تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

چرا باید بیش از حد به دیگران اعتماد کنیم؟

تک فان- اغلب به ما توصیه می‌شود که به حس درونی خودمان، به ویژه در روابط، اعتماد کنیم. این توصیه در فرایند‌های تصمیم‌گیری ما نفوذ می‌کند و بر انتخاب‌های ما در مورد شرکای عاطفی، دوستان، همکاران تجاری، تعلقات اجتماعی و حتی نامزدهای سیاسی تأثیر می‌گذارد.

به گزارش تک فان،  با این حال، در حالی که پیروی از غریزه ممکن است طبیعی و حتی دلگرم‌کننده به نظر برسد، این رویکرد اغلب به نتایج ویرانگری منجر می‌شود. در مورد روابط عاشقانه، ما تمایل داریم باور کنیم که  «نیمه گم‌شده» باعث می‌شود که احساسی پروانه‌ای پیدا کنیم.

 دوستان خود را بر اساس حس درونی انتخاب می‌کنیم و به سمت کسانی می‌رویم که با آنها فوراً ارتباط برقرار کرده و گفتگوهای آسان و راحتی داریم. در تجارت، از طریق ارزیابی واکنش‌های غریزی‌مان و میزان آسانی گفت‌وگوهایی که با دیگران داریم، اغلب تصمیم می‌گیریم با چه کسی شریک شویم یا چه کسی را استخدام کنیم. انتخاب‌های ما در جوامع مذهبی یا سکولار، و همچنین تأییدیه‌های سیاسی‌مان نیز به همین شکل توسط حس درونی‌مان هدایت می‌شوند.

یک آزمون معروف در جوامع سکولار هست به نام «آزمون آبجو» که فرد می‌گوید به نظرت با کدام سیاستمدار حاضری آبجو بخوری؟ این مثالی برجسته از فرایند تصمیم‌گیری‌های شهودی یا مبتنی بر حس درونی یا همان غریزه است.

حس درونی در روابط

متأسفانه، اعتماد به حس درونی اغلب پیامدهای خوبی برای روابط ما به دنبال ندارد. به آمار نگران‌کننده‌ای فکر کنید که نشان می‌دهد بیش از ۴۰ درصد ازدواج‌ها به طلاق می‌انجامند. اعتماد به حس درونی و انتخاب شریک‌ زندگی بر اساس آن احساسات اولیه به شدت به افزایش نرخ طلاق کمک می‌کند.

مطالعات نشان می‌دهد که برداشت‌های اولیه ما اغلب اشتباه هستند و به شراکت‌های نامناسبی منجر می‌شوند که با گذشت زمان از هم می‌پاشند. دوستی‌ها نیز از تله‌های حس درونی مصون نیستند. سوءتفاهم‌ها و سوءبرداشت‌ها، که اغلب از واکنش‌های درونی ما به آنچه دوستانمان به اشتراک می‌گذارند ناشی می‌شوند، می‌توانند به مشاجرات غیرضروری، جریحه‌دار شدن احساسات و حتی قطع دوستی‌ها منجر شوند.

وقتی واکنش‌های درونی‌مان گمراه‌مان کرده باشند،  راحتی و آسایشی که ابتدا احساس می‌کردیم می‌تواند به سرعت به ناسازگاری تبدیل شود. در دنیای تجارت، اعتماد به حس درونی می‌تواند به روش‌های تبعیض‌آمیز منجر شده و به روابط حرفه‌ای آسیب برساند. مثلا، نتایج یک مطالعه نشان داد که استخدام‌کنندگانی که نسبت به مردان عرب-مسلمان سوگیری منفی داشتند، کم‌تر احتمال داشت که به آن‌ها پیشنهاد مصاحبه شغلی بدهند.

این تعصبات، که به واسطه قضاوت‌های شهودی هدایت می‌شوند، موانعی برای شیوه‌های استخدام عادلانه و منصفانه ایجاد می‌کنند.

 تصمیم‌گیری سیاسی نیز به همان اندازه با خطرات تفکر شهودی مواجه است. انتخاب نامزدها بر اساس محبوبیت شخصی به جای اثربخشی سیاست‌ها می‌تواند به حکمرانی زیر سطح استاندارد منجر شود. ترجیح نامزدهایی که دوست داریم با آنها آبجو بخوریم به جای کسانی که بهترین سیاست‌ها را برای کشورمان تنظیم می‌کنند، نمونه‌ای از این مشکل است.

سوگیری‌های شناختی در روابط

 ریشه این مشکلات در خطاهای قضاوت نظام‌یافته و قابل پیش‌بینی به نام «سوگیری‌های شناختی» نهفته است. علوم رفتاری سوگیری‌های شناختی متعددی را شناسایی کرده است که ادراکات و فرایندهای تصمیم‌گیری ما را تحریف می‌کنند و اغلب ما را به راه اشتباه می‌کشانند. درک این سوگیری‌ها و استراتژی‌ها برای کاهش تأثیر آنها بر روابطمان برای تصمیم‌گیری بهتر ضروری است.

سوگیری‌های شناختی میانبرهای ذهنی هستند که مغز ما برای پردازش سریع اطلاعات استفاده می‌کند. در حالی که این میانبرها در موقعیت‌های خاصی مفید هستند، اغلب به خطاهای قضاوتی منجر می‌شوند. برای مثال، “اثر هاله‌ای” باعث می‌شود که فقط یک ویژگی مطلوب در یک فرد، ما را مجاب کند که همه صفات دیگر او هم خوب هستند.  برعکس، “اثر شاخ” باعث می‌شود که ما کسی را بر اساس یک ویژگی نامطلوب به صورت منفی قضاوت کنیم. این سوگیری‌ها می‌توانند ادراکات ما را منحرف کرده و به انتخاب‌های ضعیف در روابط منجر شوند

 برای محافظت از روابطمان در برابر خطرات سوگیری‌های شناختی، نیاز به توسعه استراتژی‌هایی برای شناسایی و مقابله با آنها داریم. یک رویکرد مؤثر این است که به “تضعیف شناختی” بپردازیم که شامل پرسش فعالانه از برداشت‌های اولیه و جستجوی اطلاعات عینی است. این ممکن است به معنای صرف وقت برای شناختن فردی فراتر از برداشت اولیه و در نظر گرفتن اعمال و شخصیت او در طول زمان باشد. استراتژی دیگر این است که منابع اطلاعاتی و دیدگاه‌های خود را متنوع کنیم. با قرار دادن خود در معرض دیدگاه‌ها و تجربیات مختلف، می‌توانیم تأثیر سوگیری‌هایمان را کاهش دهیم و تصمیمات متعادلی‌تر بگیریم. این به ویژه در محیط‌های حرفه‌ای، جایی که تیم‌های متنوع احتمالاً تصمیمات نوآورانه و مؤثری می‌گیرند، اهمیت دارد.  در نهایت، در حالی که اعتماد به حس درونی ممکن است به طور غریزی درست به نظر برسد، اغلب به خطاهای قضاوتی منجر می‌شود که می‌تواند به روابط ما آسیب برساند.

با درک سوگیری‌های شناختی که تصمیمات شهودی ما را هدایت می‌کنند و پذیرش استراتژی‌هایی برای کاهش تأثیر آنها، می‌توانیم انتخاب‌های بهتری داشته باشیم و روابط قوی‌تر و رضایت‌بخش‌تری بسازیم. پذیرش رویکردی تحلیلی‌تر و مبتنی بر شواهد در تصمیم‌گیری می‌تواند به ما کمک کند از تله‌های حس درونی اجتناب کرده و به تعاملات شخصی و حرفه‌ای موفق‌تری دست یابیم.

عاطفه رضوان نیا

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!