسد
چو مثل هر شب جمعه به کربلا برسد…
و این حکایت شبهای جمعه در حرم است
برای سینه زدن باز جای مان که کم است
حضور هیئت اشک است کوچه باز کنید
«وان یکاد بخوانید و در فراز کنید»
مطلب مشابه: متن درباره حضرت عباس (ع) و جملات ناب و عاشقانه در وصف آن حضرت
ضریح شیشه عطری ست در زمین مانده
شمیم حنجرهی توست بعد از این مانده
شمیم حنجرهی توست این حوالیها
که حسرتش به دل جنت برین مانده
فدای حنجرهات تا همیشه باید گفت:
ز خون سرخ حسین است این که دین مانده
از آن حروف مقطع بر اوج نیزه بخوان
میان مصحف طف سرِّ حا و سین مانده
چگونه باز کنم روضه های مقتل را
هنوز قصۀ تو تلخ و سهمگین مانده
چگونه داغ تو را شرحه شرحه شرح دهم
که ردِّ سنگ بر آیینۀ جبین مانده
چه اتفاق رفیعی ست خاک این گودال
میان گودی آن پیکر این چنین مانده
فدای حنجرهات… شمر میرسد از راه….
به جای روضه در این بین نقطه چین مانده
هنوز بهت ز چشمان دخترت پیداست
هنوز این همه پیکر که بر زمین مانده
ربوده است چرا ساربان عقیقت را
هنوز نیزه و شمشیر و خوود و زین مانده
کشاندهاند به این دشت بیت الاحزان را
و مادری که از این ماجرا حزین مانده
اكسیر عشق، قطره ی اشك زلال ماست
افتاده گی، نشان و دلیلِ كمال ماست
در روضه بیشتر به خدا وصل می شویم
ذكر «علی علی» سبب اتصال ماست
در امتحان عزت دنیا بَرنده ایم
این سینۀ كبود -قیامت- مدال ماست
نام حسین، زلزله را محو می كند
آرامش زمینِ عجم از قِبال ماست
ما خضر گریه ایم، عرب غبطه می خورد
مژگان خیس، مانع و سدّ زوال ماست
این جا كنار هم چِقَدَر عشق می كنیم
این روضه ها، حسینیه ها، بزم حال ماست
مناجاتی با سید الشهدا
ای شاه کم سپاه که عالم سپاه توست
ارکان کائنات، همه در پناه توست
شب های جمعه کوه گناهان شود چو کاه
معنای مغفرت اثری از نگاه توست
ما زیر سایه ات قد و قامت کشیده ایم
در چشم ما تمام جهان بارگاه توست
حق می دهم به چشم که جز تو ندیده است
وقتی تمام خلقت او جلوه گاه توست
قلبم ز داغ روز دهم تیر می کشد
در گوش ما همیشه دم آه آه توست
خیره شده به چشم شما چشم خواهرت
عمق نگاه حسرت او قتلگاه توست
این روزها کنار ضریح تو یا حسین
با معرفت کسی است که یاد حسن کند
جایی که شهریار دو عالم کفن نداشت
بی معرفت کسی است که فکر کفن کند
به نغمه های حزین حجاز می خوانم
نوای اکبر ناظم ندارم امّا باز
نوازشم بکنی دلنواز می خوانم
برای مرثیه ها زخمه را نیازی نیست
به لطف زخم لبت جانگداز می خوانم
و یا زیارت ناحیه ی مقدسه را
میان مرثیه یک دو فراز می خوانم
من از تبار غزل های ابن مکفوفم 1
ببخش محضر تو روضه باز می خوانم
اسیر گریه ی بی اختیار خواهم شد
هزار زخم تنت را هَزار خواهم شد
نمی دانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها
که دل ها می زند پر در هوایت چون کبوترها
به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری
کز آن حرفی نمی گنجد به دیوان ها و دفترها
اگر هر منبر از وصف تو زینت یافت، جا دارد
که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها
بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا
طریق عشق را مردانه طی کردند با سرها
نمی دانم چه آیینی ست دنیای محبت را
که خواهرها نمی گریند بر مرگ برادرها
پدرها شسته دست از جان به آب دیدۀ طفلان
خضاب از خون فرزندان خود کردند مادرها
فدای پرچم سرخ تو ای سردار مظلومان
که می لرزد ز بیمش تا ابد کاخ ستمگرها
مطلب مشابه: متن درباره حضرت زینب (س) با 60 جمله و دلنوشته زیبا
گفتگو و مناجات با امام حسین (ع)
تو مپندار كه من غیر تو دلبر گیرم
بیوفایی كنم و دلبر دیگر گیرم
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
كفنی پاره كنم زندگی از سر گیرم
فصل خزان، جمالت، لطف بهار دارد
یاد رخت صفای صد لاله زار دارد
روزی که من نبودم مهر تو کرد بودم
روزی که من نباشم دل با تو کار دارد
ای یار عیسوی دم! بی یار نیست یکدم
هر کس که در دو عالم مثل تو یار دارد
بگذار از تو گویم بگذار با تو باشم
گل با همه لطافت، الفت به خار دارد
چون ماه بر فروزد کی آتشش بسوزد؟
آن کاو ز خاک کویت بر رخ غبار دارد
نه با شب است کارش نه روز می شناسد
آن کاو ز موی و رویت، لیل و نهار دارد
شش گوشۀ مزارت در وسعت دل ماست
بالله قسم مزارت در دل مزار دارد
از آب دیدگانش دوزخ شود گلستان
هر کس کز آتش تو در دل شرار دارد
با کرده های زشتم سر تا قدم بهشتم
زوار کربلا کی وحشت ز نار دارد؟
“میثم”! ز میثم آموز آیین دوستی را
کاو وصف دوست بر لب، بالای دار دارد
تا به دل عشق تو را دارم چه غم دارم حسین
رابطه با کربلا دارم چه غم دارم حسین
خانه ات آباد باد ای بی کفن ارباب من
من که از داغت عزادارم چه غم دارم حسین
تو هزاران یار داری من ولی غیر از تو هیچ
تا به دربار تو جا دارم چه غم دارم حسین
جان زهرا مادرت ای شاه مایوسم مکن
تا بگویم ادعا دارم، چه غم دارم حسین
ای که تو دست نوازش بر سر حُر می کشی
گر چه من بارِ خطا دارم، چه غم دارم حسین
آمدم امروز عهدی با تو بندم سیدی
من به عهد خود وفا دارم چه غم دارم حسین
هر کسی با دلبری نازد در این شش روز عمر
من چون تو دلربا دارم چه غم دارم حسین
«کشتی شکست خورده ی» موج فرات ها!
ارکان آسمان به تو دارد ثبات ها
ای مبتدا بهِ همه ی خیرها حسین!
ای منتهی الیهِ تمام نجات ها
باید که در کتابت شأنت درخت ها
مثل قلم شوند و سواحل دوات ها
کردند تعبیه به سر شیعه در ازل
با لطف چشم های تو عین الحیات ها
وقتی سه بار روی زبان برده می شوی
تغییر می دهی همه ی التفات ها
من تشنه ی همیشگی روضه ی توام
بیزارم از شنیدن لاتائلات ها
«صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین»
عیسی دمش به لطف تو دارد حیات ها
بی روضه و عزای تو بر باد می روند
«آتوا الزکوة» ها و «أقیموا الصلوة» ها…
مطلب مشابه: متن درباره محرم [ 50 متن سوزناک و غمگین درباره محرم و امام حسین ]
درد و دل با امام حسین
فصل خزان، جمالت، لطف بهار دارد
یاد رخت صفای صد لاله زار دارد
روزی که من نبودم مهر تو کرد بودم
روزی که من نباشم دل با تو کار دارد
ای یار عیسوی دم! بی یار نیست یکدم
هر کس که در دو عالم مثل تو یار دارد
بگذار از تو گویم بگذار با تو باشم
گل با همه لطافت، الفت به خار دارد
چون ماه بر فروزد کی آتشش بسوزد؟
آن کاو ز خاک کویت بر رخ غبار دارد
نه با شب است کارش نه روز می شناسد
آن کاو ز موی و رویت، لیل و نهار دارد
شش گوشۀ مزارت در وسعت دل ماست
بالله قسم مزارت در دل مزار دارد
از آب دیدگانش دوزخ شود گلستان
هر کس کز آتش تو در دل شرار دارد
با کرده های زشتم سر تا قدم بهشتم
زوار کربلا کی وحشت ز نار دارد؟
“میثم”! ز میثم آموز آیین دوستی را
کاو وصف دوست بر لب، بالای دار دارد
تا به دل عشق تو را دارم چه غم دارم حسین
رابطه با کربلا دارم چه غم دارم حسین
خانه ات آباد باد ای بی کفن ارباب من
من که از داغت عزادارم چه غم دارم حسین
تو هزاران یار داری من ولی غیر از تو هیچ
تا به دربار تو جا دارم چه غم دارم حسین
جان زهرا مادرت ای شاه مایوسم مکن
تا بگویم ادعا دارم، چه غم دارم حسین
ای که تو دست نوازش بر سر حُر می کشی
گر چه من بارِ خطا دارم، چه غم دارم حسین
آمدم امروز عهدی با تو بندم سیدی
من به عهد خود وفا دارم چه غم دارم حسین
هر کسی با دلبری نازد در این شش روز عمر
من چون تو دلربا دارم چه غم دارم حسین