تفال به حافظ شنبه ۳ شهریور ۱۴۰۳؛ آن که از سنبل او غالیه تابی دارد..
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
از سر کشته خود میگذری همچون باد
چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف
آفتابیست که در پیش سحابی دارد
چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
تا سهی سرو تو را تازهتر آبی دارد
غمزه شوخ تو خونم به خطا میریزد
فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد
آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست
روشن است این که خضر بهره سرابی دارد
چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر
ترک مست است مگر میل کبابی دارد
جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
کی کند سوی دل خسته حافظ نظری
چشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد
شرح لغت: خورشید نمایش: با جلوه و نمود آفتاب.
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیت ششم به شما میفرماید:
کرشمه و ناز گستاخانه چشم تو، من بی گناه را میکشد. وقت و فرصت او زیاد باد که ریختن خون عاشق به دست او کار درست و پسندیده ایست.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
۲- چرا در انجام این کار وسواس داری و تردید و دودلی را همگام خود کرده ای؟ باید بدانی، نق زدن و بی تابی کردن، گرهای از کار شما را باز نمیکند، بلکه باید چشم بر روی واقعیت بدوزی، زیرا با یک دست نمیتوانی چند هندوانه برداری. باید یکی یکی عمل کنی و از دوستان و آشنایان کمک بگیری تا حتماً موفق بشوی.
تعبیر غزل:
زمان منتظر کسی نمیماند و با شتاب در گذر است. اگر میخواهی از قافله عقب نمانی باید عجله کنی. مدتها در حال جستجو و تحقیق در مورد تصمیمی که در سر داری بودهای و اکنون فکر عملی کردن این نیت را در سر داری. هرچه سریعتر کار خود را آغاز کن که بهترین فکرهاست.