«تویوتا» از چرخ خیاطی تا لندکروز!
در همان سالها کیشیرو تویودا پسر ساکیشی که مهندس مکانیک بود، بعد از سفری به ایالات متحده و دیدن فراگیر شدن اتومبیل در آنجا، گویی تکهای از آینده ژاپن و شرکت شان را دید. کیشیرو دوست نداشت که دیگر فقط چرخ خیاطی تولید کنند و قصد داشت کاری بزرگتر انجام دهد!
به گزارش عصر ایران، طبق اعلام شرکت معتبر اینتربرند، سال میلادی گذشته ارزش برند تویویا، ورای تمام داراییهای فیزیکیاش، ۶۸.۵ میلیارد دلار بوده و هشت درصد هم رشد داشته است.
جایگاه تویوتا هم در لیست ارزشمندترین برندهای دنیا بین سامسونگ با رتبه ششم و مرسدس بنز با رتبه هشتم هست.
و جالب این که درست بعد از همین نشیب چند ساله رکود اقتصادی دنیا بود که تویوتا در سال ۲۰۱۲ میلادی موفق شد فقط طی یکسال و برای اولین بار در جهان بیش از ۱۰ میلیون اتومبیل تولید کند ضمن این که از ابتدای عمرش نیز به رکورد ۲۰۰ میلیون اتومبیل رسید!
اما ببینیم داستان برند تویوتا چه بود؟
سال ۱۸۹۴ میلادی معادل با ۱۲۷۳ شمسی زمانی که در ایران محمدعلی شاه قاجار حکومت میکرد شخصی با نام ساکیشی تویودا یک ماشین بافندگی و نیمه صنعتی اولیه و ساده اختراع کرد. او به شغل خانوادگی فرشفروشی اشتغال داشت.
حدود سی سال بعد ساکیشی موفق شد همان دستگاه بافندگی را به یک مدل تمام خودکار ارتقاء داده و بر اساس همین اختراع، دوسال بعد معادل با ۱۳۰۵ شمسی کارخانه ریسندگی تویودا راهاندازی شد.
در همان سالها کیشیرو تویودا پسر ساکیشی که مهندس مکانیک بود، بعد از سفری به ایالات متحده و دیدن فراگیر شدن اتومبیل در آنجا، گویی تکهای از آینده ژاپن و شرکت خودشان تویودا را دید. کیشیرو دوست نداشت که دیگر فقط چرخ خیاطی تولید کنند و قصد داشت کاری بزرگتر انجام دهد!
پس از بازگشت از آمریکا با اصرار فراوان او، بخشی از کارخانه چرخ خیاطی را برای تولید خودرو در اختیارش گذاشتند.
یازده سال بعد، کارخانه اتومبیلسازی تویوتا موتورز راهاندازی شد، درست متوجه شدید تا پیش از آن نام شرکت تویودا بود و این واژه در ژاپنی به معنی شالیزارهای حاصلخیز برنج بود که اصلا تناسبی با تولیدات این برند نداشت!
مثل این که نام فامیلی شما مسچی باشد و شما به شغل طلافروشی مشغول باشید. نامی که هم تجانس آوایی داشت و هم برای جهانیشدن بسیار مناسب بود. خلاصه این که اولین ماشین تولیدی این شرکت یک وانت ۱.۵ تن بود و جی۱ نام گرفت.
دو سال بعد تویوتا ماشینهای سواری مدل A۲ را تولید کرد. هم وانت و هم اتومبیل سواری تویوتا برگرفته از طراحی خودروهای آمریکایی فورد و مدلهای مشابه بودند که با قیمتی ارزانتر ارائه میشدند.
درست در همین زمان و بعد از جدیشدن تولیدات تویوتا و سفارش حدود ۴۰۰ کامیونت برای دولت ژاپن، امپراطور وقت، جهت تقویت آنها اجازه واردات خودروهای آمریکایی به کشور را لغو کرد.
اما دست سرنوشت برای آنها تقدیر دیگری رقم زده بود. تویوتا تا آمد سبد محصولاتش را گسترش دهد جنگ جهانی دوم آغاز شد و آنها ناچارا به تولید کامیونهای کوچک نظامی برای ارتش پرداختند و یک روز قبل از پایان جنگ، آمریکاییها کارخانه تویوتا را تقریبا با خاک یکسان کردند!
بعد از جنگ هم، ژاپن تحت سیطره آمریکا، اجازه تولید ماشینهای سواری را نداشت و صرفا اجازه تولید کامیونتها یا همان وانتهای غیرنظامی را بدست آورد. کمی بعد، آمریکاییها که ماشینآلات بسیار زیادی را در ژاپن مستقر کرده بودند برای تعمیر و نگهداری اتومبیلهای خودشان نیز با تویوتا به همکاری و مشارکت پرداختند. در واقع وقتی میبیند که اجازه تولید ماشین ندارد حاضر میشود برای حفظ بقای خودش به تعمیرگاه آن مهاجمان به کشورش بدل شود!
اما تنها چند سال بعد، تویوتا از تحریم خارج شد و اجازه تولیدات خودروهای سواری را نیز مجددا به دست آورد. کمی بعد جنگ کره شروع شد و، چون آمریکاییها به یک پایگاه در نزدیکی میدان جنگ نیاز داشتند تویوتا به دلیل موقعیت استراتژیکی که داشت سفارش ۱۰۰۰ کامیونت نظامی را از ارتش آمریکا گرفت.
این موضوع باعث شد شرکت که به دلیل پرداخت نکردن اقساط ماشینها توسط رانندههای ژاپنی دچار مشکل شده بود دوباره جان بگیرد! به عبارتی جنگ کره برای هر کسی اگر بد بود برای تویوتا به منزله یک تخته پرش بود.
دقت کنید که تا این سالها یعنی حدود ۱۳۳۰ شمسی؛ ژاپن هنوز به عنوان یک کشور بنجل فروش در عرصه صنعت شناخته میشد و تویوتا هم از این قاعده مستثنی نبود.
اما مالکان این کارخانه خصوصی ماشین، یاد گیرنده بودند و در همین اوضاع احوال پسر عموی خانواده، ایجی تویودا را برای آموزش به کارخانه فورد فرستادند.
این سفر بعد از دیدن کارخانههای مدرن آمریکایی، نحوه مدیریت آنها و تجربه تویوتا در تولید چرخهای خیاطی، همهوهمه باعث شدند که تویوتا به تحولاتی اساسی دست یابد.
این تورهای آموزشی باعث شدند که تویوتا، سیستم مدیریت کارخانه معروف خود یعنی TPS را پایهگذاری کند TOYOTA PRODUCTION SYSTEM که کتابی نیز بر این اساس تالیف شده و در بازارهای جهانی و ایران موجود است. (شاید جالب باشد که بدانید تنها سیسال بعد و در دهه ۸۰ میلادی تویوتا صادرات تویوتا به آمریکا توسط دولت ایالات متحده ممنوع شد و تویوتا ناچار شد خطهای تولیدی را در آمریکا راهاندازی کند. در این زمان بود که مدیران شرکتهای خودروساز آمریکایی، دیوانهوار به دنبال این بودند که روشهای مدیریت و تولید را از ژاپنیها یاد بگیرند! یعنی تنها درکمتر از سیسال، ژاپنیها و علیالخصوص تویوتا به حدی پیشرفت کرده بود که از مربیان خود نیز به شدت جلو زده بود.)
حال دوباره برگردیم به عقب: تویوتا در ۱۹۵۲ شروع کرد به استفاده از این آموزهها در اولین ماشین سواری متفاوت خود با نام کراون، که قرار بود برای اولین بار در تاریخ آن شرکت شاسی ماشین و بدنه را خودشان طراحی کرده و بسازند. ضمنا این ماشین قرار نبود در خیابانهای اسفالت وتر و تمیز حرکت کند بلکه باید در جادههای گلآلود و سنگلاخ ژاپن آن زمان حرکت کند!
(شاید ما این روزها با شنیدن نام ژاپن، کشوری پیشرفته و رباتیک را به ذهن آوریم و اصلا تصوری از ژاپن فقیر و و ویرانه بعد از جنگ نداریم. ولی واقعا سالهای خیلی دوری نیستند زمانی که ژاپن در وضعیتی فلاکتبار به سر میبرده است!)
خلاصه اینکه تویوتا توانست با تولید کراون به بازار جهانی دست یابد و صادرات را آغاز کرد. در همین زمان آنها مدلهای اولیه لندکروزر را تولید کردند. ماشینی شاسیبلند مخصوص سرزمینهای ناهموار. این ماشین همزمان به صورت کیتهای قابل مونتاژ به بسیاری از نقاط ناهموار دنیا مثل آمریکای جنوبی و استرالیا صادر شد.
جالب است بدانیم که تویوتا لندکروزر که البته امروز به صورت یک برند تقریبا لوکس درآمده است با سابقهترین و طولانیترین خط تولید برند تویوتا است حدود ۷۰ سال!
چند سالی گذشت و اقتصاد ژاپن رونق گرفت. با کمکهای اقتصاددان آمریکایی، ادوارد دمینگ معروف، که اصول چهاردهگانهای را برای موفقیت تجاری تعریف کرده بود بسیاری از صنایع ژاپن در سطح و اندازه جهانی شدند و بالطبع وضعیت اقتصادی مردم ژاپن نیز بهبود یافت.
درباره ادوارد دمینگ هم همین بس که بدانید او در کشور خودش آمریکا که سرمست از پیروزی جنگ جهانی دوم بود هیچ طرفداری پیدا نکرد پس عازم ژاپن شد و تئوریهای اقتصادی خودش را آنجا پیادهسازی و اجرایی کرد.
در دهه ۶۰ میلادی دولت ژاپن روی ساخت جادههای آسفالت تمرکز کرد و مردم ژاپن نیز توانایی خرید ماشینهای ارزانقیمت را به دست آورده بودند. تویوتا هم فرصت را مغتنم شمرده و به تولید اولین نسل از تویوتای کرولا پرداخت که پرفروشترین خودروی تاریخ نام گرفته است.
اما باید بدانیم که تویوتا با این که در ابتدا جهانی نبود و در دنیای خودرو محلی از اعراب نداشت، اما یک شرکت هم معمولی نبود: در آنجا روح و فلسفهای متمایز جریان داشت و مدیران بزرگی طی سالهای سال آن را اداره کردهاند که هرکدام چیزهای ارزشمندی را نهتنها به تویوتا بلکه به جهان صنعت ارائه کردند از جمله سیستم مدیریتی ۵ چرایی.
سیستم پنجچرایی
تایچی اونو مدیر وقت تویوتا در دهه ۵۰ میلادی به تمام مدیران، کارمندان و کارگرانش گفته بود به هر مشکلی که بر میخورید پنج بار چرا بگویید:
به طور مثال:
چرا این خط نقاله از کار افتاد؟
زیرا به منبع برق آن زیادی فشار آمده بود.
چرا به منبع برق آن زیادی فشار آمده بود؟
زیرا کابلهای برق ورودی آن زیادی داغ کرده بودند.
چرا کابلهای برق ورودی زیادی داغ کرده بودند؟
چون تعداد زیادی کابل در کنار هم قرار گرفته بودند.
چرا تعداد زیادی کابل در کنار هم قرار گرفته بودند؟
چون ابزاری برای جداسازی کابلها در دسترس نبوده است.
چرا ابزاری برای جداسازی کابلها در دسترس نبوده است؟
چون این قطعه در صنایع الکترونیک ژاپن وجود نداشته است.
راهکار نهایی:
پس ما برای خودمان آن را طراحی کرده و به یک تولیدکننده سفارش میدهیم تا در نهایت خط نقاله تولید ماشینهای تویوتا از کار نیفتند و ما بتوانیمم به موقع سفارشاتمان را به مشتریان تحویل دهیم!
آنها ضمنا به اصل کایزن بسیار معتقد بوده و به آن معنا بخشیدند: کایزن در فرهنگ ژاپن یعنی پیشرفت و بهبود دائمی. ژاپنیها با توجه به فرهنگ و تمدن خود اصلا هیچ عجلهای برای موفقیت ندارند آنها ترجیح میدهند آهسته و پیوسته رشد کنند. هرچند که معروفیت جهانی واژه کایزن نیز تا حد زیادی مدیون تویوتا و استراتژی بهبود دائمی آنهاست.
شاید این کلمه به نظر ساده بیاید. اما از شما خواهش میکنم یک لحظه به این موضوع فکر کنید:
تصور کنید هر روزی که سرکار میروید به دنبال بهبود در نحوه انجام کارها باشید چه کار اداری یا خدماتی انجام میدهید یا چه کار تولیدی! این یعنی این که نباید منتظر روز ماه سال یا تاریخ خاصی برای بهبود باشید! همیشه و همیشه و همیشه و همیشه در حال بهبود کار، بالا بردن راندمان، رفعایرادها و بهینهسازی تمام فرآیندها باشیم.
حالا دوباره به واژه کایزن بیندیشیم، واقعا کدام از ما در کسبوکارهایمان فلسفه کایزن را اجرایی میکنیم؟
تویوتا، اما مفهوم دیگری را نیز در دستورکار برند خود قرار داده بود و آن چیزی نبود جز جیدوکا و این یعنی: ترکیبی از توانمندیهای ماشین یا اتوماسیون با قدرت و شخصیسازی انسان.
رهبران تویوتا معتقد بودند این دو در کنار هم لازم و ملزوم هستند و به بهبود مستمر منجر خواهند شد که البته درست هم بود، چه بسا که ماشینها کامل نیستند و انسانها هم توان انجام هرکاری را ندارند.
آنها با فلسفه جیدوکا توانستند بهبود عظیمی در روند تولید خود و سوددهی دائمی این برند با کیفیت به وجود آورند.
اما این تویوتا امروز موفق همانطور که پیش از این هم گفتیم همیشه سودده و خوشحال نبوده است!
آنها در جریان سونامی ۲۰۱۱ ژاپن حدود ۱۵۰.۰۰۰ ماشین و در بارانهای موسمی تایلند حدود ۲۴۰.۰۰۰ دستگاه خود را از دست دادند.
همچنین به دلیل یک نقص فنی در برخی مدلهای تویوتا که باعث تصادفاتی در آمریکا شد ۱.۲ میلیارد دلار در ایالات متحده جریمه شدند که میتواند هر شرکتی را به ورشکستگی بکشاند.
اما تویوتا بحرانها را همچنان پشت سرگذاشته است و اکنون به عنوان بزرگترین و پُر فروشترین برند خودروساز دنیا شناخته میشود.