تفاوت میان حافظ و صوفی: آیا همه صافی بیغش هستند؟
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
غم دنیای دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد
شرح لغت: محک: آزمون
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیتهای دوم، چهارم و هفتم میفرماید:
صوفی ما که، چون دعای سحر میخواند و از غلبه وجد و حضور مست و مدهوش میشد، نگران شب او باش که از باده نوشی حالی خوش خواهد داشت.
* چه نیکوست اگر سنگ آزمون را به میان آورند تا هر که در او خیانت و فریب باشد و، چون طلای خالص نباشد، سیه روی و رسوا شود.
* اگر میفروش باده پرست ساقی، ماه رخسار به حافظ بدهد، خرقه و جا نماز او را که اسباب زهد است، در بهای باده تواندگرفت.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
انسانی خوشبین هستی و خیلی راحت گول ظاهر دیگران را میخوری و این هیچ خوب نیست. تو باید اطرافیانت را با محک تجربه آزمایش کنی و نیک و بد را از هم جدا نمایی. سعی کن کمتر غصه مال دنیا و کم و زیاد آن را بخوری، زیرا ارزش عمر و زندگی بیشتر از اینهاست. برای دستیابی به آرزوها و اهداف بزرگت باید از جان و دل مایه بگذاری. پس قبل از آنکه دیر شود اقدام کن.