نقد فیلم Eyes Wide Shut – پشت ماسک آدمها!
کوبریک Eyes Wide Shut را، بزرگترین سهم خود در هنر سینما معرفی میکند. همچنین این فیلم یکی از پردرآمدترین فیلمهای کوبریک نیز به شمار میرود. تام کروز (Tom Cruise) به عنوان کاراکتر اصلی و دکتر ویلیام بیل هارفورد، نیکول کیدمن (Nicole Kidman) در نقش مکمل و همسر بیل یعنی آلیس هارفورد، سیدنی پولاک (Sydney Pollack)، تاد فیلد (Todd Field)، ماری ریچاردسون (Marie Richardson) و چندی دیگر در این فیلم به هنرنمایی میپردازند.
خط روایی
دکتر ویلیام بیل هارفورد و همسرش آلیس با دخترشان هلنا در شهر نیویورک زندگی میکنند. در یک میهمانی کریسمس که توسط یکی از بیمارانش، ویکتور زیگلر برگزار میشود، بیل با همکلاسی قدیمی دانشکده پزشکی خود، نیک نایتینگل که اکنون به صورت حرفهای پیانو مینوازد، ملاقات میکند. یک میهمان مسنتر در آن مکان تلاش میکند تا آلیس را اغوا کند، در حالی که دو مدل جوان سعی میکنند بیل را اغوا کنند. بیل مطلع میشود که دختر جوانی به نام مندی که زیگلر با او ارتباط داشته، در طبقه بالا از هوش رفته. در نهایت بیل به بهبود حال مندی کمک میکند. شب بعد، آلیس و بیل در مورد وسوسه های برآورده نشده خود صحبت میکنند. بیل نسبت به مردان دیگر از نگاه آلیس حسادت نمیکند و معتقد است که زنان به طور طبیعی وفادار هستند. با این حال، آلیس اعتراف میکند که در مورد یک افسر نیروی دریایی که در تعطیلات با او ملاقات کرده بود، خیال پردازی میکرد و به فکر ترک بیل و هلنا بود. بیل تماسی از یکی از بیمارانش دریافت میکند و با احوالی نه چندان مساعد برای درمان به سوی او میرود. دختر بیمار، ماریون، سعی میکند بیل را اغوا کند، اما بیل مقاومت میکند.
پس از ترک ماریون، بیل با فاحشهای به نام دومینو آشنا میشود. وقتی آلیس تماس میگیرد، بیل عقب نشینی میکند و میرود. او سپس دوباره با نیک در یک کلوب جاز روبهرو میشود. نیک یک میهمانی با لباس مبدل و ماسک را در عمارتی در خارج از شهر نیویورک توصیف میکند که در آن با چشم بسته پیانو مینوازد و رمز ورود به میهمانی را به بیل میدهد. بیل به یک فروشگاه لباس که متعلق به یکی از بیمارانش به نام میلیچ است میرود تا لباس مناسب میهمانی را بخرد. بیل دختر فروشنده را که توسط دو مرد در حال آزار دیدن بود پیدا میکند. در نهایت بیل به عمارت میرود و رمز عبور را میدهد و یک مراسم جنسی در حال انجام را کشف میکند. یک زن نقابدار به او هشدار میدهد که در خطر است. او را نزد مجری مراسم میآورند که خواستار دانستن رمز دوم خانه میشود و فاش میشود که رمز عبور بیل فقط برای ورود به محوطه است. بیل به درخواست مجری نقاب خود را برمیدارد، اما زنی که به او هشدار داده بود مداخله میکند. او اصرار دارد که خودش را به جای بیل فدا کند. بیل با هشداری مبنی بر ساکت ماندن رها میشود.
بیل با احساس گناه و سردرگمی به خانه میآید، اما آلیس را میبیند که در خواب میخندد. بیل، او را از خواب بیدار میکند و آلیس با گریه از خوابی برای او میگوید که در حال رابطه جنسی با افسر نیروی دریایی و بسیاری از مردان دیگر بود و از تصور بیل در حال تماشای آنها میخندید. روز بعد، بیل به هتل نیک میرود، اما کارمند هتل به او میگوید که نیک با دو مرد خطرناک رفته است. بیل لباس را پس میدهد، اما میفهمد که میلیچ دختر نوجوانش را به بردگی جنسی فروخته است. میلیچ اشاره میکند که بیل در صورت تمایل میتواند برای داشتن رابطه جنسی با دخترش پولی بپردازد. بعد از ظهر، بیل که در افکار خیانت همسرش غرق شده بود، زود کار را ترک میکند و به محل عیاشی باز میگردد. در دروازه جلو، پاکت نامهای به او میدهند که در آن اخطاری برای پیگیر میهمانی نشدن وجود دارد. آن شب، بیل سعی میکند با ماریون تماس بگیرد، اما وقتی نامزدش جواب میدهد، تلفن را قطع میکند. او تصمیم میگیرد به آپارتمان دومینو برود اما با هم اتاقی او، سالی ملاقات میکند. اگرچه تنش جنسی بین آنها وجود دارد، اما سالی به بیل اطلاع میدهد که دومینو به تازگی اخباری مبنی بر HIV مثبت دریافت کرده است.
پس از خروج از آپارتمان دومینو، بیل توسط یک شخصیت مرموز دنبال میشود. او از یک روزنامه متوجه میشود که یک ملکه زیبایی سابق بر اثر مصرف بیش از حد مواد درگذشته است و او را به عنوان مندی در سردخانه شناسایی میکند. بعداً زیگلر او را احضار میکند و اعتراف میکند که در مراسم عیاشی، میهمان بوده است. زیگلر ابراز میکند که اصلاً رمز دومی وجود نداشته و ندانستن این، چیزی است که بیل را بهعنوان یک فرد دعوت نشده لو میدهد. زیگلر به بیل اطمینان میدهد که جامعه مخفی فقط قصد دارد او را بترساند تا سکوت کند، اما اشاره میکند که آنها میتوانند در صورت لزوم اقدام کنند. بیل نگران ناپدید شدن نیک و مرگ مندی است. زیگلر ادعا می کند که نیک به سلامت به همراه خانوادهاش به سیاتل بازگشته است و مندی در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر مرده است و نه از طریق مجازات. بیل به خانه برمیگردد تا ماسک اجارهای روی بالش خود را پیدا کند و در مورد دو روز گذشته به آلیس اعتراف کند. روز بعد با دخترشان به خرید کریسمس میروند و بیل از آلیس عذرخواهی میکند.
کارگردانی استادانه کوبریک
فیلم Eyes Wide Shut به کارگردانی استنلی کوبریک آخرین اثر سینمایی وی میباشد و به طور قطع این اثر یکی از پیچیدهترین و معماگونهترین آثارش میباشد. این فیلم، همچون بسیاری از آثار کوبریک، دارای ویژگیهای متمایز و قابل توجهی در کارگردانی است. که منحصر استنلی کوبریک است. کوبریک به استفاده از ترکیببندیهای دقیق و تقارن در قاببندیهای خود معروف است. در Eyes Wide Shut او از رنگهای سرد و گرم به طور متضاد برای بیان حالتهای عاطفی و تنشها استفاده میکند. فضای بصری فیلم اغلب به طور حساب شدهای بینقص و استریلیزه است، که حس یک جهان کنترل شده و مرموز را القا میکند.
نورپردازی در این فیلم نقش مهمی ایفا میکند. از روشناییهای نرم و ملایم در صحنههای بسته و درون خانه گرفته تا نورهای خیره کننده و تیرهتر در صحنههای مراسم مخفی! کوبریک از نور به عنوان ابزاری برای ایجاد حس و حال و تأثیر بر روی تماشاگر استفاده میکند. این استفاده از نورپردازی به ویژه در نمایش تضاد بین زندگی روزمره و دنیای مخفی و زیرزمینی فیلم مشهود است. حرکت دوربین در این فیلم بسیار سنجیده و حساب شده میباشد. کوبریک از پلانهای طولانی و حرکت آرام دوربین استفاده میکند تا حس سردی و نظارت را القا کند. این تکنیک به ویژه در صحنههای پیادهروی بیل در خیابانهای شبانه نیویورک و یا در محیطهای بزرگ و خالی به چشم میخورد. این حرکات دوربین، احساس نظارهگری و تنهایی را تقویت میکنند.
کوبریک به عنوان یک کارگردان معروف به جزئیاتگرایی و کمالگرایی، به بازیگرانش تا حد زیادی توجه میکند. در این فیلم، او از تام کروز و نیکول کیدمن اجرای بسیار ظریفی را میطلبد که توانستند به خوبی احساسات پیچیدهای مانند وسوسه، حسادت و اضطراب را به تصویر بکشند. این کارگردانی دقیق و حساس باعث میشود که بازیها در خدمت داستان و تمهای فیلم باشند. موسیقی نیز در فیلم Eyes Wide Shut نقش کلیدی دارد. کوبریک از قطعات موسیقی کلاسیک مانند والس شماره ۲ اثر شوستاکوویچ استفاده میکند تا فضایی غریب و ناراحتکننده ایجاد کند. همچنین استفاده از موسیقی با تمپوی کم، به ویژه در صحنههای مراسم مخفی، تنش و ترس را افزایش میدهد.
کوبریک به مسائل پیچیده انسانی و اجتماعی علاقه داشت و در این فیلم نیز به بررسی موضوعاتی مانند هویت، وفاداری، تمایلات پنهان و قدرت پرداخته است. او با به تصویر کشیدن تضاد بین ظاهر و باطن، سطح و عمق، تماشاگران را به تفکر درباره جنبههای مختلف شخصیت انسان و جامعه دعوت میکند. به طور کل، Eyes Wide Shut به عنوان یک اثر سینمایی پیچیده و چندلایه، نمونهای از مهارتهای کارگردانی کوبریک در ایجاد فضایی مرموز، استفاده از ابزارهای سینمایی برای بیان تمها و هماهنگی کامل بین عناصر مختلف فیلم به شمار میرود. فیلم به موضوعات پیچیدهای مانند وفاداری، هویت و واقعیتهای پنهان در روابط انسانی میپردازد و کارگردانی با طراحی پایانبندی قابل تامل خود، بیننده را به تفکر وامیدارد.
روایتی یگانه
فیلم Eyes Wide Shut که توسط استنلی کوبریک و فردریک رافائل نوشته شده است، بر اساس داستانی به نام رمان رویایی (Traumnovelle) اثر آرتور شنیتسلر ساخته شده است. این فیلمنامه به شکلی دقیق و پیچیده، به بررسی تمهای مختلفی همچون وفاداری، تمایلات جنسی، هویت و روانشناسی انسان پرداخته است. فیلمنامه Eyes Wide Shut دارای ساختاری خطی است اما با استفاده از تمهیدات روایی همچون صحنههای خیال و واقعیتهای مبهم، تجربهای غیرمستقیم و چندلایه را برای مخاطب فراهم میکند. داستان با اعتراف آلیس (نیکول کیدمن) به خیالاتش درباره خیانت آغاز میشود و باعث میشود شوهرش بیل (تام کروز) در جستجوی معنای جدیدی از خود و روابطشان، به ماجراجویی شبانهای بپردازد. این ساختار به خوبی شک و تردیدهای بیل و سفرش به دنیای زیرزمینی را منعکس میکند.
فیلمنامه به خوبی شخصیتهای اصلی، به ویژه بیل و آلیس، را توسعه میدهد. بیل، به عنوان یک پزشک موفق، ابتدا شخصیتی کنترل شده و عقلانی به نظر میرسد، اما مواجهه با وسوسهها و دنیای مخفیانهای که وارد آن میشود، او را به بررسی عمیقتری از هویت و احساساتش وادار میکند. آلیس نیز با بیان خیالاتش، بهطور غیرمستقیم باعث آغاز سفر درونی بیل میشود. دیگر شخصیتها، مانند نیک نایتینگل (پیانیست) و زن نقابدار، هر یک نقش کلیدی در توسعه تمها و پیشبرد داستان ایفا میکنند. دیالوگها در Eyes Wide Shut به طرز هوشمندانهای نوشته شدهاند و با زبان دقیق و رسمی که کوبریک در آن معروف است، بهخصوص در صحنههای کلیدی مانند گفتوگوی بیل و آلیس درباره وفاداری و خیالات، پیچیدگی روابط و تنشهای عاطفی را به خوبی به تصویر میکشند. همچنین دیالوگها به صورتی هستند که تماشاگر را به تفکر و تحلیل درباره موضوعات عمیقتر وادار میکنند.
فیلمنامه فیلم به موضوعات پیچیدهای مانند وفاداری، هویت، تمایلات جنسی و قدرت پرداخته است. کوبریک و رافائل از داستان استفاده میکنند تا سوالاتی درباره معنای واقعی هویت و تمایلات پنهان انسانها مطرح کنند. مراسم مخفی و نقابهایی که شخصیتها آن را در میهمانی میپوشند، نمادی از جنبههای پنهان و سرکوبشده در انسان است. همچنین، تضاد بین زندگی روزمره و واقعیتهای پنهان، در تمام طول فیلم برجسته میشود. فیلمنامه پر از نمادها و استعارهها میباشد که به عمق معنایی فیلم افزوده است. نقابها نمادی از هویتهای مخفی و تمایلات پنهان هستند. همچنین، رنگهای مختلف و محیطهای متضاد، مانند خانه گرم و روشن در برابر خیابانهای تاریک و مراسم مخفی، به بیان موضوعات و حالات مختلف کمک میکنند.
پایان فیلم به شکلی نسبتا باز است و سوالات بسیاری را بدون پاسخ میگذارد، که به بیننده اجازه میدهد تفکرات خود را در مورد داستان و تمهای آن ادامه دهد. این پایانبندی باز، با اینکه ممکن است برخی از تماشاگران را ناراضی کند، اما به خوبی با طبیعت پیچیده و معماگونه داستان هماهنگ است. در مجموع، فیلمنامه Eyes Wide Shut با ترکیب عناصر روانشناختی، فلسفی و اجتماعی، و با استفاده از دیالوگها و نمادهای هوشمندانه، یک تجربه سینمایی چندلایه و قابل تفسیر را ارائه میدهد که بیننده را به تفکر عمیقتر درباره مسائل انسانی و اجتماعی وادار میکند.
لبریز از نشانهها!
فیلم Eyes Wide Shut استنلی کوبریک، غنی از نمادها و استعارهها است که به تحلیلهای مختلفی از داستان و تمهای آن دامن زدهاند. در نگرشهای اولیه فیلم را میتوان با کلمات فرویدی مانند، عقدهمندی، گناه، فانتزی و رویاهای جنسی تحلیل کرد اما نمادهای بزرگتری مثل طبقه سرمایهداری، نخبگان حاکم و جوامع مخفی قدرتمند نیز در نمادهای فیلم دیده میشوند. نقابها و ماسکها یکی از پررنگترین عناصر فیلم میباشند. نقابها در فیلم نمادی از هویتهای پنهان و تمایلات سرکوب شده بشرهستند. در مراسم مخفی، تمام شرکتکنندگان از نقاب استفاده میکنند که نشاندهنده جدایی بین شخصیت واقعی آنها و نقشی است که در جامعه بازی میکنند. نقابها همچنین به تم پنهانکاری و عدم شفافیت در روابط انسانی نیز اشاره دارند. در واقع این ماسکها به مثابه دیواری تلقی میشوند که کاراکتر حقیقی را برای مدتی پشت خود پنهان میکنند تا شخصیتها با تمام عقدهمندیهایشان و ناگفتههایشان بتوانند بروز کنند.
رنگها نیز در این فیلم به طور برجستهای برای بیان احساسات و موضوعات مختلف استفاده میشوند. آبی و سبز سرد در بسیاری از صحنههای خانه و محیطهای رسمی دیده میشوند. استفاده از این رنگها به القای حس سردی و فاصله کمک میکند. رنگ قرمز به ویژه در صحنههای مربوط به مراسم مخفی و خیابانهای شبانه، نمادی از وسوسه، شهوت و خطر است. ناامنی یکی از مهمترین عناصری است که توسط این رنگ تجسم میشود. علاوه بر این در برخی صحنهها مانند بیمارستان یا خانه، رنگ سفید نشانگر معصومیت یا تلاش برای حفظ ظاهر و بیگناهی محض است. به جز رنگها و نقابها، المانهای بسیاری وجود دارند که استعاره را در این فیلم پررنگ میکنند. درها و کلیدها در فیلم نماد ورود به دنیای ناشناختهها و پنهان شده میباشند. بیل با باز کردن درها و ورود به فضاهای جدید، به شکلی استعاری وارد حوزههای جدیدی از آگاهی و تجربه میشود. این نمادها، به کشف و کاوش درونگرایانه شخصیتها نیز اشاره دارند. آینهها در فیلم به عنوان نمادی از خودشناسی و روبهرو شدن با واقعیتهای درونی به کار رفتهاند. صحنههای زیادی وجود دارد که در آن شخصیتها خود را در آینه نگاه میکنند، که به معنای تأمل بر هویت خود و مواجهه با حقایق ناگفته میباشد.
موسیقی نیز در فیلم نقش نمادین مهمی دارد. استفاده از موسیقی کلاسیک و به ویژه قطعاتی از موتزارت، نمادی از دوگانگی بین فرهنگ بالا و تمایلات پست انسانی است. موسیقی در مراسم مخفی به طور خاص نشان دهنده تنش بین ظاهر متمدن و رفتارهای زیرزمینی میباشد. علاوه بر این، Eyes Wide Shut حتی در جزیئات نیز نمادهایی قرار داده است که ممکن است تنها با یک بار تماشای فیلم متوجه بسیاری از آنها نشوید! کتاب داستان Rainbow که در دست دختر کوچک بیل و آلیس دیده میشود، یکی از این موارد میباشد. این داستان میتواند به معنای جستجو برای امید و سعادت در میان پیچیدگیها و تاریکیها باشد. همچنین به عنوان نمادی از دنیای تخیل و فرار از واقعیت تفسیر میشود.فیگورهای زنانه، بهویژه زن نقابدار که بیل را در مراسم مخفی نجات میدهد، نمادی از نجاتبخشی و همزمان وسوسهگری است. در واقع چنین تجسمهایی در این فیلم همگی ایهام دارند. این زن نقش مهمی در سفر بیل ایفا میکند، به طوری که او را به عمیقترین جنبههای تمایلات و ترسهایش به طور موازی میکشاند. در واقع این دو سوی بودن کاراکترهای گمراه کننده و نجات دهنده، درست مثل جوهره انسان میباشد. انسانی که درست در میانه طیف، زیست میکند و دو سر طیف، او را به تجربیات جدیدی میکشاند و همزمان میتواند مسبب نابودی بشر نیز بشود!
چشمها هم یکی از مهمترین نشانههای این فیلم بهشمار میروند. این چشمها بر روی نقابها نیز خیلی پررنگ هستند و در دیگر سکانسها نیز حضور دارند و نمادی بر زیر نظر بودن و بروز احساسات و همچنین فاش شدن حقیقت میباشند. در انتهای این بخش باید گفت که عنوان فیلم Eyes Wide Shut خود یک نماد قوی است. این عنوان به وضعیتهای مختلف آگاهی اشاره دارد، مثل دیدن واقعیتها و نادیدهگرفتن آنها، یا به طور عمدی خود را از دیدن حقایق دور نگه داشتن. این مفهوم در فیلم به طور مداوم تکرار میشود، چه در مورد روابط بیل و آلیس و چه در مورد دنیای پنهان مراسم مخفی. این نمادها و استعارهها، به عمق و پیچیدگی فیلم افزوده و آن را به یک اثر چندلایه و قابل تفسیر تبدیل کردهاند. فیلم Eyes Wide Shut از این طریق به تماشاگران خود فرصت میدهد تا به تفکر درباره مسائل عمیقتری همچون هویت، واقعیت و تمایلات پنهان بپردازند.
موسیقی، تصویر دارد!
موسیقی فیلم Eyes Wide Shut که در سال 1999 به کارگردانی استنلی کوبریک منتشر شد، توسط جاسلین پوک (Jocelyn Pook) آهنگساز بریتانیایی ساخته شده است. این موسیقی به دلیل ترکیبهای خاص و استفاده از عناصر موسیقی کلاسیک و ترکیب آن با المانهای مدرن، فضای خاص و اسرارآمیزی به فیلم میبخشد. یکی از برجستهترین قطعات این فیلم، قطعهای با عنوان Masked Ball است که در صحنههای اصلی مراسمی مرموز و مخفیانه شنیده میشود. این قطعه بر پایهٔ موسیقیای مذهبیگونه اجرا میشود و به حالت ترسناک و غیر عادی فیلم میافزاید و فضای مبهمی را به مخاطب منتقل میکند.
علاوه بر این، فیلم از چندین قطعه دیگر نیز استفاده میکند، از جمله آثار کلاسیک مشهوری مانند والس دوم و قطعاتی از موتزارت. موسیقی این فیلم توانست فضایی مرموز، تاریک و نفسگیر ایجاد کند که همچنان یکی از عناصر مهم و به یادماندنی این اثر سینمایی به شمار میرود. موسیقی عنصر مهمی است که بر نمادگرایی فیلم نیز افزوده و تجسم بسیاری از مفاهیم را برای مخاطبین ممکن ساخته است. در واقع موسیقی یکی از مهمترین دستآویزهای کارگردان برای روایت این داستان پیچیده میباشد.
موسیقی توانست فضای رمانتیک را در کنار ابهام و چند معنایی تصویر کند و تجسم درست و واضحی از شک و تردید و حسادت و تصمیمات لحظهای بشر را بر بیننده القا کند. علاوه بر این، این مولفه احساسات منفیتری مانند ترس و غم، نگرانی و اضطراب آمیخته با پوچی و ندانم کاری بشر را نیز Eyes Wide Shut به راحتی در وجود تماشاگران زنده کرده است.
ژانرهای در هم آمیخته!
فیلم Eyes Wide Shut ژانری پیچیده و چند لایه دارد که به طور عمده در دستههای درام روانشناختی و معمایی قرار میگیرد. این فیلم همچنین عناصر اروتیک و معمایی دارد که به ایجاد یک فضای خاص و تاثیرگذار نیز کمک میکنند. با این وجود فیلم بیشتر به بررسی روانشناختی کاراکترها، به ویژه شخصیت اصلی، دکتر بیل هارفورد و همسرش آلیس میپردازد. این اثر، افکار، تمایلات و اضطرابهای نهفته در زیر سطح زندگی روزمره و روابط زناشویی را بررسی میکند. ژانر روانشناسانه باعث میشود که مخاطب به اعماق ذهن شخصیتها و دنیای درونی آنها نفوذ کند.
معمایی بودن و دلهره نیز به اندازه بعد روانشناسانه فیلم اهمیت دارد. عنصر معمایی در فیلم با ورود بیل به دنیایی مخفی و رازآلود از مراسمهای مخفی و بینام و نشان آغاز میشود. این بخش از فیلم، که شامل تمهای توطئه و رمز و راز است، باعث میشود که فیلم به سمت ژانر دلهرهآور گرایش پیدا کند. فضای فیلم پر از تعلیق و ناشناختهها میباشد و مخاطب را در حالت انتظار و تردید نگه میدارد. همانطور که گفته شد، Eyes Wide Shut همچنین به دلیل استفاده از تمها و صحنههای اروتیک نیز شهرت دارد. این عناصر نه تنها برای تحریک بصری بلکه برای بررسی تمایلات و انگیزههای جنسی و اخلاقی کاراکترها به کار رفتهاند.
چنین جنبههایی از فیلم، بخشی از معمایی هستند که داستان فیلم را به پیش میبرند و لایههای بیشتری به تحلیل روانشناختی اضافه میکنند. فیلم همچنین به تحلیل روابط اجتماعی، قدرت و طبقات مختلف اجتماعی میپردازد. از طریق مراسمهای مخفی و نقشهایی که افراد در آن بازی میکنند، کوبریک به بررسی نقش هویت، قدرت و فساد در جوامع میپردازد. این ترکیب ژانرها و تمها باعث شده است که Eyes Wide Shut یک اثر سینمایی پیچیده و چندلایه باشد که تحلیلهای مختلف و عمیقی را از نظر روانشناختی، اجتماعی و فلسفی امکانپذیر میسازد.