تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

معنی اشه در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اشه در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اشه در دانشنامه آزاد فارسی:

اشه.[ اُ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) گیاهی است که کمان گران بر بازوی ازجابدررفته بندند، و اشق معرب آنست. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شعوری ). و بتازیش اشق نامند. ( سروری ). صمغ گیاهی است بشکل خیار که بر بازوی بدررفته بندند تا بجای آید. اشج و اشق معرب آن. ( رشیدی ). گیاهی است که بر عضو بدررفته بندند، و معرب آن اشق است. ( انجمن آرا ). وُشَّق. ( منتهی الارب ). انگم ، و آن دارای چسبی است که کمانگران و شکسته بندان بکار برند. و رجوع به اشنه و اشق و وشق و اشج شود.


اشه. [ ] ( اِخ ) نام اشک بن دارابن دارا برحسب یکی از روایات. ابن البلخی آرد: و بروایتی دیگر چنین است :اشه بن اشدبن ازران بن اشقان بن اش الحیاربن سیاوش بن کیکاوس. ( از فارسنامه ابن البلخی چ طهرانی ص 14 ). و درمجمل التواریخ و القصص چنین است : آذروان بن بوداسف بن اشه بن ولداروان بن اشه بن اسغان… ( مجمل التواریخ ص 32 ). و رجوع به اشک و تاریخ ایران باستان ج 3 شود.


اشه. [ ] ( اِخ ) از رستاق طبرش همدانی و اصبهانی. ( تاریخ قم ص 120 ).

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!