تک فان -مجله خبری و سرگرمی‌

تک در جدول کلمات + پاسخ دقیق

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق تک در جدول کلمات را پیدا خواهید کرد.

جواب صحیح این سوال در این قسمت است:

تک. [ ت َ ] ( ص ) بمعنی اندک و قلیل و کم باشد. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). پهلوی ، تک : در تک زمان ؛ زمانی کوتاه. ( حاشیه برهان چ معین ). || تا و تک هر دو تنها بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 309 ). منفرد و تنها. ( ناظم الاطباء ) :
به تک تا و کر بیشتر تاوتک
که باشد که بینی بود تا و تک.

( لغت فرس ایضاً ).

تو رعیت باش چون سلطان نئی
تک مران چون مرد کشتیبان نئی.

مولوی.

– اسب تک ؛ اسب بی سوار. ( ناظم الاطباء ).
– بی تک ؛ لایتناهی. ( ناظم الاطباء ).
|| ( اِ ) بمعنی بسیار تند براه رفتن و دویدن هم هست. ( برهان ). بمعنی دویدن و تند راه رفتن و آن مرادف دو است چنانکه گویند تک و دو و اسب رونده خوشرفتار را تکاور گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). دو و تیزی رفتار. ( ناظم الاطباء ). بدین معنی از اوستا تَک َ ، ( دو ) از ریشه تک ( دویدن ) که در تاختن آمده. پهلوی تگ افغانی تک ( دویدن ) تگ ( دویدن ، مشی ، گام ، گردش ) و نیز تک در اوستا بمعنی تند و تیز است «خرده اوستا ص 58». ( حاشیه برهان چ معین ). تگ. ( فهرست ولف ) :
هم آهوفغند است و هم یوزتک
هم آهسته خوی است و هم تیزگام.

فرالاوی.

به گامی سپرد از ختاتاختن
به یک تک دوید از بخارا به وخش.

شاکر بخاری.

یکی باره ای برنشسته چو نیل
به تک همچو آهو به تن همچو پیل.

دقیقی.

یکی را که بد نامش ایزدگشسب
کز آتش نه برگاشتی در تک اسب.

فردوسی.

ببیند کنون کار مردان مرد
تک اسپ و شمشیر گرد و نبرد.

فردوسی.

یکی باره تیزتک برنشست
به هامون خرامید نیزه بدست.

فردوسی.

سپهدار پیران میان را ببست
یکی باره تیزتک برنشست.

فردوسی.

ور ذره به چشم آیدش آسیمه بماند
گوید مگر آن از تک اسب تو غباراست.

فرخی.

از او رفتن نرم و از گورتک
ز پَرَّنده پرواز و زو تاختن.

فرخی.

تا همی از گهر آموزد آهوبره تک
همچنان کز گهر آموزد شاهین پرواز.

فرخی.

چونین تو بتا به همگنان بر مگذر
نتوان به تکی به طوس شد جان پدر.

فرخی.

بیشتر بخوانید …

برچسب ها

مطالب مشابه را ببینید!