تفال به حافظ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳؛ چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری…
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری
خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
ز کفر زلف تو هر حلقهای و آشوبی
ز سحر چشم تو هر گوشهای و بیماری
مرو چو بخت منای چشم مست یار به خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند
که نیست نقد روان را بر تو مقداری
دلا همیشه مزن لاف زلف دلبندان
چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری
سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری
چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی
به خنده گفت کهای حافظ این چه پرگاری
شرح لغت: برگار: حیله و چاره.
تفسیر عرفانی:
۱- درباره اجرای این نیت بسیار فکر میکنید، اما کمتر اقدام میکنید. در حالی که باید دست به کار شوید. دقت، سرعت عمل و فرصت را از دست ندهید تا شاهد مقصود را در آغوش گیرید. زیرا رقیبان در راه و حسودان در کمین هستند.
۲- مسافرت را توصیه نمیکنم. به زودی به مسافرتی مذهبی و تجاری خواهید رفت و در این مسافرت ضمن تجربیات زیاد، عواملی موجب شادی شما میشود که در زندگی شما موثر خواهد بود و موجب تحول کلی در نگرش خانوادگیتان خواهد شد.
تعبیر غزل:
از روزگاری که او پا در زندگی تو نهاده است، همه چیز دچار تغییرات مثبت شده است. او به تو آرامش و امنیت بخشیده است و تو با او معنای واقعی کامیابی را تجربه کرده ای. اکنون شاد باش و راحت زندگی کن. قدر او را بدان و شاکر خدای بزرگی باش که این نعمت گرانبها را در اختیار تو قرار داده است و از این گنج با ارزش با جان و دل محافظت نما.