تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

معنی اعتیاد در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اعتیاد در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اعتیاد در دانشنامه آزاد فارسی:

اعتیاد. [ اِ ] ( ع مص ) عادت کردن. ( المصادر زوزنی ) ( از منتخب از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوی گرفتن. خوکردن. خوی کردن بچیزی. ( یادداشت بخط مؤلف ). یقال : اعتاده ؛ عادت کرد او را. ( منتهی الارب ). ضَراوَة. ( یادداشت بخط مؤلف ). || پیاپی آمدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بازگشتن به اول کار. ( یادداشت مؤلف ). || پیاپی خواستن چیزی را. ( یادداشت مؤلف ). || بازآمدن. ( آنندراج ) ( از منتخب از غیاث اللغات ). آمدن. ( المصادر زوزنی ). || در اصطلاح مقابل غرابت باشد، چنانکه معتاد ضد غریب است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || ( اِمص ) عادت بچیزی و خوگرفتگی بدان. ( ناظم الاطباء ). خوگری. ( یادداشت مؤلف ).

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!