تفال حافظ: زان یار دلنوازم ترانهای از شکریست و شکایت
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی، ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف، چون کمندشای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آیای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
شرح لغت: حبیب: محبوب /خونریز: قاتل.
تفسیر عرفانی:
۱- عدهای نسبت به شما حسادت دارند. مطمئن باش کاری از آنها ساخته نیست. زیرا اولاً شما کاملاً مواظب هستی. ثانیاً او نیز آنها را شناخته و به نیات آنان واقف گشته و از آنها دوری گردانیده است، ولی به شما ابراز نمیکند.
۲- مدتی در تردید بودی، ولی بواسطه ملاقاتی که صورت گرفته، این نگرانی بر طرف شده است. مواظب باش که دست از کوشش بنداری که پرنده موفقیت و کامیاب در چند قدمی شماست که با کوچترین تردید یا بی توجهی خواهد پرید.
۳- نسبت به او وفادار باش. هر چند او بر وفق مرادتان عمل نمیکند. زیرا بدون تردید نسبت به شما حساس است. پس زیاد سر به سر او نذار بلکه با آرامش و محبت میتوانید او را اسیر خویش سازید.
تعبیر غزل:
انسانی هستی که در زندگی هر خدمتی انجام دادهای بی مزد و نتیجه مانده و هیچ کس قدرت را نمیداند. به قول معروف دستت نمک ندارد و این باعث شده از زندگی سرخورده و ناامید شوی، اما بدان که اجر نیکوکار با خداست. برای آنکه از افسردگی و ناراحتی خارج شوی به کتاب خدا پناه ببر و تا میتوانی قرآن بخوان که تسکین روح است.