معنی بلوا در دیکشنری فارسی چیست؟
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بلوا در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.
بلوا در دانشنامه آزاد فارسی:
بلوا. [ ب َل ْ ] ( از ع ، اِ ) بلوی. زحمت. ( غیاث اللغات ). مشقت :
نزد عاشق درد و غم حلوا بود
لیک حلوا بر خسان بلوا بود.
مولوی.
|| شورش. غوغا. هنگامه. ازدحام. || عدم انقیاد. سرکشی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بلوی شود.
بلوا. [ ب ُل ْ ] ( اِ ) در لهجه خراسانیان امروز، بالوایه قدما است یعنی پرستو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).