تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

راه‌های تشخیص سایه‌هایمان چگونه؟

تک فان-«تا زمانی که ناخودآگاه را خودآگاه نکنید، آن زندگی شما را هدایت خواهد کرد و شما آن را سرنوشت خواهید نامید.»

به گزارش تک فان، این روزها خیلی‌ درباره سایه‌های وجودمان می‌شنویم. این مفهوم جذاب و تاریک به نظر می‌رسد. اما حقیقتا کار کردن روی سایه یعنی چه؟ چرا نیاز داریم که روی سایه‌مان کار کنیم؟

سایه

 کارل یونگ اولین بار اصطلاح سایه را برای توصیف جنبه‌هایی از روان ما که به ناخودآگاه منتقل شده‌اند، استفاده کرد. این‌ها “نقاط کور” روانی هستند. اغلب، سایه از ویژگی‌های شخصی و فرهنگی نامقبولی که نمی‌خواهیم با آن‌ها سر و کار داشته باشیم تشکیل شده است که برای اجتناب از پذیرش آن‌ها از استراتژی‌های روانی مختلفی استفاده می‌کنیم (مانند فرافکنی، والایش و سرکوب). مثلا اگر در کودکی وقتی گریه می‌کردیم یا «بیش از اندازه نیازمند» بودیم، طرد می‌شدیم یا با انزجار با ما برخورد می‌شد، ممکن است آموخته باشیم که مستقل، بی‌نیاز یا به لحاظ احساسی بسیار کنترل‌شده شده باشیم.

 همه این رفتارها، شبیه به رفتارهای تطبیقی به نظر می‌رسد که در محیط‌های اولیه‌مان برای بقا آموخته‌ایم؟ مثل واکنش‌های ناشی از روان‌زخم و سبک‌های وابستگی. مفهوم سایه همه این موارد را در بر می‌گیرد، هرچند که جنبه‌هایی از خودمان را که حتی عمیق‌تر در شخصیت‌مان دفن شده‌اند را نیز شامل می‌شود. در سناریوی مثالی ما، ما فقط احساسات را سرکوب یا نشانه‌های نیازمندی را پنهان نمی‌کنیم؛ بلکه آن‌ها را از سطح آگاهی‌مان به دورها تبعید می‌کنیم.  ما باور می‌کنیم که این احساسات اصلا بخشی از وجود ما نیستند. ما روایتی درباره خودمان خلق می‌کنیم که دقیقا معکوس احساسی و نیازمند بودن است: من شخص فوق‌العاده مستقلی هستم، اصلا احساساتی نمی‌شوم و یا شاید صرفا آسان‌گیر هستم. این روایت تبدیل به شخصیت یا ایگو (خود) ما می‌شود، همان نقاب یا پرسونایی که به چهره می‌زنیم. و ما با تمام آگاهی‌مان به این روایت باور پیدا می‌کنیم.  

شناخت مواد سایه‌ای

 اگر نسبت به مواد سایه‌ای خود ناآگاه بمانیم، نشتی‌های کوچکی از آن را در زندگی‌مان مشاهده می‌کنیم. این به این دلیل است که ویژگی‌هایی که رد کرده‌ایم ناپدید نمی‌شوند، فقط در انتظار می‌مانند. آن‌ها از طریق ناخودگاه‌مان شروع به تأثیرگذاری غیرمستقیم بر ما می‌کنند. معمولاً تنها زمانی آن‌ها را تشخیص می‌دهیم که نشت‌شان به قدری به زندگی‌مان آسیب می‌رساند که دیگر نمی‌توانیم آن‌ها را نادیده بگیریم. به عنوان مثال، اگر حاضر نباشیم احساسات و نیازهایمان را بپذیریم، احتمالاً در روابط نارضایت‌بخش خود با شریک‌مان دچار رنجش خواهیم شد. یک خواسته ناپذیرفته (و نادیده گرفته شده) برای تأیید و فهمیده شدن احساسی می‌تواند به مجموعه‌ای از مشکلات از جمله افسردگی، خیانت و مصرف مواد مخدر منجر می‌شود.

 اغلب، وقتی سرانجام مواد سایه‌ای را تشخیص می‌دهیم، احساس شرمندگی می‌کنیم. هم برای داشتن ویژگی‌های که رد کرده‌ایم و هم برای عدم توانایی در دیدن آن‌ها که همیشه وجود داشته‌اند، خجالت‌زده می‌شویم. اما چنین شناختی ضروری است. باید آنچه را که در ناخودآگاه پنهان شده است به آگاهی خودمان بیاوریم، جایی که می‌توانیم آن را بپذیریم و با آن کار کنیم. هدف این است که قدرت هر دو را مهار کنیم؛ تا جادو رخ دهد!

 جوزف لی، یک تحلیل‌گر یونگی  درباره سایه می‌گوید: «سایه پرده‌ای است که پشت آن دنیایی تاریک و باشکوه از غرایز بدون محدودیت، تخیل و انگیزه‌ها وجود دارد…. تسلیم شدن به آن ممکن است نوعی از وجد و یا تکه‌تکه شدن کسی که فکر می‌کردیم باید باشیم را ایجاد کند… سایه پر از زندگی است، زندگی خام که اگر به درستی نگه داشته شود، فردیت را تغذیه . ناتوانی ما در شناخت مواد سایه‌ای‌مان—از خودخواهی، خشونت، حسادت، حقارت تا غیره—ما را وادار می‌کند این ویژگی‌ها را به دیگران نسبت دهیم (به عنوان فرافکنی شناخته می‌شود). وقتی این اتفاق در مقیاس بزرگتری رخ می‌دهد، مانند وقتی که جمعی هستیم که خشونت یا حقارت را به گروهی از افراد نسبت می‌دهیم، پتانسیل آزار، بی‌رحمی و درگیری افزایش می‌یابد. بنا بر این یونگ هشدار داد که همه ما باید تلاش کنیم تا با سایه‌های شخصی خود روبرو شویم تا به ظرفیت جمعی برای پذیرش مسئولیت و مهار سایه‌های جمعی خود در خدمت صلح و پیشرفت اجتماعی دست یابیم.

بیرون کشیدن سایه

مواد سایه‌ای باید با مهارت بیرون کشیده شوند. این کار می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد. اما برخی استراتژی‌ها نشان داده‌اند که به ما کمک می‌کنند تا فرایند اتصال به سایه‌های خود را آغاز کنیم:

توجه کنید که چه چیزهایی ماشه شما را فعال می‌کنند: افراد، رفتارها و ویژگی‌های شخصیتی در دیگران که احساسات منفی شدید در شما ایجاد می‌کنند، سرنخ‌هایی از وجود مواد سایه‌ای هستند.  توجه کنید که اغلب چه کسانی یا چه چیزهایی احساسات بزرگ شما را فعال می‌کنند و این احساسات بزرگ چه محتواهای اطلاعاتی‌ای برای شما دارند.

یک دفتر خاطرات برای رویاها‌ی‌تان داشته باشید

رویاها و خیال‌پردازی‌ها، مضامین و تضادهای موجود در ناخودآگاه را ارائه می‌دهند. شروع کنید خواب‌ها و رویاهایتان را بنویسید و به دنبال مضامین و موتیف‌هایی باشید که در همه خواب‌های شما تکرار می‌شوند. اگر رویاهای خود را به یاد نمی‌آورید، چرت روزانه بزنید و سپس آن‌ها را یادداشت کنید. چه امیال و کشمکش‌هایی از زیر سطح آگاهی هشیارتان می‌خواهد بیرون بزند؟

به هنر بپردازید

نقاشی، نوشتن، موسیقی یا هر فعالیتی که به شما اجازه می‌دهد به غرایز خود اعتماد کنید و از آن‌ها پیروی کنید، به شما کمک می‌کند با جنبه‌های شهودی‌تر و کم‌تر خود-محور روان‌تان ارتباط برقرار کنید. بدون اینکه بخواهید نتیجه را کنترل کنید، صرفا صبر کنید و ببینید که چه اتفاقی رخ می‌دهد.  از تلاش برای خلق چیزی چشمگیر خودداری کنید. بگذارید تا ناخودآگاه خودش را به صورت پیوسته به شما نشان دهد و پذیرش کنجکاوانه و پذیرش را به ذهن‌هات بیاورید

 مدیتیشن کنید

وقتی آرام هستیم،  درباره برخی از عادت‌ها و توانایی‌های طبیعی ذهن خود یاد می‌گیریم. همچنین سر و صدای خارجی را قطع می‌کنیم و فضا را برای آنچه به طور طبیعی از درون پدیدار می‌شود، باز می‌کنیم.

یک تمرین مدیتیشن روزانه برای همگان:

 از تخیل فعال استفاده کنید. تخیل فعال یک فرایند است که توسط کارل یونگ برای کار با مواد ناخودآگاه توسعه داده شده است.

با یک درمانگر یا تحلیل‌گر یونگی کار کنید. کار با درمانگری که کار با سایه را می‌فهمد، بهترین راه برای کمک به شما در کشف آنچه که مغزتان از شما پنهان می‌کند است. احتمالاً سریع‌تر و ایمن‌تر از انجام این کار به تنهایی پیشرفت خواهید کرد. هیچ‌یک از ما نمی‌توانیم به طور کامل لایه‌های ذهن ناخودآگاه خود را بررسی کنیم. اگر با متخصص کار کنید خیلی سریع‌تر و بهتر از زمانیکه به تنهایی کار می‌کردید، می‌تواندی موفق شوید.

هیچ‌کدام از ما نمی‌تواند تمام لایه‌های ناخودگاه ذهن را به صورت کامل بررسی کند. اما می‌توانیم فضایی ایجاد کنیم که سایه خودش را به ما نشان دهد و از کمک او به انسان شد‌مان استفاده کنیم. شناخت خود، خدمت به خود و جامعه است.

 

عاطفه رضوان نیا

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!